به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» حوزه فرهنگ یکی از کلیدیترین و بنیادیترین حوزهها است تا جایی که از منظر برخی زیربنای حرکتهای اقتصادی، اجماعی و سیاسی تلقی می شود. چه آنجا که خودیها حرکت فرهنگی را رمز موفقیت می دانند و چه آنجا که غیرخودی ها و دشمن برای خروج قطار انقلاب از مسیر اصلی، فرهنگ را به عنوان هدف اولیه تهاجم انتخاب کرده اند. وزارت فرهنگ به عنوان جزئی از ارکان اجرایی حکومت می بایست در راستای این ارزش و اهمیت کوشیده و با اقدامات عملی لازم و کافی وظایف خود را به درستی انجام دهد؛
اما امروز در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با این بدنه عریض و طویل چه می گذرد؟
در شرایطی که می بایست این وزارتخانه به وظایف اجرایی خود رسیدگی کند، وزارت فخیمه ارشاد منتظر می ماند تا پس از آنکه رویدادی فرهنگی یا ضد فرهنگی در گوشه و کنار کشور اتفاق افتاد و صدای اعتراض دیگران بلند شد، بیانیه ای جدید در همان راستا منتشر کند. یک روز «بیانیه ای علیه جو سازی های اخیر»، یک روز «جواب سربالا به علما»، یک روز «گلایه از رسانه ها» و این در حالی است که شخص وزیر ذرهای از مواضع خود کوتاه نمیآید.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم تنها ظرف یک سال گذشته بیش از 10 مورد تصمیم گیری خاص در رابطه با خط قرمزهای ارزشی و دینی داشته است. تصمیم گیری هایی که پای این وزارتخانه را چند باری به صحن مجلس کشاند و موجب شد علی جنتی کارت زرد دریافت کند. حاشیه هایی که در قبال آن وزارت ارشاد نه تنها هیچ اقدام بازدارنده ای از خود نشان نداد بلکه تنها پس از آنکه صدای اعتراض مردم و رسانه ها بلند شد، به انتشار یک بیانیه برای توجیه اقدامات خود بسنده کرده و در نهایت آقای وزیر نیز در نهایت خونسردی از اینکه مردم دیگر بیانیه های این وزارت خانه را باور نمی کنند، اظهار گلگی می کند!
دعوت شاعر ضد انقلاب به جشنواره انقلاب، تلاش برای اعطای مجوز به آثار هنری معاند، بی خبری و بی توجهی به توزیع آزادانه کتب غیر اخلاقی و غیر قانونی در کتاب فروشی های تهران، شکستن تابوی خوانندگی زنان بعد از گذشت 35 سال و حتی عزل مدیران منتقد از جمله اقدامات عجیب این وزراتخانه است.
دعوت شاعر ضد انقلاب به جشنواره انقلاب
در جریان برگزاری هشتمین دوره جشنواره شعر فجر در سال 92 در یک حرکت بی سابقه از«یدالله رویایی» شاعر ضد انقلاب که پیش از این به بنیانگذار انقلاب اسلامی توهین کرده و همچنین از نزدیکان به نام فرح پهلوی است با این توجیح که باید همه صداهای قابل اعتنا در عرصه شعر فارسی را شنید دعوت شد، تا در این جشنواره شرکت کند!
رسانه ها با انتشار گزیده ای از سابقه این شاعر ضد انقلاب در این زمینه اظهار نگرانی و مخالفت کردند، مسئولین زیادی نیز در این زمینه اظهار نظر کردند، همه از این اتفاق بی سابقه شوکه شده و منتظر پاسخ و اقدام مناسب وزارت ارشاد در این مورد بودند؛ وزیر ارشاد نیز پاسخ خود به تمام نگرانی ها، شبهات و مخالفت ها را تنها در یک جمله بیان کرد: «یدالله رویایی در حال حاضر خارج از کشور سکونت دارد و تا به امروز نیز هیچ دعوتی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد برای حضور وی در ایران بعمل نیامده است.»
مدتی بعد، کاکایی در مصاحبه ای اظهار داشت: «درمورد یدالله رویایی سخنان وزیر غلط نبود، چون دعوت از طرف ما انجام شده و ما با ایشان توافق کردهایم و گفتهایم صفحه اول پاسپورتتان را بفرستید که مراحل قانونیاش را وزارت خارجه انجام دهد»
پس از این دو مصاحبه این شبهات پیش آمد که آیا زیر مجموعه های این وزارتخانه بدون هماهنگی با شخص وزیر و به صورت کاملا مستقل عمل می کنند؟ بر اساس کدام اجازه قانونی جشنواره شعر فجر توانسته چنین اقدامی را انجام دهد؟ آیا وزارت ارشاد نباید مسئولین مربوطه را بازخواست کند؟
این سوال ها مکررا در قالب گزارش و یادداشت هایی در رسانه ها مطرح شد اما بر خلاف انتظارها هیچ اقدام خاصی از سوی وزارت ارشاد انجام نشد و این رسانه ها بودند که با پیگیری مکرر این موضوع و ایجاد موج رسانه ای موفق شدند این دعوت را ناکام بگذارند.
هیولاهای خیابان انقلاب
در راستای فعالیتها و نظارت کاملا موثر و فرهنگی وزارت ارشاد، حوزه نشر و کتاب نیز مورد لطف و رحمت این وزارتخانه قرار گرفته است. ظرف چند سال اخیر وقتی به خیابان انقلاب سری میزنید، ناباورانه شاهد فروش آزادانه مجموعه ای از کتب ممنوعه در گوشه و کنار خیابان و حتی برخی کتاب فروشی ها می شوید. کتابهایی با مضامین سیاسی و عقیدتی غیر مجاز، رمان، داستان و حتی مجلات غیر اخلاقی که آزادانه در مقابل چشم همه و بدون هیچ محدودیتی خرید و فروش می شود. از مجموعه آثار صادق هدایت گرفته تا آثار غیر اخلاقی که حتی کشورهای اروپایی مجوز نشر و توزیع آن را صادر نمی کنند؛ همگی در خیابان انقلاب به سادگی و ظرف مدت کوتاهی پیدا می شوند.
وقتی در میان مفاد قانونی به دنبال یک مرجع پاسخگو در این رابطه می گردیم، وزارت ارشاد را مرجع اصلی ناظر بر چاپ و توزیع کتاب ها در داخل کشور می یابیم که می بایست به این نا بسامانی بازار عرضه کتاب پاسخ بدهد، اما شاهدیم که متاسفانه تا کنون هیچ اقدام مناسبی در جهت توقف این روند از طرف این وزارتخانه انجام نشده و تنها در مواردی که رسانه ها مصرانه پیگیر بوده اند، مسئله به انتشار یک بیانیه از سوی وزارت ارشاد ختم شده است.
در شرایطی که مقابله با این رفتارهای غیر قانونی در حوزه کتاب مستقیما مربوط به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می شود، هیچ اقدام مناسبی صورت نگرفته و تنها با یک بیانیه از قوه مجریه رو به رو می شویم!
اخیرا نیز یک رمان غیر اخلاقی در کتاب فروشی های تهران در حال توزیع است که در سطح جهانی شهرت به «عدم انتشار در کشورهای اروپایی» دارد. رسانه ها و برخی مسئولین فرهنگی پس از آنکه در رابطه با مضمون این کتاب آگاهی پیدا کردند، در رابطه با توزیع آن در کشور به شدت ابراز نگرانی و مخالفت کردند؛ در پاسخ به این نگرانی ها وزارت خانه همیشه حاضر در میدانِ انتشار بیانیه، طی بیانیهای اعلام کرد: «این کتاب خارج از ایران و از سوی یک ناشر افغانی و بدون مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به انتشار رسیده و از طریق مجاری غیر رسمی وارد کشور شده است.»
در انتشار بدون مجوز این اثر هیچ شکی نیست، اما سوال مهم این است که آقای وزیر! شما در زمینه عدم توزیع این کتاب در کتاب فروشی های داخلی چه کرده اید؟! کتابی که ظرف کمتر از 10 دقیقه در کتاب فروشی های خیابان انقلاب پیدا می شود!
حاشیه های پر سر و صدای وزارت ارشاد در حوزه کتاب، تنها به توزیع غیرقانونی این کتاب ختم نمی شود؛ چرا که طی مدت فعالیت این وزارتخانه شاهد توزیع کتاب های بدتر و گاها خطرناک تر از این اثر نیز بوده ایم که متاسفانه کمتر در رسانه ها به آنها پرداخته شده است؛ کتابی مانند «بازگشت به اسلام» منصور هاشمی خراسانی و «نگاهی به شاه» نوشته عباس میلانی، «کلنل» دولت آبادی در خیابان های شهرهای شیراز و اصفهان .... که هر کدام از آنها را می توان به سهولت در راسته خیابان انقلاب پیدا کرد. خیابانی که قطع به یقین اگر وزارت ارشاد بخواهد با متخلفان آن برخورد کند، کاری بس راحت و بی دردسر برای این وزارتخانه خواهد بود؛ در حالی که مسئولان آن تنها به اظهارنظرهای نه چندان محکم و صدور بیانیه اکتفا می کنند.
علاوه بر توزیع آثار بدون مجوز و ممنوعه، مسئله اعطای مجوز به آثار نویسندگانی که خط قرمزهای نظام را زیر پا گذاشته اند نیز از جمله مسائلی است که این وزارت خانه باید در قبال آن پاسخگو باشد. به طور مثال اعطای مجوز به کتاب «ایران در گذر روزگاران» اثر مسعود لقمان با سیاههای از سوابق عجیب و غریب که مقدمهاش در سال 88 نوشته شده اما در بهار 93 به ویترین کتابفروشیها راه پیدا کرده است. شایان توجه است که این کتاب متن گفتگوهای لقمان با 7 نویسنده است که در پیشینه برخی از آنها، کارنامههای سیاهی از سابقه صدور اعلامیه علیه نظام جمهوری اسلامی تا چاپ کتاب علیه اعتقادات صریح و منصوص دینی وجود دارد.
کتاب فوق که بر اساس اظهار نظرهای اغلب خوانندگان آن، تاریخ را تحریف کرده و عمیقا سعی در تطهیر رژیم پهلوی دارد، علی رغم آنکه پایش به کمیسیون فرهنگی مجلس باز شد؛ آنقدر از نظر وزارت ارشاد کم اهمیت بود که حتی نتوانست صلاحیت انتشار بیانیه از سوی این وزارتخانه را احراز کند!!! شاید احراز صلاحیت برای انتشار بیانیه منوط به حجم فعالیت رسانهها و دامنه خبری است که در جامعه ایجاد مینماید.
البته اینها همه گفتنی های حوزه نشر و کتاب نبوده و نیست؛ چرا که حواشی این حوزه به حدی زیادی است که پرداختن به همه آنها نیاز به نوشتارهای دیگر دارد، با این حال باید به مسئله مهم برکناری علی شجاعی صائین آن هم به خاطر اظهارنظر درباره توزیع غیرقانونی کتاب یکی از افراد زیرمجموعه وزارت ارشاد نیز اشاره کرد، برکناری ای که هیچگاه دلیل اصلی آن از زبان مسئولان عالی رتبه وزارت ارشاد شنیده نشد.
پیشنهاد برگزاری آکادمی موسیقی ماهواره ای در صدا و سیما
بازوی فرهنگی دولت یازدهم در اقدام دلسوزانه دیگری، تابوی خوانندگی زنان در کشور را با اعطای مجوز برگزاری کنسرت و انتشار آلبوم پس از 35 سال شکست. خبرها در شبکه های اجتماعی و رسانه ها با این عنوان در حال چرخش بود: «وزارت ارشاد به آلبوم موسیقی یک خواننده زن مجوز داد»
مردم متدین و انقلابی ایران که در بهت و حیرت ناشی از شنیدن این خبر در انتظار واکنش مناسب وزیرِ آیت االله زاده به این وضعیت بودند در ابتدا با واکنش بیانیه ای وزارت ارشاد رو به رو شده و آرام آرام با این مفهوم مواجه شدند که وزارت فرهنگ به نوعی در حال بازی با کلمات در بیانیه ها و مجوز های خود است.
وزارت ارشاد در بیانیه ای اعلام کرد: «مجوز انتشار هیچ گونه آلبومی در زمینه تکخوانی زنان ارائه نداده است.»
با انتشار آلبوم دارای مجوز و همچنین فیلم های مربوط به کنسرت های برگزار شده متوجه منظور وزیر ارشاد از بیانیه خود شدیم؛ در یک اقدام کاملا فرهنگی این وزارتخانه با ترفندی جدید تک خوانی زنان را با همراهی یک یا دو نفر دیگر مشروع و حائز دریافت مجوز تلقی کرده است. ادعای وزیر فرهنگ در مورد ندادن مجوز به خوانندگان زن لفظا صحیح است اما خود وزیر هم می داند که چطور در متن بیانیه ها و مجوزهای وزارت فخیمه فرهنگ با کلمات بازی کرده و ترفند جدیدی برای اعطای مجوز به کار برده است.
اکنون با در نظر داشتن این توجیه وزارت ارشاد، شاید کم کم بتوانیم به فکر بازگرداندن خواننده های زن پیش از انقلاب به کشور باشیم و حتی یک گام بالاتر از آن شاید سازمان صدا و سیما و وزارت ارشاد بتوانند به این پیشنهاد که آکادمی موسیقی ماهواره ای را که طرفداران زیادی نیز دارد با قید رعایت «همخوانیِ مد نظر وزارت ارشاد» در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران برگزار کنند!!!
با توجه به اینکه بیانیه نویس های حرفه ای وزارت ارشاد برای نوشتن هر گونه بیانیه جدید آمادگی کامل دارند، می توانیم پس از انتشارهرگونه گزارش و نقد از سوی رسانهها منتظر انتشار بیانیهای جدید از سوی وزارت ارشاد باشیم. البته لازم به ذکر است که تجربه نشان داده، وزارت ارشاد هر چند در رابطه با خط قرمزهای نظام و اسلام توانسته با مماشات رفتار کرده و با بیانیه ای مسئله را ختم به خیر کند، اما در قبال خط قرمزهای دولت یازدهم هیچ نرمشی از خود نشان نداده و ابراز نگرانی از سوی رسانه های منتقد را سریعا با اقدام عملی «توقیف» و «بازداشت» پاسخ داده است! لذاست که نگارنده در پایان معروض میدارد:
«هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست»
مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
یا علی