گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ فرزند کمتر زندگی بهتر شعاری است که هرچند امروز علی الظاهر به صورت یک فرهنگ درآمده اما ریشه این فرهنگ القا شده به کشور ما و دیگر کشورهای اسلامی و جهان سوم بیانگر حقایقی است که پرده از سیاستهای غرب در راستای خفظ قدرت خود در معادلات جهانی است آن هم در شرایطی که نیروی انسانی فعال یکی از مولفه های قدرت در دنیا به شمار می آید.
دهه 1355 تا 1365 جمعیت کشورمان بیشترین رشد را با نرخ رشد 4.3 درصد را تجربه کرد و این رشد جمعیت باعث شد که جمعیت کشور ما کمتر از 25 سال یعنی از سال 45 تا 65 دوبرابر شود. حساب و کتاب آمار افزایش جمعیت اما فقط در کشور ما انجام نمی شد بلکه آمار رشد جمعیت در کشورهای مختلف و تحلیل این آمار یکی از پروژه های غرب است. به گونه ای که همین تحلیل ها منجر به شکل گیری سیاستهایی در قالب برنامه های بهداشتی سازمان جهانی بهداشت و حتی نامگذاری یک روز تحت عنوان روز جهانی جمعیت شد آن هم درست در شرایطی که جمعیت کشور ما و بسیاری از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا رشد زیادی را تجربه می کرد.
بازخوانی پروژه های مطالعاتی غرب درباره جمعیت کشورهای اسلامی
هدف سازمان بهداشت جهانی از اجرای برنامههای کنترل جمعیت در کشورهای جهان سوم و در حال توسعهی مسلمانی مانند ایران را می توان در نتایج پروژه ها و پژوهش هایی صورت گرفته در کشورهای غرب پیدا کرد.
در دههی هفتاد و در زمان هنری کسینجر، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور وقت آمریکا، پروژهای دربارهی تأثیر روند رشد جمعیت جهانی بر امنیت ملی آمریکا طراحی و انجام شد. این پروژه روند فزایندهی رشد جمعیت جهانی را بر خلاف امنیت ملی آمریکا میدانست و با تشریح استراتژی آمریکا در مورد جمعیت جهانی، سیاستها، راهکارها، چگونگی همکاری سازمانهای بینالمللی و روش ترغیب و اقناع رهبران کشورهای مورد نظر برای کاهش روند رشد جمعیت را تبیین میکرد. این پژوهش می گوید: افزایش جمعیت در کشورهای کمتر توسعهیافته با منابع غنی منجر به افزایش مصرف این منابع در راستای تأمین رفاه و معیشت مردم آن کشورها شده است و در نتیجه نفت و دیگر منابع با افزایش قیمت و در واقع کاهش دسترسی غرب و آمریکا مواجه میشوند و منافع اقتصادی آنها را به خط میاندازد. رابرت واکر نیز در مقاله ای بر اساس اطلاعات مجلهی «سیاست خارجی آمریکا» و مؤسسهی «صندوق صلح» به تحلیل آمار جمعیت کشورهای مختلف پرداخته است.
وی، با اشاره به جمعیت 810میلیونی 20 کشور، تاکید می کند: این جمعیت عمدتاً در آفریقا و غرب آسیا متمرکز هستند و طبق آمار سازمان ملل پیشبینی میشود ظرف مدت 37 سال این میزان دو برابر شود. واکر خاطر نشان می کند: اگر رشد جمعیت در این کشورها مهار نشود، این میزان در 2050 به یک میلیارد و 700 میلیون نفر خواهد رسید و این بدان معناست که سهم جمعیتی این کشورها از 11 درصد فعلی به 18 درصد در 2050 خواهد رسید.
وحشت از جابجایی معادلات قدرت در جهان
این رشد جمعیت اما به معنای جابجایی معادلات قدرت در جهان است. به این مفهوم که با پیشرفت علم و تکنولوژی عواملی مانند زمین و سرمایه کمرنگ می شود و به جای آنها این نقش نیروی انسانی است که توازن معادلات قدرت جهانی را به سمت و سوی کشورهایی با نیروی انسانی بیشتر جابجا می کند. از همین روی، پس از بررسیهای مختلف در قالب پروژههای متعددی که در آمریکا و کشورهای اروپایی روی رشد جمعیت در کشورهای مسلمان و در حال توسعه و تأثیر آن در معادلات سیاسی و اقتصادی جهان و جابهجایی احتمالی قدرت انجام گردید و تخمین زده شد که جمعیت این کشورها تا سال 1999 به 5 میلیارد نفر افزایش پیدا میکند، روز 11 جولای 1989 روز جهانی جمعیت و سیاستهای تنظیم خانواده، در لوای اقدامات بشردوستانه و سلامت، توسط دفتر برنامهی توسعهی سازمان ملل متحد تعیین شد. این روز درست معادل 20 تیر ماه 1368 در کشور ماست ؛ زمانی که رفته رفته شعارهایی همچون "فرزند کمتر زندگی بهتر" بر ذهن مردم کشورمان حاکم میشد و تصویب قانون تنظیم خانواده و جمعیت در سال 1372 نیز موجب شد تا رشد جمعیت کشورمان از 6.8 در سال 65 ظرف مدتی بسیار کوتاه تر از زمان پیش بینی شده به 1.3 در سال 90 برسد.
چالش کاهش مسیحیان و افزایش مسلمانان
ترس و نگرانی از افزایش جمعیت کشورهای مسلمان را می توان در اظهارات دیگر اندیشمندان و تئوری پردازان غربی نیز مشاهده کرد.
ساموئل هانتینتون نظریه پرداز امریکایی نگرانی اش را اینگونه بیان می کند «توسعه جمعیّت مسلمانان بسیار بالاتر و بیشتر از کشورهاى همسایه و در کلّ جهان مىباشد. جمعیّت مسلمانان 10 برابر جمعیّت اروپاى غربى افزایش یافته است. این تحوّل باعث تغییر موازنه دینى جهان مىشود. مسلمانان، 18 درصد جمعیّت جهان را در سال 1980 داشتهاند و پیشبینى مىشود، این میزان در سال 2000 به 23 درصد، و در سال 2025 به 31 درصد برسد. این افزایش بیشتر از افزایش تعداد مسیحیان خواهد بود.»
جوانان مسلمان خطری بزرگ برای غرب
به باور وی وقتی جوانان 15 تا 24 ساله به 20 درصد کل جامعه برسند ترکیب جمعیّتى چنین رشدى، ممکن است عواقب اجتماعى و سیاسى داشته باشد زیرا جوانان به دنبال اصلاحات، انقلاب و اعتراضات هستند. از لحاظ تاریخى، گروههاى جوان ایجاد شده و به همراه آن، نهضتهاى بزرگى براه افتادهاند.
بنا به تاکید هانتینتون در دهه گذشته، جوانان در بسیارى از جوامع مسلمانان بیشتر از 20 درصد رشد داشتهاند. این نسلى است که نیروهاى اجتماعى را براى سازمانها و نهضتهاى اسلامى آماده مىکند. وی به طور نمونه به افزایش نسبت جمعیّت جوانان در سال 1970 اشاره می کند و می افزاید: در این دهه، انقلاب اسلامى ایجاد شد. افزایش 20 درصدى جمعیّت جوانان را در الجزایر، در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 منجر به پیروزى مسلمانان در انتخابات شد. از سوی دیگر جمعیّتهاى بزرگتر نیازمند منابع بیشترى هستند. مردم این جوامع در آینده مجبور خواهند شد براى رفاه خود به فکر اشغال اراضى دیگران باشند. همچنین کنار هم قرار گرفتن مسأله رشد جمعیّت در یک فرهنگ و کند بودن رشد جمعیّت در فرهنگ دیگر، نیازمند تعدیل سیاسى و جلوگیرى از خشونت است. بنا به تاکید وی جمعیّت کشورهاى اسلامى به گونهاى چشمگیر در حال افزایش است. این مسأله ظرف بیست سال آینده باعث مهاجرت دستهجمعى جوانان مسلمان جویاى کار به غرب خواهد شد که با توجه به ظهور پدیده بیدارى اسلامى و مقابله با ارزشهاى فرهنگى غرب که براى غرب یک خطر محسوب مىشود.
از سوی دیگر باید توجه داشت فروپاشی ساختار خانواده در غرب آنان را بیش از پیش با خطر انقراض نسل مواجه می کند و موج فزاینده گرایش به سوی اسلام برای آنان خطری بوالقوه محسوب می شود چراکه از نظر غربیها، جمعیّت مسلمانان تهدیدى بسیار جدّى براى جهان غرب و تمدّنهاى غربى به شمار مىرود.
رفتارهای متناقض غرب در برابر مسئله واحدی چون جمعیت
در حالی که بانک جهانى، صندوق بین المللى پول، صندوق رشد، یونیسف و یونسکو و فائو و... با ژستهای انسان دوستانه و در غالب برنامه های بهداشتی سیاستهای جمعیتی غرب در جوامع اسلامی و توسعه نیافته یا در حال توسعه اجرایی می کنند پاپ دوازدهم در سال 1915، در نطقى که ایراد کرد تأیید مىکند، هر عمل جنسى که منجر به تولید نسل نگردد از نظر کلیساى کاتولیک محکوم شناخته مىشود. بسیاری از کشورهای غربی مشوقهای مالی و حمایتی گوناگونی را برای سرپرست خانواده و به خصوص مادران برای افزایش جمعیت دارند؛ زیرا رشد جمعیت نامناسب، صفر یا منفی موجب شده است هرم سنیشان رو به پیری برود. فرانسه ،آلمان، روسیه و اسپانیا از جمله کشورهایی هستند که در قوانین خود با توسل به انواع و اقسام مشوقها می کوشند تا مردم کشورهای خود را به فرزند آوری تشویق کنند. بنابراین اگر چنانچه جمعیت عامل فقر، چالشهای مختلف و در مجموع زندگی سخت تر است بنابراین باید همان سیاستی که در قبال کشورهای اسلامی و افریقایی اتخاذ می شود در کشورهای غربی نیز اجرایی شود. این سیاستهای متناقض در برابر یک موضوع واحد نشان از چه چیز دارد؟
منبع: ماهنامه قبیله هابیل