روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «پایداری و ماندگاری برجام به این مهم بستگی دارد که طی هفتهها و ماههای آتی اتحادیه اروپا تا چه اندازه بر مواضع خود در برجام و مخالفت خود با سیاستهای آمریکا پایدار بماند.»
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «پایداری و ماندگاری برجام به این مهم بستگی دارد که طی هفتهها و ماههای آتی اتحادیه اروپا تا چه اندازه بر مواضع خود در برجام و مخالفت خود با سیاستهای آمریکا پایدار بماند و تا چه اندازه در اجرای برجام و تعهدات خود به آن پایبند باشد و شرکتهای اروپایی تا چه میزان برای حضور در بازار ایران جدی باشند. همه این موارد به عزم و اراده اروپا در اجرای برجام بستگی دارد. قطعا اگر قرار است برجام به صورتی اجرا شود که ناکارآمد باشد و عملا منافعی برای ایران در پی نداشته باشد، در این صورت ایران نیز تصمیم خود را خواهد گرفت. این مهم میتواند تبعاتی برای دولتهای اروپایی بهدنبال داشته باشد، زیرا بیش از آنکه منافع اقتصادی برای طرفهای مقابل مطرح باشد، توافق هستهای بیشتر به دلیل اهمیت بینالمللی آن است که میتواند چهارچوب ترکیبات امنیتی و منطقهای را تعریف کند. عدم اجرای صحیح آن و عدم پایبندی اتحادیه اروپا به برجام این چهارچوب را از بین خواهد برد و این اتحادیه را در جهان بیمقدار خواهد کرد». این در حالی است که به لحاظ راهبردی، منافع بلندمدت کشورهای اروپایی طرف برجام بیش از ایران به آمریکا گره خورده است و لفاظیهای آنها در دفاع از برجام، خیلی زود رنگ میبازد. روزنامه آرمان چندی پیش هم نوشته بود: «این نکته را باید در نظر داشت که همراهی نسبی اتحادیه اروپا با ما در هر وضعیتی ادامه پیدا نمیکند؛ بنابراین اگر آمریکا بخواهد تحریمهای یکجانبه مضاعف خود را علیه ما فعال کند، بسیاری از شرکتهای اروپایی ترجیح میدهند که خودشان را به دردسر نیندازند. آنها میآیند، مذاکره و تفاهم میکنند، اما در مرحله اجرا متوقف میشوند». تجربه ثابت کرده است که امید بستن به اروپاییها برای در امان ماندن از تهدید آمریکا، افتادن از چاله به چاه و به عبارتی در دام شغال افتادن از هراس چنگ و دندان نشان دادن گرگ است. در سالهای ۸۲ تا ۸۴ -دولت اصلاحات-توافق سعدآباد و پاریس و بروکسل میان ایران و ۳ کشور اروپایی امضا شد که با وجود انجام همه تعهدات از سوی ایران، تعهدات طرف اروپایی کاملاً زیرپا نهاده شد و تقریبا هیچ دستاوردی عاید ایران نشد. دولت اصلاحات با اعتماد به آمریکا و اروپا، صنعت هستهای ایران را به حالت تعلیق درآورد ولیکن این قبیل اقدامات هیچگاه به لغو تحریمها منتهی نشد. علیرغم این تجربه پرهزینه، دولت یازدهم در موضوع برجام دقیقا همین رویکرد را اجرا کرد، اما سرنوشت آن به همان سرنوشت دوران اصلاحات منتهی شد و آن اینکه تقریبا و تحقیقا هیچ دستاوردی عاید ایران نشد. به طور خلاصه «هستهای رفت، ولی تحریمها پابرجا ماند!». از مزخرف خواندن مسکن مهر تا انتقاد از سیاسی کاری! روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «تغییر موضع آخوندی به مسکن مهر/ در مورد مسکن مهر قضاوت یکسان نکنید» به حواشی اظهارات در مورد مسکن مهر پس از زلزله کرمانشاه پرداخته است. در این گزارش آمده است: «مسکن مهر حاصل ٢٥٠ طرح سازنده است؛ قضاوت یکسان درباره طرح بزرگ مسکن مهر انصاف نیست.» این بخشی از اظهارنظر عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی درخصوص انتقادات وارده بر مسکن مهر است که در هفته گذشته اعلام شده است. وی در حالی از برخی فازهای مسکن مهر دفاع میکند که از آغاز به کار دولت یازدهم او همواره جدیترین منتقد این طرح بود. به نظر میرسد تغییر رویه آخوندی ناشی از آن است که بخشی از پروژه مسکن مهر مناطق زلزله زده از جمله در کرمانشاه در دولت یازدهم به بهرهبرداری رسید.» در ادامه این گزارش آمده است: «همچنین سیاسی شدن بحث مسکن مهر و افزایش جدالهای جناحی نیز میتواند در چرخش وزیر راه موثر باشد؛ چرا که جدلهای لفظی موافقان و مخالفان این طرح، آن هم در شرایطی که بخشی از مردم هنوز سرپناه کافی ندارند، چهره خوشی ندارد و بیش از پیش میان مردم و مسئولان فاصله میاندازد. با این همه تغییر لحن آخوندی از منتقدی که کل طرح مسکن مهر را مزخرف میدانست به وزیری که خواهان نگاه منصفانه به این «پروژه بزرگ» است حتما حاوی نکاتی است که احتمالا در آینده چرایی آن مشخص میشود.» این نوشتار میافزاید: «جناح مقابل نیز به آخوندی انتقاد میکرد و او را وزیری بیبرنامه در حوزه مسکن میدانست زیرا به باور جناح اصولگرا وزیر راه با وجود نقدهایی که به مسکن مهر داشت، هیچ بدیلی برای این پروژه ارایه نکرد و نهایتا بحث مسکن اجتماعی نیز به بعد از اتمام مسکن مهر موکول شد. اکنون به نظر میرسد وزیر راه بعد از چهار سال از موضعش در قبال مسکن مهر عقبنشینی کرده و خواهان نگاه منصفانهتر به این پروژه بزرگ است.» لازم به ذکر است که از همان زمانی که برخورد غیرمنصفانه با پروژه مسکن مهر با بهانه زلزله کرمانشاه آغاز شد موضع روزنامه کیهان همواره بر این بود که در این شرایط بحرانی که هممیهنان ما دچار حادثه شدهاند تسویه حساب سیاسی چیزی نیست که از رنج و آلام مردم زلزله زده بکاهد. عضو فراکسیون امید و تمنا از دولت برای توجه بیشتر! سرمقاله روز پنجشنبه روزنامه اعتماد هم با عنوان «واعظی مدیون اصلاحطلبان»! به رئیسدفتر جدید رئیسجمهور اختصاص داشت. در این نوشتار آمده است: «در اینکه هر فرد حزبی حتما حب و بغضهای حزبیاش را همراه خود دارد و واعظی هم از این قاعده مستثنی نیست، شکی نیست. واعظی هم به عنوان یک چهره تشکیلاتی حتما گرایشات حزبی خود را در جایگاه اداری و اجراییاش دخالت میدهد، اما اینکه آیا او نقش کاتالیزور را در دفتر رییسجمهوری هم ایفا میکند یا نه و در فیلترینگ و سانسور اطلاعات چقدر موثر خواهد بود آنقدر اطلاعات دقیقی ندارم که بیپروا در مورد آن بنویسم...» نویسنده این سرمقاله که خود از نمایندگان مجلس و از قضا عضو هیئترئیسه مجلس است در پایان نوشته است: «قطعا آقای واعظی با هوش و ذکاوتی که دارد متوجه این موضوع هست که جایگاه کنونیاش را مدیون جریان اصلاحطلبی است. ایشان حتما به خاطر دارد تنها جریانی که در مجلس در جریان انتخابات ٩٦ بیپیرایه و با تمام وجود و خالصانه آقای رییسجمهوری را همراهی کرد فراکسیون امید بود. هم در دعوت از رییسجمهوری و هم حمایت از دولت، این فراکسیون امید بود که سینهچاک پشت دولت ایستاد. در این نوشتار نیز شاهد پیگیری پروژه مدیونسازی دیگران توسط مدعیان اصلاحطلبی هستیم، اما متاسفانه این بار نماینده عضو هیئترئیسه مجلس و از اعضای فراکسیون امید از دولت تمنای توجه بیشتر را به این فراکسیون دارد! مجلسی که یکی از وظایفش نظارت بر عملکرد مجموعه دولت و پرسش از آنهاست. آیا از چنین مجلسی که عضو هیئترئیسه آن از دولت تمنای توجه بیشتر به فراکسیون امید دارد میتوان انتظاری داشت؟ به رسمیت شناختن اشغالگری رژیم صهیونیستی توسط روزنامه زنجیرهای روزنامه زنجیرهای قانون در یادداشتی ضمن به رسمیت شناختن بخشی ازاشغالگری رژیم صهیونیستی نوشت: این رژیم بایستی حداقل به مرزهای ۱۹۶۷ بازگردد! این روزنامه با استناد به سازش سادات دیکتاتور معدوم مصر با اسرائیل نوشته است: در صلح کمپدیوید انورسادات در قبال به رسمیت شناختن اسرائیل و صلح اسرائیل و فلسطین، شبه جزیره سینا را پس گرفت. در ادامه این یادداشت آمده است: اسرائیل یکرژیم غاصب است و باید دستکم به مرزهای سال ۱۹۶۷ بازگردد. گفتنی است رژیم صهیونیستی در جنگهای متعدد بخشهایی از جهان اسلام را اشغال کرده است که این به جز اشغال سرزمین فلسطین و نامشروع بودن اصل وجود این رژیم اشغالگر است، فروکاستناشغالگری اسرائیل به مرزهای ۱۹۶۷ ظلم در حق مردم مظلومی است که سالها زیر یوغ صهیونیستها در حال مبارزه هستند و سازش همانند مدلی که سادات معدوم آن را پی گرفت این حق را از آنان سلب میکند. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در مهرماه سال ۹۰ و در کنفرانس حمایت از انتفاضه مردم فلسطین در تبیین راهبرد جمهوری اسلامی ایران برای حل مسئله فلسطین فرمودند: «مدعای ما آزادی فلسطین است، نه آزادىِ بخشی از فلسطین. هر طرحی که بخواهد فلسطین را تقسیم کند، یکسره مردود است. طرح دو دولت که لباس حق به جانبِ «پذیرش دولت فلسطین به عضویت سازمان ملل» را بر آن پوشاندهاند، چیزی جز تن دادن به خواسته صهیونیستها، یعنی «پذیرش دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین» نیست. این به معنای پایمال کردن حق ملت فلسطین، نادیده گرفتن حق تاریخی آوارگان فلسطینی، و حتّی تهدید حق فلسطینیانِ ساکن سرزمینهای ۱۹۴۸ است؛ به معنای باقی ماندن غده سرطانی و تهدید دائمی پیکره امت اسلامی، مخصوصاً ملتهای منطقه است؛ به معنای تکرار رنجهای دهها ساله و پایمال کردن خون شهداست. ایشان همچنین تاکید کردند: «هر طرح عملیاتی باید بر مبنای اصلِ «همه فلسطین برای همه مردم فلسطین» باشد. فلسطین، فلسطینِ «از نهر تا بحر» است، نه حتّی یک وجب کمتر. البته این نکته نباید نادیده بماند که ملت فلسطین همان طور که در غزه عمل کردند، هر بخش از خاک فلسطین را که بتوانند آزاد کنند، به وسیله دولت برگزیده خود، اداره امور آن را بر عهده خواهند گرفت، ولی هرگز هدف نهائی را از یاد نخواهند برد.»