به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو از بجنورد، در ابتدای آغاز به کار آموزش عالی استان معضل نبود، خوابگاه نیز متولد شد و متأسفانه هم پای توسعه فیزیکی دانشگاهها زیر ساخت خوابگاهی توسعه نیافت.
شاید علت آن مسئله نبود دیدگاه بلند مدت و چند بعدی در توسعه آموزش عالی باشد نگاهی که توجه کافی به عرصه فرهنگی و اجتماعی، اخلاقی و روانی نداشته و حتی در مواردی تا حد حساب و کتاب های اقتصادی تنزل یافته است.
امروز آمارها نشان می دهد تنها کمتر از پنج درصد دانشجویان دانشگاه های استان از خوابگاه پردیس و استانداردهای تحت تملک دانشگاه بهره مند هستند و اگر خوابگاه های خودگردان را هم به آن اضافه کنیم، بازهم به 10 درصد نمی رسد.
این یعنی 90 تا 95 درصد دانشجویان ما در حساس ترین و سرنوشت ساز ترین دوران زندگی خود از خدمات فرهنگی، روانی و رفاهی مناسبی برخوردار نیستند آن هم در فضایی که جنگ نرم دشمن بسیار جلوتر از اقدامات ماست.
حال با این اوصاف تکلیف این چند ۱۰ هزار دانشجویی که گرفتار انواع آسیب ها از اعتیاد و افسردگی گرفته تا معضلاتی که قلم از بیان آن ها شرمگین است از جمله پدیده شوم ازدواج سپید (بخوانید سیاه) چه می شود.
آیا وقت آن نرسیده است که آقایان مسئول در نگاه فرهنگی خود تجدید نظر کنند و کمی بلند مدت تر و عمیق تر به مسئله افزایش خوابگاه های دانشجویی فکر کرده و برنامه ریزی و چاره اندیشی کنند.
در این نوشتار هیچ گونه قصد سیاه نمایی در کار نیست و تنها کافی است سری به خانه های دانشجویی که اولأ بیش از قیمت واقعی به دانشجویان اجاره داده می شود وثانیأ آنقدر به لحاظ استاندارد های بهداشتی و ایمنی اوضاع نامساعد دارد که در بین استفاده کنندگان به دوران غار نشینی از ان تعبیر می شود بزنیم تا متوجه عمق فاجعه شویم .
یا پای صحبت های دانشجویان زیادی که چشم وامید پدر مادرهای دل نگران بودند و در خانه های دانشجویی دچار آسیب های جبران ناپذیری شدند بنشینیم و با خانوادههایی که فرزندان خود را در اثر گاز گرفتگی در این خانه های غیر استاندارد از دست دادند و داغدار شدند بنشینیم.
صحبت ما این نیست که همه ی این آسیب ها بطور کامل به خاطر نبود خوابگاه است؛ اما قطع به یقین مهمترین عامل آن می تواند این موضوع باشد؛ چرا که در این خانه ها هیچ نظارتی بر سیستم ایمنی، بهداشتی و رفاهی نمیشود.
از سوی دیگر نبود نظارت کافی، آزادی های کاذب، رفت و آمد افراد ناباب، نبود بر نامه های فرهنگی، مذهبی، تفریحی شایسته و نبود خدمات مشاوره ای بستر مناسبی را برای رشد آسیب ها فراهم کرده و این یک واقعیت تلخ است.
اما امروز آنچه سئوال بر انگیز است و تاسف آور است چند نکته زیر است اولأ نقطه مجهول حل این معادله همواره مشکل مالی بیان شده؛ درحالی که موضوع به دیدگاه برمی گردد و استدلال کمبود بودجه پاک کردن صورت مسئله است.
و تاسف بار است که این همه سرمایه های فکری و انسانی که در فضای خوابگاه های استاندارد قابل هدایت و برنامه ریزی و بهره وری است به خاطر سرمایه های مادی در حال از بین رفتن است.
دوم اینکه ضمن تقدیر از زحمات مسئولان یادآور می شویم در برنامه ریزی ها نوعی نگاه اداری و بیلان کاری حاکم است؛ چراکه بیش از آنکه تکمیل ظرفیت خوابگاهی جهت ساماندهی دانشجویان و حفظ آنان از آسیب ها حاکم باشد، توسعه ساختمان ریاست، اداره فلان و حوزه فلان مد نظر است.
در حالی که اگر لازم باشد برای سامان دهی فرهنگی و رفاهی و روانی دانشجویان، توسعه زیر ساخت ها ی آموزشی نیز باید در اولویت دوم قرار گیرد؛ چرا که اگر دانشجویی دچار انحرافات اخلاقی و فرهنگی شد نه تنها خود به خود از فضای علمی و تحصیلی عقب می ماند؛ بلکه خروجی مطابق با رسالت دانشگاه که مبدا تحولات جامعه و کار خانه انسان سازی است را نخواهد داد.
فردا دیر است همین امروز باید کاری کرد...