گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو» به نقل از شماره سوم نشریه نسیم مطهر، دانشگاه شهید مطهری(ره): غریزه در لغت به معنای ملکه ای است که از آن، صفات ذاتی صادر می شود(1) و در اصطلاح معنایی مشابه دارد. غریزه گرایش درونی و ذاتی و ارگانیسم های زنده به سمت رفتارهای شخص است و به معنای علقه ها و مهارت ها و معلوماتی است که موجود زنده بدون آموزش و از ابتدای تولد و به صورت بالقوه یا بالفعل دارد.
الگو های رفتاری غریزی، از سرشت برمیخیزد و اکتسابی نیستند. غرایز انسان به 2 دسته تقسیم میشوند: اول غرایز متعالی چون کمال جویی، خداجویی، پرستش، فضیلت جویی و زیبا دوستی و... که جهت دهنده انسان به سمت هدف نهایی آفرینش و شکوفا کردن حقیقی و عالی آدمی و معنا دهنده و تعالی بخش حیات انسان است. و دوم غرایزحیوانی که نقش مهمی در حفظ و تداوم حیات بشر و نسل آدمی دارند.
به عبارت دیگر اگر غرایز نیرومندی چون حب ذات، شهوت، خشم و غضب نبود، ازسوی انسان هیچ تلاشی برای حفظ حیات خود و نسل بشر و دفع خطرات و آسیب ها صورت نمیگرفت و نتیجه آن چیزی جز انقراض نسل انسان نبود پس اگر نیک بنگریم وجود این غرایز یکی از مهم ترین مجاری فیض الهی درجهت حفظ حیات انسان و تداوم نسل اوست.
همچنین وجود غرایز نیرومندی چون شهوت و غضب از مهمترین ابزارهای امتحان و آزمایش انسان و در نتیجه نردبان کمال و ترقی او هستند و تکامل انسان زمانی تحقق میابد که انسان در برابر دو گونه دعوت و گرایش متضاد قرار گیرد(گرایش های متعالی و گرایش های پست) و بتواند با میل و اراده خویش هر یک را برگزیند، بنابراین کمال انسان اختیاری است و خوبی و بدی اختیاری تنها با وجود غرایزی همچون شهوت و غضب انجام می گیرد.
دین مبین اسلام نیز برخلاف مسیحیت نسبت به غرایز-بویژه غریزه جنسی-هرگز دید منفی و پلید انگارانه ندارد. اسلام همه این امور را براساس نظام حکیمانه خلقت پرفایده و سودمند می داند آنچه از نظر اسلام مردود است، هدف نهایی قراردادن غرایز و لجام گسیختگی شهوات و اسارت انسان در برابر آن ها است اما استفاده بهنجار و صحیح از غرایز و سمت سو دادن آن در مسیر رشد و تعالی مورد تاکید اسلام است.
غریزه جنسی نیز یکی از غرایز سودمند انسان است که حکمت و فلسفه قرار دادن آن در نهاد انسان تولید نسل و حفظ نسل انسان از خطر انقراض و امتحان بشر بر تعبد و اطاعت از پروردگار است و باید این غریزه به نحو احسن و حلال ارضا شود تا انسان را به کمال آنچه که برای آن خلق شده نزدیک کند.
تلاش ها و کشفیات در یک قرن اخیر ثابت کرده که سرکوب تمایلات و غرایز بالاخص غریزه جنسی خطرات و مضرات فراوانی به بار می آورد به نحوی که غرایز سرکوب شده و ارضا نشده، پنهان از شعور ظاهر، جریاناتی را طی می کند که چه از نظر فردی و اجتماعی برای بشر بسیار گران تمام می شود.
روانشناسان ریشه بسیاری از عوارض ناراحت کننده عصبی و بیماری های روانی و اجتماعی را سرکوب و احساس محرومیت خصوصا در زمینه امور جنسی تشخیص داده اند و ثابت کردند که محرومیت ها مبدا تشکیل عقده ها و عقده ها احیانا بصورت صفات خطرناک مانند: میل به ظلم و جنایت، کبر و حسادت، انزوا و بدبینی و گوشه گیری و.... تجلی می کند.
و اسلام با سرکوب غرایزی مخالف است و آن را منتهی به تعطیلی کشیده شدن غرایز و عبث بودن خلقت آن ها می داند. لکن لزوم عدم سرکوب غرایز به معنای آزادی مطلق در ارضای غرایز و برخورد حیوانی با این مساله نیست بلکه حد اعتدال در توجه به این غریزه باید رعایت شود. اما راه حلی که اسلام عزیز برای ارضا و پاسخ گویی به غریزه جنسی در نظر گرفته است، نکاح یا ازدواج می باشد.
ازدواج نه فقط از جانب اسلام بلکه توسط اکثریت ادیان و مذاهب و مسالک برای رفع نیازهای مختلف انسان پیشنهاد شده و درمانی است برای بسیاری از ناملایمات و مشکلات فردی و اجتماعی و فواید بسیاری از جمله تقویت حس آرامش در انسان و افزایش دوستی و محبت و تقویت روحیه مسئولیت پذیری و تداوم نسل و به تبع این موارد، حفظ عفت و حیای فردی و تکمیل دین انسان را در بردارد. اما گاه به دلیل مشکلاتی از قبیل عدم توانایی مالی یا شرایط خاص شغلی یا نقص های جسمی یا روحی و مشکلات دیگر، افراد توانایی ازدواج دائم را ندارند که شرع مقدس این افراد را در وهله اول دعوت به تقوا می کند(قرآن کریم 22نور) و در صورت خوف افتادن به گناه به ازدواج موقت یا متعه دعوت می کند.
مساله ازدواج موقت از دیرباز در فقه امامیه مطرح بوده و فقهای امامیه بر تشریع و عدم نسخ و مشروعیت آن اجماع دارند و همواره توسط ائمه و بزرگان دین یکی از بهترین راه های مبارزه با فساد در جامعه اسلامی معرفی شده.
اما این توصیه به متعه برای جلوگیری از فساد برخلاف آنچه که امروزه در عرف و جامعه نمود یافته به معنای هرزگی و بی بند و باری و ترویج فساد در جامعه با عنوان مشروع نیست.
با وجود تاکید و امر شرع مقدس اسلام بر این مساله هنوز در محیط های دینی و اسلامی چون کشور ما طرح جامع و کارسازی در رابطه با کاربرد مفید ازدواج موقت انجام و عملی نشده و متاسفانه با سوءاستفاده ها و زیاده روی هایی که بعنوان ازدواج موقت در جامعه انجام شده، امروزه این عنوان شرعی با حقیقت خود و آن ماهیت آرمانی وآنچه که باید باشد فرسنگ ها فاصله گرفته است. اما چرا؟
شاید از آن رو که هنوز در مسیر فرهنگ سازی مناسب و قدرتمند حرکت نکرده ایم و همچنان به نهی ها و نهیب های اخلاقی بسنده می کنیم. در جامعه ای که بستر حرام گسترده است و راه کارهای مقبول و حلال، در محاق فراموشی قرار گرفته اند. طبیعی است که نابهنجار ها، بی داد کنند و فواره آمارهای منفی هماره رو به بالا باشد.
امام باقر(ع) فرمودند: روزی جابر بن عبدالله از سیره رسول خدا(ص) سخن می گفت از جمله نقل کرد: من با یارانم با رسول خدا به جنگ می رفتیم رسول خدا(ص) متعه را بر ما حلال کرد و تا زنده بود حرامش نکرد.
آشکاراست که نمی توان ازدواج دائم را دوای همه درد ها و تنها درمان فراگیر دانست زیرا اگر چنین بود و نباید اکنون شاهد بزهکاری های جنسی در سطحی گسترده باشیم. پدیده زشت ونامبارک زنان خیابانی حکایت از آن دارد که ازدواج دائم برای همگان میسور نیست و برخی از زنان و مردان نیازهای فوری تر و موقت دارند که اگر اجابت نشود کشوری را با خود غرق خواهند کرد.
و ایضاً زناشویی فقط به منظور تولید مثل نیست و آدمیان نیازهای متفاوت دیگری به ازدواج دارند. گاهی فقط اطفاء آتش شهوت افراد را به سمت جنس مخالف می کشاند و به دلایل گوناگون راضی به تشکیل خانواده یا اموری مانند آن نیستند. آری میتوان این گروه از افراد جامعه را سرزنش کرد و به دلیل خودداری از تشکیل خانواده انسان هایی ناقص و ضعیف النفس شمرد اما نمی توان وجودشان را انکار کرد و از شمارشان کاست.
جامعه سالم اگر چه باید به وضعیت مطلوب و آرمانی خود بیندیشد اما نباید از مدیریت بحران های موجود غافل بماند. آنچه مسلم است وجود پدیده فحشا و روابط ناسالم در اجتماع است، انکار و نادیده گرفتن این پدیده هیچ کمکی به حل آن نمی کند. بلکه بر وخامت آن خواهد افزود و مرزهای آن را گسترش خواهد داد.
همچنین اگر سنت مقدس و مبارک ازدواج دائم قادر به حل همه مسائل و مشکلات جنسی جامعه بود پدیده ازدواج موقت در اسلام تشریع نمی شد اگر چه پاره ای از مذاهب به مخالفت با متعه شهرت دارند، اما اکنون عملاً به سوی آن میروند و تمایلاتی به آن نشان می دهند. بی شک این مذاهب اگر راه دیگری برای حل مسائل جامعه ی خود می یافتند به این سو نمی آمدند و سابقه تاریخی خود را در مخالفت با نکاح موقت زیر سوال نمی بردند.
آنچه که تحت عناوین جعلی و جدید مانند((نکاح مسیار))(3)در جهان اهل سنت رایج شده است، همان عقد موقتی است که شیعیان به استناد قرآن و روایات در قرون گذشته از آن دفاع می کردند و در عصرحاضر پافشاری بر آن دارند. به هرحال هیچ جامعه ای بی نیاز از نوعی ازدواج زمان مند نیست. زیرا این واقعیت را باید پذیرفت که نیازهای انسان فراتر از تشکیل خانواده و تکثیر نسل است.
شهیدمطهری در این باره می فرماید:"ازدواج موقت از آن جهت تشریع شده است که ازدواج دائم به تنهایی قادر نبوده است که در همه شرایط و احوال احتیاجات بشر را رفع کند و انحصاربه ازدواج دائم مستلزم این بوده است که افراد یا به رهبانیت موقت مکلف گردند یا در ورطه کمونیسم جنسی غرق شوند..."(4)
در مجموع ازدواج موقت را باید به مثابه یک ضرورت اجتماعی نگریست و نخست زمینه های ذهنی و فرهنگی آن را فراهم آورد، نگاه های غلط و بی مبنا به این راهکار غیرشرعی نیز باید تعدیل و اصلاح شود. اگر چه برخی از این اصل دینی گاه استفاده هایی تنوع طلبانه میکنند اما دست کم در زمان ما نباید چنین دریافتی ازین نوع پیوند داشت. آنچه زمانه ما را محتاج انواع عقدهای شرعی میکند ضروریاتی است که همچون زخم بر پیکر جامعه دینی نشسته است و ظاهراً راه درمان دیگری برای آن ها نیست.
اینکه برخی از مردان و زنان نتوانسته اند از این سنت شرعی درست و به جا استفاده کنند نباید موجب مخالفت با اصل و اساس آن گردد. ناگفته نماند که پیش از هر اقدامی لازم است آسیب شناسی جدی و عمیقی صورت گیرد تا اقدامات احتمالی به نقض غرض نینجامد. و ضروری است همه رسانه ها و شخصیت های موثر دینی در گسترش این نوع پیوند بکوشند و فضای مناسبی را برای طرح جامع ساماندهی جنسی، در جامعه پدید آورند.
منابع:
1.لغت نامه دهخدا.حرف غ.ص190
2.تفسیرعیاشی
3.اهل سنت و ازدواج مسیار-محمدصادقی-شماره40-تابستان1387
4.نظام حقوق زن در اسلام –شهید مرتضی مطهری-ص50
شما میتوانید جهت بازدید و دریافت نشریات دانشجویی به سایت پاتوق آزاداندیشی نشریات دانشجویی مراجعه کنید.
انتهای پیام/