گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو - محمدامین حسام؛
"انسان باید هم جهات مثبت را ببیند، هم جهات منفى را ببیند. البته بدیهى است کسى که خود را به مردم عرضه میکند، اشکالات موجود را مىبیند، به مردم هم میگوید، این ایرادى ندارد؛ اما در این زمینه نباید مطلق نگاه کرد و فکر کرد؛ نقاط مثبت هم باید گفته شود، نقاط منفى هم گفته شود."(مقام معظم رهبری- دیدار با اعضای قوه قضاییه)
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اصولی ثابت و پایداری استوار است که این اصول و شاخص ها در عرصه ی بین المللی راهنمای رفتار و کنش سیاست خارجی قرار می گیرد. با توجه به ماهیت و هویت نظام جمهوری اسلامی، اصول سیاست خارجی آن، از دین مبین اسلام و ایدئولوژی اسلامی یا گفتمان اسلام گرایی نشات می گیرد. در فرایند انقلاب اسلامی در طول سه دهه ی گذشته، گفتمان های مختلفی در سیاست خارجی ایران ظهور کرده است. در این فرایند گفتمانی هژموئیک و غالب مبتنی بر اندیشه ها و آرمان های اسلام شیعی به نام گفتمان اسلام گرائی قابل تشخیص ،اصیل والبته مقبول می باشد.همچنین از نظر گفتمان اسلام،ایران دارای دو دسته اهداف ملی و فرا ملی می باشد. اهداف فرا ملی آرمان هایی چون استکبار ستیزی ، اتحاد سیاسی جهان اسلام، حکومت جهانی اسلام، صدور انقلاب و دفاع از مسلمانان و مستضعفان را شامل می شود. بنابراین پایبندی به ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی همواره از سوی رهبران و سیاستمداران جمهوری اسلامی همواره مورد تاکید قرار گرفته است.
از سویی دیگر در احادیث و روایات از پند گرفتن و عبرت از آموخته ها و تجربه های گذشتگان بسیار اشاره شده شده است:
... یا بُنَىَّ انّى قَد اَنْبَأْتُکَ عَنِ الدُّنْیَا وَ حَالِهَا، وَ زَوَالِهَا وَ اِنْتِقالِهَا، وَ اَنْبَأتُکَ عَنِ الآخرةِ و ما أُعِدَّ لاِءَهْلِهَا فِیهَا، وَضَرَبْتُ لَکَ فِیهِمَا الاَمْثالُ، لِتَعْتَبِرَ بِها و تَحْذُوَ عَلَیها.
پسرعزیزم! من تورا از دنیا و تحولات گوناگونش و نابودى ودست به دست گردیدنش آگاه کردم و از آخرت و آنچه براى انسانها در آنجا فراهم است اطلاع دادم و براى تو از هر دو مثال زدم تا به آن پندپذیرى و براساس آن در زندگى گام بردارى.(نامه امیر المونین علیه السلام به امام حسن علیه السلام)
پس سبیل "منم منم"ها و "خویش پنداری"های آقایان چه در گفتمان و چه در مصداق اشتباهی است، فاحش و گناهی است نابخشودنی! و اگر اصل مسلم سیاست خارجی را بر این گزاره سوار کنیم،در مییابیم که افتادن در دام خودبینی و خودبنیادی منور الفکرانه در این امر به قول فلاسفه یک اشتباه عرضی کوچک نیست، بلکه اشتباه جوهری و ذاتی است!
دولت احمدی نژاد (منهای تمام تزلزل بر صراط ها و خود را در آغوش مشایی افکندن ها و راه رفتن روی اعصاب ها و صحنه های اوردوز کردنش)در امر سیاست خارجی ،حصن حصینی را برای انقلاب به وجود آورد که به تعبیر رهبری قطار انقلاب را به ریل اصلی خود بازگرداند و مرور این نکات برای دولت کنونی حکما ضروری است. «در زمینهى ارتقاء جایگاه کشور در عرصهى سیاست خارجى و مسائل بینالمللى هم همینجور است. امروز در عرصهى سیاست خارجى، ثقل و وزنهى کشور با چند سال قبل تفاوت دارد؛ ما در مسائل، تأثیرگذاریم؛ اینها مهم است. در حوادثى هم که پیش آمده، ما تأثیرگذار بودهایم – که آن، داستان جداگانهاى دارد – به نظر ما آن هم خیلى مهم است. یک بخش دیگر از این نقاط قوّتى که به نظر من روى آن باید تکیه کرد، مسئلهى برجسته شدن ارزشهاى انقلاب است. در این سالهائى که دولت نهم و دولت دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزشهاى انقلاب و چیزهائى که امام به آن توصیه میکردند و ما آنها را از انقلاب آموختیم، خوشبختانه کاملاً برجسته شده: مسئلهى سادهزیستى مسئولان، استکبارستیزى، افتخار به انقلابیگرى.»
(رهبر معظم انقلاب، بیانات در دیدار رئیسجمهور و هیئت دولت؛ 91/6/2)
یادمان نرود در دولت اصلاحات بود ، در عرصه سیاست خارجه با انعقاد پیمان ننگین سعدآباد بود ،قفل سنگینی به تاسیسات هسته ای ایران زده شد و دولت احمدی نژاد با شجاعت مثال زدنی در این زمینه وارد عرصه شد و موفقیت های بیشماری را برای کشور و ملت به دست آورد و بر اساس همین سیاست های اصولی بود که گفتمان انرژی هسته ای حق مسلم ایران در عرصه ملی و جهانی پرآوازه شد.
یادمان نرود در دولت سازندگی بود که مذاکره و بهبود رابطه با ایالات متحده حساس ترین محور عملیاتی وزارت خارجه ایران قرار گرفت و تثبیت و تحسین این نگاه در دستگاه خارجی ایران در دولت اصلاحات با عادیسازی این مفهوم رنگ و بوی جدیتری به خود گرفت. به طوری که میتوان گفت، خوی استکباری غرب از جمله آمریکا اگر مانع نمی شد انجام مذاکره مستقیم و علنی و برقراری رابطه در همان هشت ساله دوم خرداد محقق می شد!و با روی کار آمدن دولت نهم روح انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در کالبد دستگاه خارجی ایران بار دیگر دمیده شد و نسیم ایستادگی بر روی منافع ملی و آرمانهای امام و مردم در مواجهه با قدرتهای استکباری بار دیگر وزیدن گرفت.
یادمان نرود در دوران اصلاحات بود که حزب الله لبنان از سوی آقایانی که با پیپ هایشان پک های عمیق روشنفکری دود میکردند بایکوت شد و جبهه مستضعفین عالم و کشورهای توسعه نیافته و جهان سومی را شعار مذاکره منهای مبارزه به انزوا کشیده بود و با روی کار آمدن دولت نهم روح انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در کالبد دستگاه خارجی ایران بار دیگر دمیده شد و نسیم ایستادگی بر روی منافع ملی و آرمانهای امام و مردم در مواجهه با قدرتهای استکباری بار دیگر وزیدن گرفت.
یادمان نرود زمانی که اسلوب وزارت خارجه به جای "تهدید زدایی"،به "تنش زدایی" استحاله شد، دشمن جری تر عمل کرد!وهنوز تجربه دوران خاتمی و هاشمی را فراموش نکرده ایم که در یکی "محور شرارت" خوانده شدیم و در دیگری، بسیاری از کشورهای اروپایی سفرای خود از ایران را فراخواندند و هزار جور خفت و خواری را به کشور تحمیل کردند.اما مشی سیاست خارجی در دولت نهم بود که توانست آن وضع را تحویل بگیرد و درد های تلمبار شده را التیام بخشد و گفتمان مقاومت را به برترین شکل ممکن ادامه دهد....