امروز برای هر چشم تیزبینی روشن است که برخی جریانات سیاسی که سخن از عدالت میگویند و عدالت را دال مرکزی گفتمانی میدانند با دچار شدن به دام رادیکالیزم، مجبور شدهاند پرستیژ عدالتطلبی را به خود عدالت ترجیح دهند.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - محمد رضا محمدی*؛ عدالتخواهی در جامعه و فعالیت اجتماعی آزادانه در جامعه تا زمانی که با محوریت آرمانگرایی باشد و مطالباتی از جنس مطالبات کل جامعه و بخصوص قشر ضعیف جامعه باشد میتواند همواره در مسیر تحقق اهداف انقلاب مؤثر واقع شود و موانع این مسیر را برطرف سازد، ولی نکتهای که حتماً باید موردتوجه قرار بگیرد، در نظر داشتن مرز باریک بین آرمانخواهی و رادیکالیزم است.
آرمانخواهی و رادیکالیزم از منظر اعتراض همیشگی به وضعیت موجود و مواضع حداکثری وجوه مشترک دارند، ولی تفاوت این دو رویکرد در این است که آرمانهای هر جامعه همواره بر پایه واقعیتهای آن جامعه به وجود میآیند، درحالیکه رادیکالیزم با واقعیتها بیگانه است و بر اساس انتزاعاتی ساختگی که برساختهی واحدهای سیاسی رادیکال مؤثر در فضای سیاسی اجتماعی هستند، شکل میگیرد.
یکی از فواید در نظر گرفتن واقعیتهای جامعه در فرایند موضعگیری، اخلاق مدارانه اندیشیدن است و ازآنجاییکه رویکرد رادیکال، از واقعیتهای جامعه فاصله پیدا میکند، شاید دیگر جستجوی موضع اخلاق مدارانه بیهوده و عبث باشد و همین امر نقطه آغاز انحراف عملی و نظری رادیکالهاست.
عدالت، مفهومی بنیادین در جامعه است و ریشه در مفاهیم عمیق ادیان الهی دارد و حتی میتوان تا جایی در تعریف عدالت پیشروی کرد که نخ تسبیح عدالتخواهی را اخلاق دانست. حال شما به این بیاندیشید که اگر انصاف و اخلاق از این مفهوم حذف شود از آن چه چیزی باقی میماند؟!
یکی از هنرهای جریانات سیاسی و اجتماعی آزاد ازجمله جریان دانشجویی این است که وجود خود را به یک موضع خاص گره نمیزند و پس گرفتن موضع غلط برایش آسان است، ولی وقتیکه رویکرد رادیکالی باعث میشود که اخلاق از مناسبات فکری حذف شود، این امر دیگر بهآسانی محقق نمیشود و اینجاست که رادیکالیزم ممکن است به معارضه گری با حکومت و گاها حتی با حاکمیت منجر شود.
این روزها در فضای سیاسی اجتماعی کشور برای هر چشم تیزبینی روشن است که برخی جریانات سیاسی که سخن از عدالت میگویند و عدالت را دال مرکزی گفتمانی میدانند با دچار شدن به دام رادیکالیزم، مجبور شدهاند پرستیژ عدالتطلبی را به خود عدالت ترجیح دهند. تشخیص عدالتخواهی واقعی از پرستیژ عدالتخواهی، شاید امروز برای افکار عمومی ساده نباشد، ولی با سنجش شاخصههایی میتوان تا حدودی فضا را روشنتر رصد کرد.
اولین شاخصه این است که پرستیژ عدالتخواهی، اعتراض را بماهو اعتراض دنبال میکند؛ یعنی اعتراض میکند که اعتراض کرده باشد و گاها شاید اخلاق و انصاف در این نگرش جایگاهی نداشته باشد. شاخصه دوم هم این است که پرستیژ عدالتخواهی گاهی جریانی حداقلی است، ولی موضع خود را بهعنوان موضع اکثریت مطرح میکند و این منجر به مواضعی بدون پشتوانه و تند در فضای سیاسی کشور میشود.
حال، بعد از طی تمامی این فرایند در یک جریان سیاسی و وقتی پرستیژ عدالتخواهی جایگزین عدالتخواهی آرمانگرایانه میشود، دیگر این عدالت نیست که مسئله است بلکه پرستیژ آن موضوعیت پیدا میکند و حالا شاید سلوکی مثل ساده زیستی و مردمگرایی، دیگر برساخت عدالت نباشند، بلکه وسیلهای برای حفظ پرستیژ در سطح جامعه باشند.
محمد رضا محمدی- دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.