گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ سید محمد کمیل حسینی رستمی، به من خبر رسیده که تو خانه ای با هشتاد دینار خریده ای و... . شریح عرض کرد یا امیر المومنین چنین بوده است. راوی گوید حضرت به او نگاه خشمگین نموده فرمود: ای شریح بدان به زودی نزد تو می آید کسی که قباله ات را نگاه نکند و از گواهت نپرسد تا اینکه تو را از آن خانه با چشم باز بیرون برد. و از همه چیز جدا به گورت بسپارد پس ای شریح بنگر مبادا این خانه را از مال غیر خریده باشی، یا بهای آن را از غیر حلال داده باشی که درین صورت زیان دنیا و آخرت را برده ای!!! آگاه باش اگر وقت خرید خانه پیش من آمده بودی برای تو قباله ای مانند این قباله می نوشتم که به خرید این خانه به یک درهم چه جای بالاتر رغبت نمی کردی: .....این شخص فریفته ی به خواهش و آرزو چنین خانه را از این شخص بیرون شده ی برای مرگ خرید به بهای خارج شدن از ارجمندی قناعت و داخل شدن در پستی درخواست و خواری .
همانطور که از متن پیداست این موضعی است که امیر المومنین در مقابل خرید خانه ای گران قیمت توسط شریح قاضی گرفته است خانه ای که امام از حلال یا حرام خریداری شدنش ابراز بی اطلاعی می کند اما شریح را به رها کردن قناعت سرزنش می نماید. حال فرض کنید که امام مطمئن می بود که شریح آن را از حرام و از آن بدتر از بیت المال و بودجه عمومی خریداری کرده بود . نحوه برخورد امام چگونه می بود. بیایید نگاهی به جامعه خود بیاندازیم.
چندی پیش تصاویر مرقد امام خمینی با توجه به نوع معماری و تزئینات و تجمل به کار رفته در بنا باعث ایجاد نقدهایی به نحوه هزینه کرد بیت المال گردید و بسیاری از یاران نزدیک امام که سلوک و زندگی شخصی ایشان را مغایر با این هزینه ها می دانستند به این موضوع اعتراض کرده و ابراز نگرانی نمودند و حتی عده ای اقدام رهبری در استفاده از زیلوی ساده ی بیت در محل سخنرانی 14 خرداد را تقبیح غیرمستقیم ایشان نسبت به این تجمل گرایی و تحریف امام دانستند.
اما مجلل ساختن حرم امام خمینی نه یک فعل ساده در کنار بقیه افعال صادره از حکومت بلکه خود یک نماد بود نمادی از رسوخ فرهنگ تجمل خواهی و اشرافیت در بالاترین رده های نظام اسلامی، رسوخ فرهنگی که تجلیل از امام را در مجلل ساختن مرقد او می دید و نه اقامه و تعظیم فرهنگ و نگاه او . حتی اگر فرهنگ امام درست در مقابل این اشرافیت و این هزینه کردن از بیت المال قرار داشت.
اما بر ما چه گذشت که بعد از سی و اندی سال از برپایی حکومت اسلامی با آن شعارها و آرمانها و درست در زمانی که درگیر تحریم های اقتصادی هستیم و جامعه باید برای گشایش بیشتر اقتصادی خود در مقابل قدرتهای جهانی تن به معامله بدهد و پر واضح است که شالوده این معامله زور است و تن دادن به آن زور دارد و در حالی که صحبت از اقتصاد مقاومتی است و اقشار گوناگون جامعه تا این حد درگیر مشکلات اقتصادی اند. بدنه عمومی جامعه و تصمیم گیران این چنین در گیر تجمل خواهی شده و بر ریشه ساده زیستی و قناعت تیشه می زنند و نمادی اینچنین سر می کشد و بروز می کند تا مهر تاییدی باشد بر آنچه روزانه در کوچه و بازار ، خانه و خیابان می توان دید از تقویت روحیه مصرف گرایی و تجمل خواهی و به حضیض رفتن فرهنگ تولید و ساده زیستی؟
پدیده مادی اندیشی و اشرافیت یک پدیده چند بعدی و چند علتی است که بررسی همه ی ابعاد آن در یک نوشته نمی گنجد و قطعا نفوذ تمدن غرب و پیروی از فرهنگ و اقتصاد سرمایه داری بر تقویت آن نقش داشته است هر چند ما در مواردی کاسه ی داغتر از آش شده ایم. اما آیا می توان به این بهانه شانه از ارائه و ترویج سبک زندگی ای که دور از این زیاده خواهی و تنوع طلبی باشد و به سرشت انسانی نزدیک تر و آرامش و سلامت روح و جسم انسان را فراهم آورد و از سوی دیگر به عدالت اجتماعی و گریز از اختلاف طبقاتی کمک کند شانه خالی کرد. می دانیم که بر مبنای آمار های جهانی اگر قرار باشد همه مردم جهان مصرفی معادل مصرف یک انسان غربی داشته باشند نیاز به داشتن چندین کره زمین است و این مصارف بر مبنای ستمی بین المللی و به تاوان گرسنگی صدها ملیون انسان دیگر در اقصی نقاط جهان به دست آمده است و منابع طبیعی را که متعلق به تمامی انسانها در همه زمانهاست دارد در جهت تامین زیاده خواهی عده ای به پایان می رساند و راهی برای رهایی از این افسار گسیختگی در مصرف و این بی توجهی به بی عدالتی گسترده جهانی به شدت ضروری است .
در این میان و با وجود تمام مطالب بالا ما در ایران متاسفانه شاهد بروز قرائتهایی از فرهنگ و دین اصیل خومان هستیم که به نوعی موید این مصرف گرایی و بی توجهی به دیگران است و این خصوصا با توجه به حکومت اسلامی در ایران باعث ایجاد طبقه ای از اشرافیت شده است که زیاده خواهی خود را در زیر پوسته ای از دین ارائه می کند و برای توجیه آن متوسل به قرائتهایی از دین می شود که قطعا با اسلام اصیل اختلاف فاحشی دارد. اسلامی که به جای یک ایدئولژی انقلابی در جهت مبارزه با جهل و بی عدالتی به انجام یک سری مناسک تقلیل یافته است و به جای تبدیل به جریانی اجتماعی مسخ به دینی فردی شده .
با این حال با نگاهی به احادیث و مشی و روش پیامبر و اهل بیت می توان موارد بسیاری را یافت که اسلام را دچار تعارضی اساسی با اشرافیت می گرداند که تنها به چند نکته آن اشاره می شود :
تفاوت افق و هدف : بر عکس اشرافیت دینی که افق خود را بیشتر از آنکه در آخرت بیابد در دنیا پیگیری می کند در اندیشه اسلامی غایت حقیقی زندگی انسان در سرایی دیگر است که این دنیا راهی است و منزلگاهی است برای جمع آوری توشه برای آن جهان . لذا اگرچه طی این جهان به صورت آبرومندانه و سلامت مهم است اما افق و تلاش برای سرای دیگری است و فرد تمام تلاش خود و سرمایه مادی و معنوی خویش را برای سرایی دیگر سرمایه می کند و اگر به دنبال رفاهی در این دنیا و مال و مکنتی نیز هست برای هموار کردن آخرت خویش است . به عبارت دیگر نگاه او به این جهان حد اقلی و به جهان دیگر حد اکثری است در حالی که در اشرافیت نگاهش معطوف به این جهان ماده است.
موید این مطلب را می توان در بسیاری از احادیث یافت که حدیث بالا نمونه ای از آن است . در واقع اگر قرار باشد مال و مکنت دنیا تو را به خود مشغول دارد و از آخرتت غافل، مذموم است.
تامین نیازهای جامعه و توجه به فقرا
در کتاب منهای فقر، محمدرضا حکیمی احادیثی را جمع اوری کرده است که لزوم تامین نیازهای اولیه افراد جامعه را لازم می داند و در واقع اگر فقر را عدم تامین نیازهای اولیه هر فرد تعریف نماییم جامعه مسلمین باید خالی از فقر باشد و انسانی در آن نباشد که نیاز به خوراک و پوشاک و مسکن و مقدمات ازدواج و.. داشته باشد و همچنین در سنت اسلامی در وجود احکامی مانند انفاق و خمس و ... و هم در احادیثی فراوان بر لزوم توجه به فقرا تاکید شده است که به نمونه ای از آن اشاره می شود.
الامام صادق (ع ): ان عیسی (ع )لما اراد وداع اصحابه ، جمعهم و امرهم بضعفاء الخلق ، و نهاهم عن الجبابرة ( البحار 96/214 – عن کتاب (( تفسیر القمی )) /236-235
عدم بروز اشرافیت و فخر به آن
الامام علی (ع) عن نبی (ص) عن الله تعالی فی لیلة المعراج : یا احمد ! محبتی محبة الفقراء . فادن الفقراء ، قرب مجلسهم منک ، ادنک! بعد الاغنیاء و بعد مجلسهم منک ! فان الفقراء احبائی. (ارشاد القلوب /279 – 280)
در اخبار تاکید بر لزوم میانه روی و اعتدال در مصرف داریم و البته این میانه روی به نظر میانه روی شانی می باشد اما به هر حال دوری از اشرافیت و تفاخر به داشته ها مورد منع قرار گرفته شده است کماینکه در حدیث بالا هم نشینی با اغنیا را مذموم دانسته چه برسد به ورود به حلقه ایشان و در احادیث داریم که پیامبر از فخرفروشی توسط بلند کردن بیش از اندازه دامان لباس در زمان خویش منع می کرد چه برسد به مسائل دیگر.
البته موضوعات مربوط به عدالت اجتماعی در احادیث و روایات بسیار است اما در اینجا به سه حد در رابطه بین مسلمانان و اخلاق اسلامی بسنده می کنیم: یک؛ معطوف به اخرت بودن اندیشه و حیات مسلمان دو؛ تامین نیازها و توجه به فقرا و سه؛ دوری از اشرافیت و تفاخر و پر واضح است که در صورتی که تنها اگر همین سه مورد در سبک زندگی اجتماعی جامعه ای اسلامی وارد گردد بسیاری از مسائل حل می شود تا چه رسد به دیگر اصول و اخلاقیات ، از کار و تولید گرفته تا قناعت و ساده زیستی و زهد و...
تازه آنچه در بالا بیان شد در رابطه بین مسلمانان است در رابطه بین حکومت و جامعه اسلامی که بحث شدت بیشتری می یابد و تنها در پایان مطلب به قسمتی از عهد نامه حضرت علی به مالک اشتر اشاره می شود .
پس از خدا بترس ، درباره دسته زیر دستان درمانده بیچاره بی چیز و نیازمند و گرفتار در سختی و رنجوری و ناتوانی، زیرا در این طبقه هم خواهنده هست که ذلت و بیچارگی اش را اظهار می کند و هم کسی است که به عطا و بخشش نیازمند است ولی اظهار نمی دارد و برای رضای خدا انچه را از حق خود درباره ی ایشان به تو امر فرموده به جا اور، و قسمتی از بیت المال که در دست داری و قسمتی از غلات و بهره هایی که از زمینهای غنیمت اسلام به دست آمده در هر شهری برای ایشان مقدر دار، زیرا دورترین ایشان را همان نصیب و بهره ای است که نزدیکترین آنها دارد.