گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ در نظریات جدید رشد اقتصادی، رشد جمعیت یا اثر جمعیت که بسیاری اوقات از آن به اثر مقیاس یاد میشود تأثیر مثبتی در رشد اقتصاد دارد که تجربه جهانی هم نشان دهنده این مطلب است.
اقتصاددانان در خصوص کاهش رشد جمعیت ایران و اینکه دولت در حال برنامهریزی برای افزایش جمعیت است آیا بستر این افزایش جمعیت فراهم است و آینده اقتصادی کشور پذیرای این افزایش جمعیت خواهد بود یا خیر می گویند: کاهش نرخ رشد جمعیت طی دو دهه اخیر ناشی از مجموعه شرایط بعد از جنگ است و به نظرم مهمترین عامل در کاهش نرخ رشد جمعیت گسترش فرهنگ شهرنشینی، روحیه فردگرایی و این گونه عوامل فرهنگی و اجتماعی است.
از نظر اقتصادی هر چه هزینه پرورش فرزند برای بانوان بخاطر اشتغال آنها در خارج از منزل افزایش یابد خود بخود تمایل به داشتن فرزند کاهش پیدا میکند. یک فرهنگ عجیبی طی دو دهه اخیر در کشور بوجود آمد و هنوز با آن فرهنگ و تلقی از آن روبرو هستیم که رشد جمعیت یعنی از دست دادن زمینههای توسعه و رشد اقتصادی یا به عبارتی کنترل جمعیت شرط مقدماتی توسعه، رشد و پیشرفت است. اما همه این مباحث فاقد یک زیربنای منطقی و اساسی است.
جمعیت در اقتصاد دو کار انجام میدهد از یک طرف تقاضا و از طرف دیگر عرضه کالاها و خدمات را ایجاد میکند، در اقتصاد وقتی عرضه و تقاضا با هم رشد یابد خود به خود منجر به رشد اقتصادی میشود.
به همین دلیل در نظریات جدید رشد اقتصادی، رشد جمعیت یا اثر جمعیت که بسیاری اوقات از آن به اثر مقیاس یاد میشود تأثیر مثبتی در رشد اقتصاد دارد که تجربه جهانی هم نشان دهنده این مطلب است.
کارشناسان اقتصادی معتقدند اگر تجربه اقتصاد جهانی طی دو و نیم قرن اخیر را در نظر بگیریم مشاهده میکنیم تا قبل از سال 1750 میلادی جمعیت جهان کم و بیش ثابت بود اما از نیمه قرن هیجدهم میلادی تاکنون از یک سو با افزایش مقیاس جمعیت و از سوی دیگر با افزایش نرخ رشد اقتصاد جهانی روبرو بودهایم پس افزایش مقیاس جمعیت در سطح جهانی نه تنها محدود کننده رشد اقتصاد جهانی نبوده بلکه عامل اساسی رشد جمعیت نیز بوده است.
امروزه این اثر مقیاس با ادبیات خاصی مثلا تحت عنوان آثار مثبت خارجی ناشی از مقیاس مورد توجه قرار میگیرد در این ادبیات؛ مقیاس، فضایی را بوجود میآورد که بر سطح تولید و به تبع رشد اقتصادی تاثیر مثبتی میگذارد.
در نظریات جدید رشد اقتصادی، تنوع محصولات عامل مؤثر در رشد اقتصادی است و عامل تعیین کننده تنوع محصولات مقیاس جمعیت است. ما باید با یک نگاه جدید به مقوله جمعیت و رشد آن بپردازیم و قبل از دچار شدن به عوارض شدید و تلخ پیری جمعیت به دنبال پیشگیری از آن باشیم.
مسائل خاص توجیهکننده کنترل جمعیت مربوط به دو دهه قبل در اقتصاد ایران بوده است که اکنون موضوعیتی ندارد برای مثال مشکلاتی که برای درمان، آموزش، تأمین دارو جهت جمعیت نوزادان در 20 سال قبل وجود داشت اکنون موضوعیت ندارد.
در این رابطه، سجادی، رییس مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری اظهارنظر متفاوتی کرده است. وی می گوید: متاسفانه تمام کسانی که بر روی کنترل جمعیت تبلیغ می کنند بر مسائل اقتصادی مانور می دهند در حالیکه همین نیروی جوان برای خانواده ها در آینده پتانسیل کار و تلاش است و می تواند منبع درآمدی برای آنها باشد.
متاسفانه شیوهای که سازمان ملل متحد درباره سیاستهای جمعیتی برای کشور ما پیاده کرده به قدری موفقیتآمیز بوده که خود آنها هم فکر نمیکردند روزگاری الگوهای استعماری آنها در ایران از برنامه آنها هم جلوتر برود.
این یک واقعیت است که ما در کنترل جمعیت از برنامهها جلوتر رفتیم. غربیها فکر میکردند که ما تا 40 سال آینده به نرخ رشد مورد نظر آنها میرسیم اما هماکنون به این نرخ رسیدهایم.
وی ادامه می دهد: »باید اذعان کنم از سال 65 تا 88 نرخ رشد باروری ما کاهش پیدا کرده است. نرخ باروری ما درسال 65 حدود 6.4بوده است. یعنی دستگاههای تبلیغاتی غرب به گونهای برنامهریزی کرده بودند تا نرخ باروری 6.4 سال 65 در سال 90 به 4 برسد اما در سال 75 این عدد به 2.96 و در سال 79 به 2.1 رسید و با تاسف باید بگویم که در سال 88 این سیاست بهقدری گسترده شده بود که حتی پیرها مشوق جوانان ما میشدند که مبادا خانوادهای سیاست کنترل جمعیت را فراموش کند».
این بحث، موافقان و مخالفان زیادی دارد. هنوز هم هستند کسانی که معتقدند پیش از این که زیرساخت های اقتصادی را فراهم کنیم نباید قانون کنترل جمعیت لغو شود و برای مدعایشان، سونامی اقتصادی و وضعیت بیکاری این روزها و این نسل را مثال می زنند اما مطالعه ی نظریات جدید اقتصادی و کنکاش در شیوه های اقتصادی کشورهای غربی، این واقعیت را زیر سوال می برد.
امروز خيلي از مادران ما حاظر نيستند ک به بچه اشون شير بدهند. بابا اين بچه با اين شير مادر ميتونه سالم بمونه نه شير خشکي که خودش هزارتا بيماري داره.
همچنين ما اگه سطح توقعاتمون رو بياريم پايين ميتونيم با همون حقوق حدود 500000 هزار تومن هم تو اين اين شرايط کنوني ميشه زندگي کرد.
اگه ما برگرديم به 30 سال پيش ميبينيم که پدران ما با دست خالي بيش از 4 فرزند رو بزرگ ميکردند و با تمام سختي هايي که داشته موفق هم بودند.
اينم يادمون نره که روزي ما فقط و فقط دست خداست و اين رو هم بدونيد که روزي اون بچه رو خدا ميده نه بابا و مامانش
و در عين حال هر چند سال يک بار يه برنامه اي را براي خاواده هاي ايراني تجويز مي کنند
يک روز مي گن بچه کم بيارين
چند روز بعد ميان مي گن بچه زياد بيارين
از همين اقايان که
نگراني از اخراج شدن توسط مدير کارخانه يا مدير توليدي ندارند
بپرسين چند تا بچه دارن
و براي ما منتشر کنيد
ين حرف با خداي روزي دهنده اي که در قرآن آمده کاملا در تضاده.پس هميشه شاکر باشيد تا خداوند هم نعمت هاش رو براتون زياد کنه.
يا حق