به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» فیلم کوچک آدمیزادی آرام و بیادا است اما با حس. حسی از یک عشق قدیمی و تمیز انسانی. عشق یکطرفه و بیپاسخ اما امکانپذیر و باورپذیر.
در هجمه این همه تنش و عصبیت، بزهکاری، خیانت و فساد و خلبازی فیلمهای این جشنواره، در دنیای تو...، غنیمتی است کمیاب که به کل از این جشنواره و سینمای مریضش جدا میایستد و چه خوب.
تنها فیلم جشنواره است که وقتی از سینما بیرون میآییم - بویژه که باران هم نمنم میبارد– حالمان خوب میشود و حس نرم انسانیای داریم. این، اولین فیلم نوستالژیک زنده – نه مرده - عاشقانه سینمای پس از انقلاب است که اصلا بد نیست. میتوانست بهتر باشد. کمی قصه کم دارد: قصه حمید، قصه علی و فرهاد و...
یادآوریهایش، گاهی مخدوش است و معلوم نیست خاطره از نگاه کیست.
فیلم زمان ندارد. میتوانست متعلق به 20سال پیش باشد یا 20سال آینده. این، خوب نیست. هر چه زمانمندتر و مکانمندتر، بهتر و ملموستر.
خانه، کوچه و خیابان از کار در آمدهاند؛ بازار رشت اما گاهی توریستی شده.
بازی مصفا، خیلی خوب است و اندازه. حاتمی هم به فیلم میخورد.
پایان فیلم درست است و متناسب؛ بدون اداهای رایج. تدوین خوب نیست و بعضی حرکتهای دوربین.
موسیقی اما خوب است و دل انگیز که به فیلم و فضای نوستالژیک آن میآید. چه ترکیب خوبی از موسیقی کلاسیک با محلی و چه ترانه قشنگی در آخر فیلم. آفرین به کریستف رضاعی.