
لولوی انتخابات آمریکا
گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، محمد نوروزی؛ در دنیا انتخاباتهای زیادی صورت میگیرد و انتخابات هر کشوری حساسیتها و اهمیت خاص خود را دارد اما در این میان انتخابات 2 کشور ایران و آمریکا در عرصه بینالملل به لحاظ سیاست خارجی هر کدام اهمیت و جایگاه ویژهتری دارد. اهمیت بیشتر انتخابات ایران از آنجا ناشی میشود که جمهوری اسلامی به خاطر روحیه استقلالطلبی و تلاش روزافزون برای کمک به ملتهای مظلوم جهان آرامش آمریکا و متحدانش را به هم ریخته است و غربیها تلاش زیادی میکنند دولتی در ایران روی کار بیاید که روحیه انفعال و بیتفاوتی نسبت به مسائل اطراف خود داشته باشد و با توجه به همین موضوع اهمیت انتخابات آمریکا نیز بعنوان کشوری به شدت مداخلهگر و بدخواه روشن میشود.
مطلب مهمی که لازم است در این حوزه به خوبی بررسی و شفاف شود سلامت انتخابات و احترام به نظر و رای مردم در این دو کشور تاثیرگذار در تحولات بینالمللی است.
برای مخاطبان زیادی که اخبار خبرگزاریها و دیگر منابع خبری را پیگیری میکنند این سوال مطرح است که بالاخره ایران در ادعایش مبنی بر سلامت انتخابات و آزادی در انتخاب افراد دلخواه برای سکانداری قدرت اجرایی کشور خود از طرفی و دروغین بودن دموکراسی و انتخابات آزاد در کشور مقابل از سوی دیگر، صادق است یا آمریکا؛ چرا که هر دو کشور همدیگر را به تظاهر به دموکراسی و بیاحترامی به رای مردم متهم میکنند.
برای یافتن پاسخ این پرسش اساسی، بررسی چندین انتخابات که در هر دو کشور صورت گرفته، افراد مختلفی که نامزد انتخابات شدهاند، افرادی که پیروز انتخابات بودهاند، شعارهایی که کاندیداها دادهاند و اقداماتی که در حوزههای مختلف صورت دادهاند بهترین گواه و صادقترین و مطمئنترین منبع است.
در آمریکا دو حزب جمهوریخواه و دموکرات وجود دارند و هر دو حزب کاندیداهای خود را در زمان انتخابات به مردم معرفی میکنند و مردم مجبورند یکی از کاندیداها را انتخاب کنند یعنی گزینه دیگری وجود ندارد؛ یا جمهوریخواه یا دموکرات. جالب اینجاست که تفاوت این دو حزب صرفا در ظاهر قضیه است یعنی بر خلاف نمایش سیاسی و پرهیاهویی که احزاب سیاسی در این کشور دارند، هر دو حزب برنامههای مشابهی دارند که معمولا برای کشورهای مختلف دنیا خسارتهای جبرانناپذیری به همراه دارد. در این سیستم سیاسی دو حزبی، احزاب همچون دو شرکت بزرگ انحصاری رفتار میکنند. آنها تظاهر به رقابت میکنند و پشت پرده با یکدیگر تبانی دارند. بنابراین فرقی نمیکند چه کسی در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی برسد. به عنوان مثال اوباما با توجه به عصبانیت مردم کشورش از دولت بوش بخاطر گوانتانامو وعده داد این زندان را تعطیل خواهد کرد اما بعد از دستیابی به قدرت گفت: «اکنون شرایط برای تعطیلی آن مساعد نیست». یا وعدههایش مبنی بر پایان دادن به جنگ عراق خیلی زود دروغ از آب درآمد و اکنون همه شاهدند که با راهاندازی داعش در منطقه چه بلای بزرگی به جان مردم عراق و سوریه انداخته است. در افغانستان نیز طوری رفتار میکند که گویی جنگطلبی وی بیشتر از بوش است.
اما این پایان ماجرا نیست بلکه عوامل پشت پرده سیاست خارجی ایالات متحده یعنی سران رژیم صهیونیستی برای فریب افکار عمومی و همچنین بالا بردن مشارکت مردم در انتخابات دست به حربههای متعددی می زنند. 8 سال پیش بود که این دیدگاه مطرح شد که سیاستمداران آمریکایی متوجه شدهاند مشارکت در این دوره بخاطر سیاست های جنگطلبانه دولتمردان ایالات متحده در برخی کشورهای جهان پایین خواهد بود و لازم و ضروری است که با حربهای دقیق مشارکت سیاسی را بالا ببرند بنابراین یک سیاهپوست را وارد کارزار انتخاباتی کردند تا مردم غیرسیاسی آمریکا فکر کنند آنقدر در کشورشان آزادی وجود دارد که حتی این گروه مظلوم و محروم نیز میتوانند قدرت اجرایی کشور را به دست بگیرند؛ و البته این حربه نتیجه داد.
با توجه به دیدگاه بالا در این دوره نیز این احتمال وجود دارد که دونالد ترامپ، نامزد جمهوریخواهان را با پول و تطمیعهای دیگر وارد نبرد انتخاباتی کرده باشند تا مردم از ترس به اصطلاح «لولو» به نامزد دموکراتها یعنی خانم هیلاری کلینتون رای دهند.
این روزها شعارها و وعدههای انتخاباتی ترامپ آنقدر خشن و وحشتآور ابراز میشود که با شناختی که از مردم ناآگاه آمریکا وجود دارد دوباره هر چند با مشارکت پایین نسبت به جمهوری اسلامی مردم این کشور به پای صندوقهای رای خواهند رفت و فردی غیر از ترامپ را برخواهند گزید.
در واقع این جنگ زرگری به نحوی فریبنده و سیاستورزانه برنامهریزی شده که ذهنهای مردم آمریکا به هیچ وجه به سمت واقعیتهای جامعه آمریکا و سیاستهای ظالمانه آن از جمله کشتن بیپروای سیاهپوستان، خسارات و تلفات ناشی از آزادی حمل سلاح، دخالتهای بیجا و ویرانگر در کشورهای جهان بخصوص منطقه غرب آسیا، ضدیت با اخلاق و انسانیت و غیره نمیرود.
اما در طرف دیگر کره زمین یعنی ایران، فضا کاملا متفاوت است؛ هم از لحاظ میزان مشارکت و هم از لحاظ آزادی در انتخاب. مطمئنا این مدعا به مذاق عدهای در داخل خوش نمیآید اما ابراز ارادت و امیدواری و همچنین تنفر و ناامیدی مقامات ایالات متحده و رژیم صهیونیستی نسبت به روسای جمهور ایران در دورههای مختلف خود گواهی غیر قابل انکار برای اثبات این نظر و دیدگاه است. مثلا به یاد داریم ایامی که آقای احمدینژاد رئیس قوه مجریه بود، البته به جز 2 سال آخر، چقدر مسئولان آمریکایی بخاطر اظهارات و اقدامات نگرانی داشنند، اما از سوی دیگر با آمدن آقای روحانی امیدها در دل مسئولان غربی زنده شد تا جایی که وی را شخصی میانهرو میدانند که از دیدگاه آنان باید با تندروها در کشورش مقابله نماید.
بنابراین میزان بالای مشارکت (85 درصد در انتخابات 88 و 73 درصد در انتخابات 92) و ورود افراد با خلق و خوی کاملا متفاوت به عرصه انتخابات ایران که 180 درجه با ویژگیهای جامعه آمریکا متفاوت است نشان میدهد آمریکای مدعی دموکراسی و مردمسالاری در عرصه احترام به حقوق مردم به هیچ وجه در حد و قواره جمهوری اسلامی نیست.
دو سالی که برای روستای ما حکم بهترین سالهای خودش را دارد و هیچ گاه این دوسال را از یاد نخواهد برد
نمی دانم احمدی نژاد در این دوسال با شما چه کرد ولی برای ما در این دوسال گاز برق جاده و زیباسازی روستایمان را انجام داد
خراسان رضوی - شهرستان بردسکن روستای ماراندیز