گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ جمعیتشناسان برای تحلیل و تبیین تحولات جمعیتی جوامع، از نظریه «گذار جمعیتی» استفاده میکنند. روایتهای کلاسیک از نظریه گذار جمعیتی ناظر بر تغییر از حالت تعادل طبیعی به حالت تعادل ارادی جمعیتی است. در تعادل طبیعی، میزانهای باروری و مرگومیر در اثر عوامل زمینهای غیرقابل کنترل بالا، و در نتیجه رشد جمعیت بسیار پایین است. در مسیر توسعه و نوسازی میزانهای باروری، مرگومیر و رشد جمعیت به سطح حداقل میرسد، لذا جوامع وارد مرحله تعادل ارادی میشوند، گذار از تعادل طبیعی به تعادل ارادی که همراه با رشد بالای جمعیتی است بیش از 100 سال طول میکشد.
در روایتهای کلاسیک از نظریه گذار جمعیتی، درباره تحولات جمعیتی، اجتماعی بعد از گذار اول جمعیتی سخنی به میان نیامده است، لذا برخی از جمعیتشناسان معاصر تلاش کردهاند، وضعیت جدید جمعیتی جوامع توسعهیافته را در قالب نظریه گذار دوم جمعیتی تشریح و تحلیل کنند.
نظریه گذار دوم جمعیتی که توسط جمعیتشناسان معاصر از جمله لستهاق و وندیکا مطرح شده است، تصویر نسبتاً روشنی از تغییرات جمعیتی در جوامع پسامدرن ارائه میدهد. وندیکا در بیان تفاوت اساسی گذار اول و دوم جمعیتی میگوید: «اگر کاهش مداوم مرگومیر مشخصه اصلی گذار اول جمعیتی جوامع است، باروری زیر سطح جانشینی مشخصه اصلی گذار دوم جمعیتی می باشد.» در این مرحله رشد طبیعی جمعیت به دلیل فزونی گرفتن میزان مرگومیر بر میزان موالید منفی میشود و حجم جمعیتی جوامع رو به کاهش میگذارد.
چالشها و مسائل ناشی از گذار جمعیتی دوم
چالشها و مباحث جمعیتی گذارجمعیتی دوم شامل:
الف) کاهش حجم و رشد جمعیت ملی؛ ب)کاهش باروری و قدرت تجدید نسل؛ ج) افزایش میانه سنی و سالمندی جمعیت د) کاهش جمعیت در سن کار و افزایش مهاجرین خارجی است.
کاهش حجم و رشد جمعیت ملی
از ویژگیهای الگوی مابعد انتقال جمعیتی کاهش حجم و رشد جمعیتی است که بلاکر در سال 1947 از آن تحت عنوان سقوط جمعیتی یاد میکند. در حال حاضر بسیاری از کشورهای توسعه یافته در مرحله سقوط جمعیتی هستند. انجمن جمعیت شناسی اروپا تعداد کل جمعیت اروپا را در سال 2009 معادل 8/497 میلیون نفر اعلام کرده است که تا سال 2030 به 7/493 میلیون نفر خواهد رسید.
این ارقام نشان میدهد که جمعیت اروپا طی 20 سال آینده حدود پنج میلیون نفر کاهش خواهد داشت.
کاهش باروری و قدرت تجدید نسل
یکی دیگر از مسائل جوامع دارای الگوی مابعد انتقال جمعیتی، بحران باروری و تجدید نسل است که مشکل کاهش حجم جمعیتهای ملی درکشورهای توسعهیافته تا حدود زیادی متأثر از آن است. به زعم بسیاری از جمعیتشناسان، کاهش باروری بعد از چند دهه متوالی، غرب را با یک بحران جمعیتی مواجه ساخته است
بونگارت میگوید در پایان انتقال کلاسیک جمعیتی رشد طبیعی جمعیت با تحقق سه شرط به رشد صفر و منفی میل میکند:
1- سطوح باروری به کمتر از سطح جانشینی میل کند(میزان باروری کل کمتر از 1/2) .
2- ساختار سنی جمعیت به سالخوردگی گرایش یابد.
3- کاهش مرگومیر متوقف شود
الگوی گذار باروری در ایران نشاندهنده تغییر از باروری خیلی بالا به باروری خیلی پایین است. میزان باروری کل از حدود 7/7 فرزند برای هر زن در سال 1345 به 3/6 فرزند در سال 1355 کاهش یافته است.
بعد از این کاهش اولیه، موقتاً وقفهای در گذار جمعیتی ایران پدید میآید و تحت تأثیر شرایط خاص متأثر از رویداد انقلاب اسلامی، باروری در بین سالهای 1358 ـ 1356 اندکی افزایش یافته و سپس تا حوالی سال 1363 روند نسبتاً ثابتی را ادامه میدهد.
از سال 1363 به بعد مجدداً بتدریج روند کاهش باروری آغاز میشود و از 9/6 فرزند برای هر زن در این سال، به 5/5 فرزند در سال 1367 که زمان شروع مجدد برنامههای تنظیم خانواده است، میرسد. از این زمان به بعد، بسرعت روند انتقالی خود را طی کرده و میزان باروری کل به 17/2 فرزند در سال 1379 میرسد و روند کنونی آن نیز از ادامه همان روند قبلی تبعیت میکند. در سال 1385، میزان باروری کل برابر 8/1 بچه برای هر مادر بوده است، چهار استان کشور میزان باروری بین 2/1 و 6/1 فرزند و 13 استان نیز باروری بین 7/1 و 1/2 فرزند داشتهاند، میزان باروری کل در 12 استان بین 1/2 و 4/2 فرزند بوده و تنها استانهای هرمزگان با میزان باروری کل 5/2 و سیستان بلوچستان با باروری کل 7/3 فرزند بالاترین باروری در کل کشور را دارا بودهاند.
افزایش میانه سنی و سالمندی جمعیت
از دیگر ویژگیهای دومین انتقال جمعیتی (کاهش مداوم باروری و افزایش امید زندگی) افزایش میانگین سنی جمعیت جامعه است. بر اساس برآوردهای به عمل آمده میانه سنی در ایران در سال 1385 حدود 23 سال بوده است که این شاخص در سال 1400 به حدود 31 سال و در سال 1430 به بیش از 40 افزایش خواهد یافت.
کاهش میزان مرگو میر و بهدنبال آن کاهش میزان موالید، باعث افزایش امیدزندگی و افزایش جمعیت سالمندان میشود. در این مرحله در اثر افت باروری طی چند دهه، جمعیت وارد دورهی سالمندی میشود. برخی از جمعیتشناسان اصطلاحاً از آن تحت عنوان انفجار عمودی سالخوردهها یاد میکنند، در نهایت سالخوردگی جمعیت در مرحله پیشرفتهای قرار میگیرد که از آن تحت عنوان معکوس شدن هرم سنی یاد میکنند.
براساس مطالعه سازمان ملل در حال حاضر بیش از 20 درصد جمعیت کشورهای توسعه یافته بالاتر از 60 سال سن دارند و این نسبت تا سال 2050 به 4/32 درصد کل جمعیت کشورهای توسعهیافته خواهد رسید. براساس این پیشبینی تا سال 2025 نزدیک 11 درصد از کل جمعیت ایران در سنین بالای 60 سال قرار خواهد گرفت و این نسبت تا سال 2050 به نزدیک 26 درصد خواهد رسید یعنی بیش از یک چهارم کل جمعیت ایران سالخورده خواهند بود. این تحول بزرگ مستلزم توسعه قابل ملاحظه اقدامات حمایتی و تامینی است.
کاهش جمعیت در سن کار
یکی از مسائل اساسی جمعیتی کشورهایی که در مرحله مابعد انتقال جمعیتی قرار دارند، کاهش جمعیت در سن کار و به دنبال آن افزایش تدریجی جمعیت مهاجرین خارجی است. بعد از دوران انتقال از برهه انفجار موالید، نسلهای بعدی بتدریج کوچکتر و کوچکتر خواهند شد و در نتیجه حجم جمعیت وارد شده به سن کار هم رو به کاستی میگراید و کمبود نیروی کار فراهم میشود.
تحقیقات نشان می دهد که جمعیت در سن کار تا سال 1405 بویژه در مناطق شهری کشور روند کاهشی خواهد داشت. جمعیت در سن کار کل کشور 37/0- و مناطق شهری 73/1- درصد کاهش نسبت جمعیتی را تا سال 1405 نشان میدهند. به طور مشخص می توان گفت که جمعیت در سن کار از سال 1390 به بعد روند کاهشی خود را آغاز خواهد نمود.