به گزارش خبرنگار دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، شورای هماهنگی دانش اموختگان ودانشجویان بورسیه نامه ای به سعید سرافراز، رئیس سازمان صدا وسیما نوشت که متن نامه به شرح زیر است:
رییس محترم سازمان صدا وسیمای جمهوری اسلامی
جناب آقای دکتر سرافراز
با سلام و احترام
این روزها ذهن و خاطر و روح و روان و زندگی بیش از ۵۰۰۰ خانواده ایرانی به صورت کاملا مستقیم و فکر و اندیشه ۷۰ میلیون ایرانی به صورت غیر مستقیم درگیر مسالهای شده است که به عنوان «دانشجویان بورسیه» در افواه شناخته شده است. مسالهای که باید در فاز جدید آن به عنوان «دروغ بزرگ بورسیهها» یا «بازی سیاسی با بورسیهها شناخته شود. علی رغم گستردگی موضوع بورسیهها و سیل تهمتها و افتراهای متنوعی که توسط برخی جریانهای بیمنطق تندرو، به صورت روزانه روانه خبرگزاریها و رسانههای زنجیرهای میشود، اما تاکنون هیچ برنامه خاص و تخصصی به منظور روشن نمودن ابعاد گسترده این موضوع که اکنون به عنوان یک پروژه» کاملا سیاسی «در دستور کار وزارت علوم قرار گرفته است، توسط سازمان صدا و سیما انجام نشده است.
متاسفانه این روزها، عدهای از افراطیون جهش یافته و برخی فتنه گران تازه هویت یافته، بر آنند که با استفاده از یک گردباد مهیب رسانهای بر ضد دانشجویان مظلوم بورسیه، همه علما و صلحای امت را از نزدیک شدن به این موضوع بر حذر دارند و در یک سکوت مدیریت شده، تمامی این اساتید را به قربانگاه کینه و فتنه ببرند.
از این روست که تا کنون چندین بار و در مراحل مختلف، تمام توان و قوای نشریات و روزنامههای زنجیرهای و خبرگزاریهای متصل به آنها، با اشاره برخی فتنه گران خبیث بر ضد دانشجویان بورسیه، بسیج شده است. آتش بیار رسانهای جریان مشکوک، در حالی به زدن مهمترین سرمایه نظام در دانشگاهها مشغول است که در اردوگاه وفاداران به نظام اسلامی، تاکنون هیچ جریان رسانهای در صدد پاسخگویی به سیل شبهات دروغین و بیمبنای این جریان بر نیامده است. نکته آنجاست که حتی هیچ یک از دلسوزان نظام که بارها خطاب نامههای سرگشاده ما واقع شدهاند، هیچ پاسخی به ندای حق طلبی و تظلم خواهی ما ندادند و خود را در معرض آتش رسانههای دروغ و تزویر نبردهاند.
حجم تحرکات غیرقانونی و تخلفات افراطیون در زمین بازی وزارت علوم به حدی است که هرگز نمیتوان در قالب یک نامه، به تبیین مشروح آن پرداخت. از این رو به صورت تیتر وار برخی از حرکات غیرقانونی و مضحک این افراد در سایه آتشبار پرحجم توپخانه رسانهای فتنه گران افراطی، مورد اشاره قرار میگیرد:
۱- تشکیل کمیتههای غیر قانونی با اعضای دلخواه و تصمیم گیری برای زندگی و آینده هزاران جوان بورسیه
۲- عدم ابلاغ کتبی احکام در کنار اجرای آنها در دانشگاهها.
مسئولان سازمان امور دانشجویان به دلیل اطلاع از ماهیت غیر قانونی و ظالمانه احکام، در نامههای محرمانهای که به صورت پستی برای روسای دانشگاهها ارسال میشود، از آنها میخواهند که اخراج و لغو بورس دانشجویان مظلوم را به صورت شفاهی و درگوشی! به دانشجویان ابلاغ کنند و از تحصیل و انتخاب واحد آنها جلوگیری میکنند. شما تاکنون در کجا شنیدهاید که یک دادگاهی (اعم از صالح و غیر صالح) حکمی صادر کند و خود آنرا اجرا کند و به هیچ وجه حاضر به ابلاغ احکام به متهم! نشود؟؟ این ظلم با کدامین یک از قوانین متعالی نظام جمهوری اسلامی سازگاری دارد؟
۳- ایجاد خوراک و جریان سازی رسانهای با هدف تخریب روحیه، زدن آبرو و انهدام انگیزه دانشجویان بورسیه و ایجاد رضایت وخوراک مطلوب برای شبکههای رسانهای معاند خارج از کشور.
روح و روان بسیاری از دانشجویان بورسیه که سیبل این هجوم کثیف و حرکت ناجوانمردانه بودند، در ۱۴ ماهه اخیر، به شدت تخریب شده و علاوه بر آنها، خانوادههای آنها نیز در معرض این توهینهای بیشرمانه واقع شدهاند. کدامین مسئول متعهد و دلسوزی، تاوان ریختن حرمت و آبروی مومنان را خواهد پرداخت؟ این افراد شکایت خود از روند حاکم بر این وزارتخانه را به کدامین محکمه ببرند؟ آیا وزارتخانه متولی دانش و فناوری در جمهوری اسلامی ایران، باید مسبب و بانی ریختن آبروی مسلمین و مومنین و عامل تشویش اذهان عمومی گردد؟
۴-قطع مقرری و حقوق دانشجویان بورسیه بر خلاف اخلاق، قانون وشرع.
شرح برخی حرکتهای سفاکانه افراطیون درشان این سطور نیست. کافی است بدانید که دانشجویان بورسیه، تنها به گناه شرکت در یک فراخوان اینترنتی و اعتماد کامل به قوانین جمهوری اسلامی ایران، تعهداتی را به وزارت علوم سپرده و ضمن آن متعهد شدند که در قبال گرفتن مقرری اندک (بین ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان) صرفا به امر تحصیل اشتغال داشته باشند. حال عدهای روی کار آمدهاند که با تصمیمات خودسرانه و مغرضانه خود، قوانین و تعهدات وزارت علوم و نظام جمهوری اسلامی را زیر پا گذاشته و بیش از یک سال است که این مقرری اندک را قطع کرده و علاوه بر آن در نظر دارند، این دانشجویان را به پرداخت جریمه چند ده میلیونی تحصیل وادار کنند؟!!. حال این دانشجویان نخبه و مظلوم از چه طریقی امرار معاش کنند؟ چرا آنها باید جریمه درگیری بین دولتها و موج سواری افراطیون را بپردازند؟ طرفه اینکه وضعیت دانشجویان در خارج از مرزها حادتر و بحرانیتر نیز بوده است. بر وجه مثال یکی از دانشجویان بورسیه نخبه در چین، به دلیل مشکلات مالی واقع شده توسط افراطیون، ناچار شده که ضمن فروش وسائل خود، همسر و فرزندش را به یکی از روستاهای دور افتاده منتقل کند و به قول خودش هر روز زمان رفتن به دانشگاه، خداحافظی آخر را با خانواده خود داشته باشد. خداحافظی که ممکن است دیداری در پس آن نباشد! این سرنوشت یک نخبه علاقمند به وطن و متعهد به انقلاب است که با تعهد دولت به آنسوی مرزها اعزام شده است. آیا این همان کرامت پاسپورت ایرانی است که عدهای در زمان انتخابات، داد آن را میزدند؟ آیا هر مسلمان غیور ایرانی با شنیدن این اوصاف درباره نخبگان متعهد دور از وطن، نباید به مقابله با خباثت و دروغ برخیزد؟
در ضمن، آیا دولتی میتواند هر قانون و تعهد ایجاد شده در دولت قبل را منکر و مانع شود؟ آیا این امکان دارد که قوانین و تعهدات با رفتن دولتی برود و دولت دیگر طبق قوانین نانوشته! با مردم و نخبگان برخورد کند؟
۵- بررسی بورسیهها از سال ۸۴ تا سال ۹۲.
کدام ذهن آزاد اندیش و روح متعالی باور میکند که عدهای در مبارزه با فساد، برای خود تاریخ شروع و پایان، تعیین کنند و خارج از این تاریخ، حاضر به بررسی هیچ مسالهای نباشند؟!. آیا این مساله به تنهایی، نشان دهنده نگاه ناسالم، معیوب و مغرضانه افراطیون وزارت علوم به مساله بورسیهها نیست؟!!
۶-عدم تمکین از رای کمیسیون اصل نود.
شعار تمکین به قانون، این روزها بیعملترین و مظلومترین شعاری است که لقلقه زبان افراطیون شده است. همان افراطیونی که شیرینی حضور گسترده ملت در انتخابات ۸۸ را به نکبت آشوب و اغتشاش کشیدند، این بار میخواهند شیرینی حضور نیروهای متعهد علمی در دانشگاهها را به زور فشار و پروپاگاندایرسانه، به فساد و رانت گره بزنند. اما نهایتا بررسی دقیق کمیسیون اصل نود نشان داد که تمامی بورسیههای تحصیلی اعطا شده در چارچوب قانون و اختیارات وزیر وقت بوده و هیچ مشکل قانونی بر آنها وجود نداشته است. اما متاسفانه به فاصله دو روز از رای کمیسیون اصل نود، سازمان امور دانشجویان و وزارت علوم، اطلاعیه جدیدی صادر و چندین هزار نفر از بورسیههای مظلوم را اخراج و لغو نمود. این اطلاعیه زودهنگام، مانیفست نانوشته قانون پذیری جریان حاکم در وزارت علوم میباشد!.
۷- انتشار نام تمامی دانشجویان بورسیه و افشای آن در وبلاگ یک فتنه گر معلوم الحال.
درمورد افشای اسامی نیز صحبتهای بسیاری وجود دارد که آگاهان میتوانند با مراجعه به مراجع موجود، از نحوه آن مطلع شوند. در صورتی که گفتههای این شخص در رابطه با کسانی که اسامی را در اختیار او قرار دادهاند، صحیح باشد، دیگر باید منتظر فتنههای بزرگتر و بزرگتر از برخی مغرضان سیاست بازدر حوزه آموزش عالی باشیم.
و در این رابطه باید گفت:
سرناکسان رابرافراشتن
وزایشان امیدبهی داشتن
سررشته خویش گم کردن است
به جیب اندرونمارپروردن است!
علاوه بر این موارد، دهها مساله سوال برانگیز دیگر نیز وجود دارد که میتوان به صورت رسانهای و عمومی در رابطه با آنها، بحث و گفتگو کرد.
بر مبنای مسائل فوق، ما دانشجویان و دانش آموختگان بورسیه از شما میخواهیم به منظور تنویر افکار عمومی، جلسات مناظره، نقد و بررسی بورسیههای تحصیلی در دولتهای مختلف را با حضور نمایندگان دانشجویان بورسیه و وزارت علوم برگزار کنید. این جلسات میتواند میزان صحت و سقم اتهامات موجود را مشخص کند و افکار عمومی را در جهتی خلاف میل فتنه گران و افراطیون جهت دهی نماید.
از شما انتظار میرود که به حکم انسانیت و انصاف، زمینه را برای انتشار حقیقت و سدسازی در مقابل دروغ، ریا، دورویی و تزویر فراهم کنید. از شما انتظار میرود که بدون جانبداری، از طرفین برای برگزاری مناظره و جلسات تلویزیونی دعوت نمایید و زمین مین گذاری شده فتنه گران در حوزه افکار عمومی را مسطح و پاک کنید. از شما انتظار می-رود فارغ از هیاهوهای دروغین و شعارهای زشت و زیبا، تازیانه دروغ و پلشتی را با سرپنجه روشنایی بخش انصاف، مهار کنید. از شما انتظار میرود با برنامه ریزی و برنامه سازی مناسب در این حیطه بسیار مهم، رسانههای معاند را از بازی در زمین فراخ» بورسیهها «دور کنید و از یک تهدید خانمان برانداز، فرصتی یگانه خلق کنید.
یادمان باشد که پیامبر نور و رحمت فرمود:» هرکس بشنودصدای مسلمانی را که فریادمیکند: مسلمانان به فریاد نرسدو به او کمک نکند، دیگرمسلمان نیست.
با احترام شورای هماهنگی دانش اموختگان ودانشجویان بورسیه گروه خادمین نظام
واقعا دانشجویان بورسیه گناهشان چیست؟
یعنی تمام 3000 نفر مشکل داشتند؟ دانشجوی بورسیه 92 که بلافاصله پس از قبولی او جنجالهای بورسیه ای شروع می شود و با بهترین رزومه در مقایسه با هم رشته ای هایش نمیتواند از دانشگاه جایابی بیاورد ک آن هم بازی خود وزارت است چه گناهی کرده است؟
چرا وزارت علوم با آبرو و آینده 3000 نفر از جوانان این کشور به این راحتی بازی میکند؟ واقعا این آقایان جواب این ظلم هایشان را چگونه می خواهند بدهند؟
چرا کسی در این کشور حاضر نیست از حق این مظلومان دفاع کند؟ آیا در اسلامی ترین کشور دنیا به این راحتی به کسی ظلم می شود و حتی او حق اعتراض را هم ندارد؟ این ظلم واقعا بی سابقه است