گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»؛ پخش سریال های ماه رمضان و حضور پر رنگ زنان در این سریال ها فرصتی را برای طرح دیدگاه ها و نظرات مختلف از باب حضور زن در رسانه ملی ایجاد کرده است؛ حضوری که با فراز و نشیب های فراوان، افت و خیزهای شدید و در برخی مواقع متضاد همراه بوده است.
حضور زنان در رسانه ملی با دیدگاه های معنوی خام و پخته تا مادی صرف، در بردارنده حکایتی طویل از حضور زن در رسانه و جامعه است؛ زنانی از اوشین تا وفا و از ستایش تا رهای فراموشکار این روزهای رسانه ملی، حکایت از آن دارد و در خانه های اکثر ایرانیان لحظات شاد و غم انگیزی را ساخته و به عنوان خاطره در یاد همه ما می ماند. لذا در طی چند مقاله به بررسی نقش زن و تاریخچه حضور این عنصر حیاتی در رسانه ملی پس از انقلاب می پردازیم.
تلویزیون تاثیرگذاری فراوانی در فرهنگ سازی و ارائه الگو دارد. به طور قطع یکی از مهمترین رسالت هایی که رسانه و بخصوص رسانه ی فراگیری مانند تلویزیون به عهده دارد مربوط به مبحث اسطوره سازی و الگو پروری است که «بارت » مطرح کرده است. در این میان به دلیل جذابیت ها ی ذاتی یکی از بخش هایی که تمام رسانه ها بر روی آن سرمایه گذاری می کنند نقش زن و حضور آن در رسانه است. بی تردید نوع حضور زن برخاسته از فرهنگ و جهانشناسی خاص هر ملت و آیین است از همین رو حضور زن در بسیاری از جوامع غربی که مصرف گرایی و مادی گرایی به عنوان اصل اساسی آنها تلقی می شود تفاوت های زیادی با نگرش های معنوی اسلام و انقلاب اسلامی نسبت به آن دارد اما رسانه ی ملی ما در ترمیم فرهنگ مادی و مصرفی قبل از انقلاب به زن ایرانی بخصوص پس از برنامه ی قبیح کشف حجاب ، بسیار کم کار بوده است. این در شرایطی است که تاکید فراوانی از سوی رهبران انقلاب نسبت به این نقش و وظیفه ی رسانه ی ملی در تبیین و معرفی آن صورت پذیرفته برای مثال رهبر معظم انقلاب در سال 73 و 74 طی بازدیدی که از رسانه ی ملی داشتند بر نقش زنان تاکید فراوانی کرده اند. لذا نقش زنان در رسانه ی ملی به دلیل الگو دهی و اسطوره سازی فراوانی که برای مادران آینده جامعه می کند بسیار حائز اهمیت و حساس است.
رسانه ی ملی هر روز در قالب فیلم و سریال داخلی و خارجی برنامه های متعدد ترکیبی و حتی تیزرهای تبلیغاتی فراوان که به کرات نمایش می دهد تصویر هایی از جامعه، خانواده، افراد و سبک زندگی آنها ارائه می دهد که می تواند برای بیننده معانی و پیامدهای متفاوتی داشته باشد. در پردازش شخصیت زنان در رسانه ی ملی به سه نوع نگرش و نگاه مختلف می توانیم بنگریم :
نخست_ زن نمایشی
این زن در واقع موجودی است صرفا برای نمایش و هیچ تناسبی با مخاطبان یعنی زنان ایران اسلامی ندارد زنانی که معمولا در نقش های بد و خوب و کارکتر های تکراری بازی می کنند مانند مادر بزرگ هایی که همیشه مهربان اند و یا مادران الکلی مهربان جالب تر آن است که زنان نمایش خوب دارای ظواهر مذهبی مصنوعی مانند چادر و ... نیز هستند که بصورت کاملا افراطی و غیر حرفه ای و حتی به دور از عرف حاکم پررنگ می شوند و در برخی مواقع بوی شعار زدگی می دهند.
دوم _ زن واقعی
این نوع نگرش بیشتر مستند بوده و منعکس کننده ی بخشی از زندگی واقی زنان است برای مثال در این بخش مسائل اجتماعی مانند طلاق، اعتیاد و ...مطرح می شوند که علی رغم دید رئالیستی به دلیل دایره شمول کم که اغلب حول بخش های ناچیز از زندگی می شود و همچنین انتخاب گزینشی که به نوعی تحریف است و دارای نقایص فراوانی می باشد.
سوم _ زن آرمانی
نمایش زن آرمانی یکی از اهداف و رسالت های رسانه ی فرهنگی است این نگاه غیر از ترسیم واقعیت ها و پاسخگویی به نیازهای واقعی مخاطبان به ترسیم افق های متعالی تر و ارتقاء بخشیدن به نیاز های مخاطبان است. در واقع نگاه آرمانی به منظور نگرش متوهم و دور از واقعیت نیست بلکه دیدی همه جانبه و بر اساس واقعیت های معنوی و غیر مادی است.
برای فهم بهتر دیدگاه های مطروحه به بیان تاریخچه ی حضور زن در رسانه ی ملی و تاثیرات و تاثرات آن می پردازیم :
پس از انقلاب و در روزهای پر التهاب جنگ در سال 1365سریال «سال های دور از خانه» مورد استقبال بسیاری از مردم ایران قرار گرفت و در واقع اولین نقطه ی هجوم مخاطبین برای تماشای یک برنامه از رسانه ی ملی بود. ماجرای فیلم از این قرار است که شخصیت اصلی این داستان خانمی که «اوشین تانا کورا» نام دارد در زندگی خویش پستی و بلندهای زیادی را طی کرد و برای کسب موفقیت و حیات آسوده سال ها به تلاش و سختی تن داده و بارها طعم شکست و پیروزی را چشیده است.
این سریال به دلیل تقارب زیادی که برخی از زنان ایرانی در رنج با آن پیدا نمودند بسیار پر بازدید شد تا حدی که با بازپخش مجدد خود نیز مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرد اما بروز مشکلات از جمله ماجرای مصاحبه رادیویی و حاشیه هایی مبنی بر تغییر سناریو و . . . موجب شد اوشین برای مدت کوتاهی مهمان اذهان زنان ایرانی باشد.
اما حضور نخستین زن در رسانه ی ملی و استقبال بسیار از آن نشانگر و باب توجهی نسبت به بازار مصرفی این گونه فیلم ها برای مدیران رسانه ی ملی شد که با توجه به تفاوت های فرهنگی اما شباهت های ملموس زندگی می تواند مخاطب را پای گیرنده های تلویزیونی میخ کوب کند و حتی احساسات عده ای را به وجد بیاورد اما این پایان کار نبود پس از جنگ و در سال های بازسازی و هجوم دشمنان از طریق فرهنگ مسئولین رسانه ی ملی تجربه ی خوب فیلم ژاپنی اوشین را این بار با فیلم ایرانی «در پناه تو» تکرار کردند.
این فیلم به کارگردانی حمید لبخنده و با بازی «لعیا زنگنه» ،«حسن جوهرچی» و «پارسا پیروزفر» با داستانی کاملا عاطفی و عاشقانه توانست دوباره مخاطبان را به سمت تلویزیون جذب کند تلویزیونی که این بار به تعداد شبکه هایش افزوده و متناسب با حال و هوای آن روزهای کشور به دنبال توسعه ی فیزیکی و سیطره ی رسانه ای بر کل کشور بود.
در این فیلم علی رغم حضور بازیگرانی چون «جوهرچی» بازی لعیا زنگنه توانست ارتباط بهتری را بامردم برقرار کند و این در واقع دومین نقش زنانه ی پر طرفدار رسانه ی ملی لقب گرفت.
داستان مختصری از این فیلم به این شرح است که مریم افشار(لعیا زنگنه)دانشجوی رشته هنر دختری خانواده دار است، پدر(ایرج راد) و مادر (آزیتا لاچینی)خوبی دارد . همه چیز در خانواده مریم آن قدر خوب و بجاست که مریم لازم نمیبیند هیچ کدام از نیازهایش را در بیرون از خانه تأمین کند. اما همه چیز دست به دست هم میدهند تا او به خواستگاری یکی از همکلاسیهایش به نام «رامین»(رامین پرچمی)ازطریق یکی دیگر ازهمکلاسی هایش محمد منصوری(حسن جوهرچی) که خود اوهم خواستگار مریم بود پاسخ مثبت بدهد و زندگی مشترک را با او آغاز کند،خانواده رامین که از قبل دختر عموی او را برایش نامزد کرده بودند چندان تمایلی به این ازدواج ندارند و زندگی مشترکی که چندان به درازا نمیکشد و طلاق هر چند تلخ، اما سبب میشود مریم با لطافت و شیرینی عشق آشنا شود و اجازه دهد این معجزه در زندگی اش جریان یابد.
در واقع مریم افشار نماینده بخشی از جوانان کشور در زمان خود بود که با مسائل مختلف پس از جنگ و تغییر ایران اسلامی با مدل توسعه مدرن دست و پنجه نرم می کند این فیلم هر چند از لحاظ فنی با توجه به دوره ی پخش آن می تواند در خور توجه باشد اما از لحاظ محتوایی و نگاه به زن نمی توان گفت دارای دید زن آرمانی است و در واقع پیرامون دیدگاه نیمه آرمانگرا نمایش داده می شود که این نگاه نیمه آرمانی هم برگرفته از آخرین آثار جنگ تحمیلی و فضای روحانی آن است زیرا این روند در سریال بعدی آن متوقف شده و دوباره به سمت غربی شدن و دور شدن زن رسانه از زن جامعه ایران می شود.
در واقع در این فیلم خبری از زن مصرفی برای مخاطبین نیست بلکه خبر از مصرف محتوا و عرضه ی محتوای خوب برای مخاطبین است.در کنار اینکه داستان غم انگیز عشق های مثلثی نیز در آن وجود دارد و همین موضوع کمی مریم افشار را از زن آرمانی دور می کند. فیلم سال های «دور از خانه» و «در پناه تو» به نکته ی جالبی در سلیقه ی مخاطب اشاره می کند و آن نگاه خانوادگی و همزاد پنداری شدید مخاطبین رسانه ای ملی به بازیگران و نقش آفرینی آنها مخصوصا بازیگران خانم و نقش های زنانه است.
ادامه دارد . . .