گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حضور در دانشگاه توسط دانشجو جزو اتفاقات مهم زندگی وی به شمار می رود. اگر بخواهیم دانشجویان را از حیث میزان کارایی خود در محیط دانشگاه تقسیم بندی کنیم، باید دانشجویانی را نسبت به دیگران ارجح بدانیم که همواره در تلاش هستند تا علاوه بر تحصیل و کسب علم به عنوان مهمترین وظیفه شان در محیط دانشگاه، دغدغه های فرهنگی و اجتماعی و گاها سیاسی خود را نیز پیگیر باشند.
در طول یک سال تحصیلی روزی که همه مردم ایران نگاه ویژه برای دانشجو قائل هستند، همان روز دانشجو است. فرا رسیدن این روز بهانه ای شد تا سراغ سید حامد امیری از فعالان دانشجویی دانشگاه آزاد زنجان و دانش آموخته رشته کارشناسی ارشد مدیریت مالی این دانشگاه رفته و با وی در باب جنبش دانشجویی و شیوه فعالیت بهینه در تشکل های دانشجویی به بحث و گفت و گو بنشینیم .
از نظر شما جنبش دانشجویی (صرف نظر از این بحث که آیا چنین جنبشی در ایران وجود دارد)، چه امکاناتی را می تواند برای جنبش های مدنی و حرکت های سیاسی و جنبش های معطوف به بحث زنان، محیط زیست و کارگری و غیره داشته باشد؟ به عبارت دیگر جنبش دانشجویی تا چه حد میتواند بطور مستقل نقش آفرین باشد؟
جامعه مدنی حوزه حایل بین دولت و حریم خصوصی مردم بوده است و هر چه قدر این جامعه منبسط باشد، ارتباط دولت و مردم، متأثر از این حوزه بوده و هر چه قدر این جامعه منقبض باشد، ارتباط مردم و دولت متقابل تر بوده و به دلیل قدرت و ثروت دولت، مردم تاثیر پذیری بیشتری خواهند داشت.
جنبش دانشجویی نیز یکی از اجزای این جامعه مدنی بوده و به دلیل جوانی و پویایی قشر فعال در این جنبش که همان دانشجویان هستند، این جنبش ها نسبت به سایرین فراگیرتر و فعال تر و تاثیر گذارتر هستند.
جنبش های دانشجویی خط شکن و رهبر جوامع مدنی هستند چون جوانان ذاتا مطالبه گر و خواهان تغییر و حرکت هستند و می توانند حوزه های دیگر را نیز تحت نفوذ خود قرار دهند و موجی که به وجود می آورند گاهی موجب تغییرات اساسی و حرکت های بزرگ تری می شود و این خاص یک حوزه نبوده و در تمام حوزه ها مانند محیط زیست، حقوق کارگری، سیاسی و اجتماعی است.
يکي از پيش فرض هاي تحليل گران در بررسي جنبش هاي دانشجويي و نقش آنها اين است که مي گويند خصلت دانشجويان فعال «عدم وابستگي و عدم نگاه شخصي و دنيوي به فعاليت هاست و دانشجو وابستگي افراد ديگر جامعه را ندارد». اين پيش فرض را براي ايران قبول داريد؟
عدم توجه به فعالیت های دنیوی و استفاده از رانت های قدرت که اغلب در احزاب و زد و بندها شاهد آن هستیم نقطه بارز جنبش های دانشجویی بوده است. این عدم فعالیت دلیل بر عدم وابستگی نیست؛ چرا که دانشجویانی که موتور محرک یک حرکت را تشکیل می دهند از لحاظ فکری و ایدئولوژیکی نسبت به آن تفکر وابستگی دارند و حاضرند برای اثبات حقانیت تفکر خود و حرکت خود و به سرانجام رساندن آن هزینه های بسیاری پرداخت کنند و ایران نیز از این امر مستثنی نیست و جنبش های دانشجویی که شکل گرفته اند هر کدام در پی اثبات تفکر و جریان ایدئولوژیکی خود هستند. حال در مسیر نظام حاکم و یا در تقابل با آن که باید آسیب شناسی شده و از طریق روشنگری ماهیت این جریان ها روشن شود.
چرا در طول تاريخ اغلب فعالين دانشجويي ايران بر خلاف ديگر کشورها وابستگي هاي سازماني و حزبي داشته اند؟ آیا اساسا این وابستگی مذموم است؟
این طور نیست که در سایر کشورها فعالین دانشجویی هیچ گونه وابستگی سازمانی یا حزبی ندارند و مستقل و آزاد در حال فعالیت هستند. اتفاقاً در کشورهایی مانند آمریکا و انگلیس اغلب سناتور ها و نمایندگان مجلس و دولت مردانشان هر کدام دارای سبقه پر بار فعالیت دانشجویی در راستای تحقق اهداف حزبی و جریانی خود بودهاند.
در این کشورها شخص قبل از ورود به دانشگاه توسط نهادها و آژانس های مربوطه شناسایی شده و از همان ابتدا بر روی آنها و به واسطه ی آنها بر روی جنبش های دانشجویی تاثیر گذاشته و در آینده نیز از نیرو و انرژی آنها استفاده تام را می برند.
این امر در ایران نیز دور از انتظار نیست و اساسا جریانی که قصد غلبه بر رقبای خود دارد، ابتدا باید پایگاهی بین دانشجو و نسل جوان ایجاد کند تا از لحاظ فکری و حرکتی بتواند ادامه حیات بدهد. به عنوان مثال در وقایع تلخ کوی دانشگاه و سال های دولت اصلاحات شاهد سرمایه گذاری روی دانشجویان و تغذیه فکری آنها بودیم که اثرات سوء آن را در وقایع ۱۸ تیر مشاهده کردیم.
چرا دانشجوي امروز هر روز بيشتر نسبت به جامعه و به خصوص طبقات زحمتکش بي ارتباط تر و بي تعهدتر و بيگانه تر مي شود؟
باید دید دانشجوی امروز به چه می اندیشد؟ خاستگاه فکری او چیست؟ متاسفانه دانشجوی امروز از لحاظ فکری تغذیه نشده و با بنیه ضعیف فکری و اعتقادی که از سیستم آموزش و پرورش به ارث برده است وارد سیستم آموزش عالی می شود و درست در زمانی که این جوان باید شروع به حرکت و تحول در جامعه و حوزه فعالیت خود بکند با نوعی خمودگی فکری مواجه بوده که تأثیرات پیرامونی آن را تشدید کرده و شاهد آن هستیم که دانشجویان امروزه به دنبال مدرک بوده تا هر چه سریع تر از این سیستم خلاص شده و وارد بازار کار شوند این دانشجو که در حال حاضر مورد هجمه شبکه های اجتماعی و ماهواره و حتی اعتیاد بی سابقه است دیگر مجالی ندارد تا به قشرهای ضعیف جامعه پرداخته و یک حرکت اجتماعی را شکل دهد.
آيا شما فعاليت در تشکل هاي رسمي دانشجويي مثل انجمن اسلامی که همه فعاليت هاي آنها بايد مورد تاييد دولت ها باشد و زیر ذره بین هاست، را فعاليتي اصيل و دانشجويي مي دانيد؟
باید دید از جنبش دانشجویی چه تعریفی می کنیم. جنبش دانشجویی را یک کار گروهی و تیمی، مطالبه گر، پر جنب و جوش و خواهان تغییر و انقلاب در تمام عرصههای ناقص یا معیوب یا یکنواخت می دانند با این تعریف خیر؛ کار گروهی که متصل به دولت حاکم باشد و در راستای رضایت آن پیش برود و با کوچکترین اعتراض نسبت به وضع موجود از مجموعه کنار گذاشته می شوند نمی تواند یک حرکت پویا و روبه جلو باشد و این در حالی است که با تغییر در ساختار دولت ها، برنامه های آن نیز دچار سستی یا کندی می شود و با تغییر دولت ها این انجمن ها نیز دچار تحول می شوند.
به همین دلیل شاهد بودیم که در زمان دولت قبل این انجمن ها تعطیل شده و یا در خواب فرو رفتند ولی در دولت حاضر یا دولت اصلاحات دارای فعالیت بالا و تحرکات چشمگیر بودند.
رکود در جنبش دانشجويي ايران را داراي علل بيروني مي دانيد يا قشر دانشجوي امروز را دچار استحاله فکري مي بينيد؟
این که جنبش های دانشجویی از محیط خود تاثیر نمی پذیرند حرف نادرستی است. بهتر است بگوییم هم عوامل بیرونی و هم خود دانشجویان در این افول و رکود نقش دارند، در حال حاضر همه جریان های فکری پی به نیروی جوانی و دانشجویی این جنبش ها برده و اغلب اشخاصی که امروز صاحب منصب و کرسی های قدرت در امور اجرایی هستند خود از این راه به این موقعیت دست پیدا کرده اند؛ پس طبیعی است که خیلی مجال جولان را به دانشجویان ندهند و یا حداقل در مسیر خواسته های خود آن را هدایت کنند.
دانشجویانی که در اوایل انقلاب در این جنبش ها به فعالیت روی آوردند دلیل بزرگی همچون تغییر نظام شاهنشاهی داشتند و از همه فرصت ها برای این مهم استفاده می کردند و بعد از انقلاب نیز برای تثبیت و احیای حکومتی که برآمده از ایدئولوژی آنها بود به فعالیت می پرداختند.
متأسفانه امروزه دانشجویان از لحاظ فکری دچار کمبود و نقصان هستند و دلیلی برای این که خود را به آب و آتش بزنند نمی بینند و ترجیح می دهند گوشه ای نشسته و بیشتر نقش یک روشنفکر یا حداقل روشنگر را ایفا کنند.
نظر شما در باب انقلاب فرهنگی که هنوز در بخش هایی از ساختار سیاسی ایران از دولت ها مطالبه می شود، چیست و انقلاب فرهنگی اصیل مورد نظر شما در جامعه و دانشگاه باید چه ویژگی هایی داشته باشد ؟
انقلاب فرهنگی در امتداد پایش دانشگاه ها و اسلامی کردن آن ها و پاکسازی دانشگاه ها از عوامل غرب زده و خود باخته در اوایل انقلاب اسلامی شکل گرفته است. انقلاب فرهنگی یعنی قلب فرهنگ یا به طور واضح تر دگرگونی فرهنگی به صورتی که از فرهنگ ناسالم قبلی هیچ گونه اثری نباشد.
اگر این رویه را برای خود ملاک قرار دهیم خواهیم دید که چه میزان در جامعه و دانشگاه ها موفق بودیم. انقلاب فرهنگی که رهبری نیز به آن اشارات مختلفی داشتند در راستای انقلاب اسلامی شکل گرفته بدین معنی که خواهان فرهنگ اسلامی و انقلابی گری بوده است؛ بدین ترتیب خروجی دانشگاه های ما باید بعد از یک دوره تحصیلی معمول در سیستم آموزش عالی، فردی را تحویل جامعه بدهد که دارای تفکر اسلامی و روحیه انقلابی گری در همه عرصه ها بخصوص در زمینه تخصص فرد باشد.