گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، مریم فاطمی؛ فیلم سینمایی زندگی مشترک «آقای محمودی و بانو» به کارگردانی روح الله حجازی پس از این که سال گذشته اجازه حضور در جشنواره را پیدا نکرد یکی از فیلم هایی بود که در اولین روز سی و دومین جشنواره فیلم فجر در محل سالن همایش های برج میلاد برای اهالی رسانه و منتقدان نمایش داده شد.
زندگی مشترک «آقای محمودی و بانو» که به دلیل شرکت در فستیوال های بین المللی در جشنواره فیلم فجر با عنوان فیلم خارج از مسابقه به نمایش درآمده، با فیلم قبلی کارگردان آن یعنی زندگی خصوصی آقا و خانم میم علاوه بر تشابه اسم، تشابه مفهومی زیادی دارد و زندگی مشترک آقای محمودی و بانو را می توان ادامه زندگی خصوصی آقا و خانم میم دانست.
زندگی مشترک «آقای محمودی و بانو» قصه خانواده ای سنتی را روایت می کند که با ورود مهمانانی – خواهر زاده زن خانواده و همسر او – دچار تناقضاتی می شود. این فیلم نمایانگر بحران تلاقی سنت و مدرنیته است که نه تنها خانواده های سنتی بلکه خانواده های مدرن را نیز درگیر خود کرده است. ساناز دختر جوان و آزادی است که به همراه همسرش که به عقد موقت او درآمده از خارج از کشور برای بازسازی خانه قدیمی خاله اش به خانه آنها آمده است. اما تقابل زندگی آزاد آنها با زندگی خاله و شوهر خاله سنتی اش علاوه بر این که سبب ایجاد تناقضاتی در خانواده سنتی می شود ساناز و همسرش را نیز درگیر تناقضاتی می کند.
در این فیلم محدثه نماد سنت است. او سعی دارد براساس اصول سنتی زنان ایرانی زندگی خود را ادامه دهد و در این زندگی همسر و فرزندش نقش مهمی دارند. محدثه زنی است که علی رغم قبول شدن در دانشگاه فعالیت اجتماعی نداشته و زندگی خود را وقف خانواده کرده است. در مقابل، ساناز زنی است که در تقابل با جو سنتی خانواده خود زندگی می کند.
در این فیلم که داستان آن در یک خانه قدیمی می گذرد دیوارها و ستون های خانه نقش مهمی دارند و در خدمت شخصیت پردازی ها قرار گرفته اند. در حالی که محدثه به وجود دیوارهای متعدد در خانه اهمیت می دهد و معتقد است که قسمت های مختلف خانه باید با دیوار از هم جدا شوند و این مساله از نگرش سنتی او نشات می گیرد، ساناز اعتقاد دارد که همه دیوارها در خانه باید برداشته شوند و آنها حتی دیوار اتاق خواب را نیز برداشته اند. دیوار در اینجا نمادی از حفظ حریم است که زن سنتی و زن مدرن در این حفظ حریم ها اختلاف نظرهای بنیادین دارند.
مردان این فیلم نیز در میان سنت و مدرنیته گیر کرده اند و با چالش های زیادی دست و پنجه نرم می کنند. منصور که نماد یک مرد سنتی است از این که همسرش دائم در آشپزخانه است راضی نیست و به برخی ظواهر زندگی سنتی خود اعتراض دارد اما نمی تواند به راحتی با نگرش های مدرن ساناز و همسرش نیز کنار بیاید. او نیز گرفتار سردرگمی هایی شده و نمی داند حالا و در این عصر و زمانه باید چگونه رفتار کند. از سوی دیگر، رامتین همسر ساناز نیز که به ظاهر یک مرد مدرن است به صورت کامل نتوانسته روح زندگی مدرن و الزامات و شرایط آن را بپذیرد و هم دوست دارد به قول خودش همسرش در کارهای او «پا» باشد و هم از او انتظار برخی کارهایی را دارد که زنان و سنتی انجام می دهند و به قول ساناز چیزی که می خواهد شتر گاو پلنگ است!
زندگی«مشترک آقای محمودی و بانو» به خوبی توانسته این چالش های پیچیده را که یکی از اصلی ترین مسایل امروز جامعه ایران است به تصویر بکشد اما در انتها هیچ راه حلی برای رفع برون رفت از این بحران ها ارائه نمی شود زیرا این تقابل ها بسیار پیچیده است و خود فیلمساز نیز به جوابی برای دغدغه اصلی خود نرسیده است. به عبارت دیگر، زندگی مشترک آقای محمودی و بانو به طرح مساله می پردازد اما به درستی نسخه ای برای حل آن تجویز نمی کند زیرا کار آن تجویز نسخه نیست.