گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»، طلاق پایان قانونی ازدواج و جدا شدن زوجین از یکدیگر است و وقتی این اتفاق رخ میدهد که استحکام رابطه زناشویی از بین میرود و میان زوجین ناسازگاری و تنش ایجاد میشود.
آمارها حاکی از آن است که در دهه اخیر درصد طلاق بسیار بالا رفته است؛ به طوری که در سال گذشته بیش از 150 هزار و 324 طلاق در کشور به ثبت رسیده که متاسفانه این رویداد تلخ پیامدهای جبرانناپذیری را به دنبال خواهد داشت.
نبود ناگهانی همسر ممکن است احساس اضطراب یا هراس ایجاد کند؛ هر چند برخی نیز ممکن است پس از طلاق احساس خوشحالی داشته باشند؛ معمولاً زنان بعد از طلاق بیش از مردان از نظر اقتصادی زیان میبینند؛ اما فرآیندهای سازگاری روانی و اجتماعی برای مردان و زنان تفاوت چندانی ندارد.
ارتباط اجتماعی زنان مطلقه دستخوش تغییرات عمده قرار میگیرد، اگر تا دیروز او به راحتی میتوانست به خانه خواهر، دوست یا بستگان خود برود، حالا قریب به اتفاق آنها نگران و دلواپس این رفت و آمدهای مکرر بوده و راضی به این ارتباط نیستند؛ چرا که ادامه این وضع را برای خانواده خود نوعی تهدید و خطر محسوب میکنند.
یک زن مطلقه 38 ساله در این خصوص می گوید: من سال 89 از همسر خود جدا شدم و از آن روزها به بعد نگاه همه اطرافیان، حتی خانواده و بستگان درجه یک به بنده عوض شده است؛ سوال من این است که آیا طلاق میتواند هویت یک زن مسلمان ایرانی را عوض کند.
وی ادامه میدهد: خواهرم 12 سال از من کوچکتر است؛ اما وقتی به خانه او میروم مجبور به تحمل نگاه سنگین او هستم، او مرتب به من زل میزند که نکند لحظهای به همسرش نگاه کنم؛ به عقیده شما این امر تاسفبار نیست؟
به عقیده این زن مطلقه، در ایران بیشتر زنان پس از طلاق افسرده شده و از جامعه طرد میشوند.
وی در ادامه میگوید: خوشبختانه خانه پدری من آنقدر بزرگ هست که برای من جا داشته باشد؛ اما افرادی را میشناسم که به دلیل نداشتن همسر حتی کسی خانهاش را به وی اجاره نمیدهد؛ اگر هم خانهای پیدا کند باز هم زندگی در آنجا سخت خواهد بود؛ چرا که همه حرکاتش زیر ذرهبین همسایههاست و در ضمن مردان هوسباز محله نیز بیشتر با چشم طمع به او مینگرنند.
کمبود مالی؛ مشکل قریب به اکثر زنان مطلقه
فریبا احدی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی میگوید: زنان مطلقه که با داشتن فرزند به تنهایی زندگی را سرپرستی میکنند، نه تنها از لحاظ روحی و عاطفی دچار اختلالاتی همچون اضطراب، افسردگی، بدبینی و حسادت میشوند؛ بلکه اگر از شغل یا درآمد مناسبی نیز بهرهمند نباشند، با مشکلات متعدد و سختتری روبرو خواهند شد.
وی می گوید: هزینههای خوراک، پوشاک، مسکن و تحصیل فرزند همگی بر دوش این زنان شکستخورده سنگینی میکند و از سوی دیگر نگاههای نامربوط برخی مردان نیز در محل کار یا محیط زندگی عرصه را بر آنها تنگتر میکند و بر عملکرد اجتماعی و اقتصادی او تاثیر منفی میگذارد.
این کارشناس تاکید میکند: متاسفانه برخی از زنان مطلقه به سبب مشکلات اجتماعی و احساساتی شدن بدون اینکه به روحیات و خلقیات طرف مقابل آشنایی کامل داشته باشند، دست به ازدواج مجدد میزنند و این ازدواج نسنجیده در نهایت موجب تکرار شکست قبلی و سرخوردگی بیشتر او میشود و اگر صاحب فرزند نیز باشد، در معرض آسیبهای اجتماعی بیشتری قرار میگیرد.
حضانت فرزند؛ آخرین درخواست زنان مطلقه
زنان بهدلیل مهر مادری که خدا در آنان، نهاده است نگران فرزند خود بوده و به هر قیمتی تلاش میکنند حضانت فرزندشان را بدست آورند و حتی برخی پا را فراتر نهاده و در قبال مهریه تقاضای حضانت فرزند را دارند، گرچه میداند که زندگی سخت است و با داشتن فرزند سختتر هم میشود؛ اما حضانت همواره آخرین درخواست زنان در شرف طلاق است.
همچنین در بیشتر مواقع دیده شده که زن مطلقه در زمان ازدواج مجدد با مزاحمتهای همسر اولش روبرو میشود، او سعی میکند با توسل به عدم اجازه ملاقات با فرزند یا سایر تهدیدات جلوی این عمل را بگیرد.
طلاق پایان تلخی است؛ خوب شروع کنید
مهمترین اصل برای زندگی مشترک، تفاهم زوجین است اگر تفاهم نباشد پایه آن ازدواج سست خواهد بود؛ زوجین باید نسبت به هم گذشت داشته و هر مسئله کوچکی را بزرگ نکنند و بابت موضوعی که با گفت وگوی منطقی قابل حل است دم از جدایی و طلاق نزنند.
یادتان باشد برای فرار از این پایان تلخ با این همه تبعات منفی و رنجآور بهترین پیشنهاد این است که «خوب» شروع کنید.
گزارش خوبي بود، لطفا در مورد بچه هاي طلاق هم بنويسيد.
من در دوران نامزدي از همسرم جدا شدم، انقدر لطمه خوردم که هنوز بعد از گذشت 3 سال به تعادل روحي رواني نرسيدم.
لطفا به روحيه مردان بعد از طلاق هم اهميت بديد.