بعد از زلزله سر پل ذهاب، جو بدی در منطقه حاکم بود، خود بچههای گروههای امدادی بعضی از افراد خانوادهشان را از دست داده بودند؛ گروههای امدادی نیز منفعل عمل میکردند و اینها دلیلی بود که ...
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو، زلزله کرمانشاه یکی از غم انگیزترین حوادثی بود که در سال جاری در کشور ما رخ داد، صدها نفر زیر آوار ماندند و هزاران نفر خانه و کاشانه خود را از دست دادند؛ اما در این حادثه موضوعی که بسیار پر رنگ به نظر میرسید، حضور نیروهای جهادی دانشجویی در محل حادثه بود.
دانشجویان فعال دانشگاه کرمانشاه جزو اولین گروهای امدادی بودند که به صورت خودجوش خود را به مناطق زلزله زده رساندند تا در حد توانشان کمی از آلام مردم زلزله زده را بکاهند.
در این خصوص سعید افسری، مسول گروه جهادی بسیج دانشگاه رازی در مورد نحوه کمکها و امداد رسانی توسط دانشجویان با خبرنگار خبرگزاری دانشجو به گفت و گو نشست.
خبرگزاری دانشجو: در زلزله کرمانشاه دانشجویان نقش زیادی داشتند از فعالیتهای دانشجویانی که به محل حادثه نزدیک بودند، توضیح دهید؟
افسری: در روز حادثه زلزله، ما یک جلسه داخل خوابگاه طبقه دوم داشتیم بعد نزدیک ساعت ۹ شب بود که یکی از بچهها وسط جلسه گفت: زلزله است سر و صدا زیاد ما را به بیرون ساختمان هدایت کرد و با وجودی که ساختمان به شدت میلرزید و مدت زمان زلزله طولانی بود؛ اما بلافاصله کل دانشگاه تخلیه شد و همه دانشجویان از ساختمان به بیرون هدایت شدند.
بچههایی که خانواده هایشان در کرمانشاه بودند خودشان را به خانهها رساندند و عدهای هم که در شهرهای اطراف ساکن بودند، سعی میکردند که با تماس گرفتن با خانوادهها از وضعیت آنها با خبر شوند. اما یک ساعت بعد بچههای دانشگاه زنگ زدند و جلسهای تشکیل دادیم؛ آنجا متوجه شدیم خرابی سرپل ذهاب و مناطق مرزی زیاد بوده، چون تقریبا زمان نبوده مرکز زلزله مشخص شد؛ ما جلسه گرفتیم همان شب حدود ساعت ۱۱ به هلال احمر شهرستان رفتیم که هلال احمر شهرستان فقط نگهبانی بود که گفت: ما شماره شما را میگیریم که اگر لازم شد به شما خبر میدهیم. از هلال احمر شهرستان به هلال احمر استان و منطقه دیگر شهر رفتیم هلال احمر استان هم آنجا تاکید کردند که ما نیرو لازم نداریم فعلا اوضاع خوب است، باز هم بچهها ساکت ننشستند و استانداری رفتیم.
حدس میزدیم که طبیعتا جلسه ستاد بحران تشکیل شده که احتمالا داخل استانداری است، ولی آنجا هم خبری نبود ما پیگیر بودیم، چون دانشجویانی که خانواده هایشان در آنجا بودند به ما خبر میدادند که سرپل ذهاب خرابی زیادی داده است. همزمان هم بچهها اطلاعیه در کانونهای بسیج دانشگاه زدند که کسانی که میخوان امدادرسانی کنند، اعلام آمادگی کنند به همین دلیل گروهی تشکیل شد تا به محض شروع کار بچهها آماده کار شوند.
خبرگزاری دانشجو: هدف از تشکیل این گروه چه بود؟
افسری: در واقع هدف این بود که بچهها را ساماندهی کرده و آماده باشیم به محض اینکه هلال احمر اعلام نیاز کرد با آنها به مناطق زلزله زده اعزام شویم. منتظر ساماندهی بچهها نباشیم دویست نفری ثبت نام کردیم در نمازخانه آمدیم بچهها ساماندهی شدند، ولی باز هم هلال احمر در مقابل پیگیریهای ما میگفت: نیاز به نیرو نداریم.
خبرگزاری دانشجو: این پیگیریها تا چه زمانی ادامه داشت؟
افسری:دو ساعت بعد از زلزله دائم ما تماس میگرفتیم و جوابی نمیگرفتیم بعد از آن تصمیمی گرفتیم که به صورت خودجوش یک تیم پیش قراول به منطقه بفرستیم؛ اما در همین زمان نیز باز بچهها به مرکز هلال احمر فشار میآوردند تا اینکه بالاخره ساعت ۶ صبح به ما اعلام کردند که دو دستگاه اتوبوس در اختیار ما قرار میدهند.
اولین گروه امدادی ما تقریبا ۷۰ نفر با یک اتوبوس بودند، اتوبوس اول ساعت ۶ به منطقه اعزام شد رفتیم و تقریبا دو اتوبوس کامل وارد منطقه کردیم؛ یعنی به محض اینکه در سر پل ذهاب رسیدیم به جز ارتش ارگان دیگری در سرپل ذهاب نبود اوضاع خیلی خراب بود.
اولین گروه امدادی ما تقریبا ۷۰ نفر با یک اتوبوس بودند، اتوبوس اول ساعت ۶ به منطقه اعزام شد رفتیم و تقریبا دو اتوبوس کامل وارد منطقه کردیم؛ یعنی به محض اینکه در سر پل ذهاب رسیدیم به جز ارتش ارگان دیگری در سرپل ذهاب نبود اوضاع خیلی خراب بود.
خبرگزاری دانشجو: از مشاهدات خود در روز اول ورود به کرمانشاه بگویید؟
افسری: در فضای شهر هرج و مرج بود مشخص نبود کی کجاست الان امنیت شهر با چه کسی است. هیچ کس سر جای خودش نبود یعنی حتی خود مسئولان شهری و نیروهای امدادی هم نظم و آرامش خودشان را از دست داده بودند خرابی شهر خیلی بالا بود ما وارد که شدیم از جلوی بیمارستانی رد شدیم که تخریب شده بود از داخل شهر که رد شدیم، مردم خودشان هنوز درگیر آواربرداری بودند؛ یعنی کسانی بودند که زیر آوار بودند و یا اینکه وسایلشان زیر آوار بود.
آب قطع بود مردم دنبال آب بودند. با هلال احمر برنامه ریزی شده بود که خودشان تیم بندی کردند هر شش نفر با دو نفر از اعضای آموزش دیده هلال احمر که آموزشهای حرفهای امداد و نجات را دیده بودند، به محل اعزام شویم اینها را خود بچهها سازماندهی کردند اولین قدم آواربرداری اولیه بود.
خبرگزاری دانشجو: این ۷۰ نفر دانشجویی که به منطقه رفتند، اطلاعاتی از نحوه امداد رسانی داشتند؟
افسری: ۷۰ نفری که رفتند اکثرا دوره کمکهای اولیه را دیده بودند. در واقع از ۲۰۰ نفری که ثبت نام کرده بودند، تنها نیروی آموزش دیده اعزام شدند. به همراه بچهها به ساختمان هلال احمر سرپل ذهاب رفتیم با مسئول مرکز که صحبت کردیم به شدت ناراحت بود. میگفت: شما اولین گروه امدادی هستید که وارد شهر شدید ما آنجا بودیم که باز خود هلال احمر هم دچار سوء مدیریت بود؛ یعنی نیروی امدادی اماده بود امکانات و وسایل نقلیه بود، ولی باز نمیدانستند چه کارباید انجام دهند.
داخل هلال احمر در شهر با لباس هلال احمر میچرخیدیم این بار منفی در ذهن مردم ایجاد کرده بود نیروی امدادی هست، ولی کار نمیکنند ما خودمان فشار آوردیم به مسئولان هلال احمر که این چه وضعی است و برنامه درستی برای کمک رسانی وجود ندارد تقریبا ساعت ۱۰، ۱۱ ظهر در این فاصله هم هیچ کار امدادی انجام نگرفته بود چیزی که ما مشاهده میکردیم در شهر و روستا اصلا هیچ خبری نبود. بسیاری از روستاهای اطراف کاملا تخریب شده بود و برنامهای برای کمک رسانی به مردم در ان مناطق نیز وجود نداشت.
سرانجام در پادگانی مستقر شدیم و به ما میگفتند ماشین باید بیاید شما را بفرستیم با امدادگران در مناطقی که آسیب دیدگی زیاد بوده تا کمک کنید. چیزی که ما دیدیم وسیله نقلیه هم بود؛ اما اقدام اساسی صورت نمیگرفت. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه هلال احمر قم وارد شد. با ورود این گروه تقریبا اوضاع کمی سر و سامان گرفت آنها سریع تیمهای امدادی را ساماندهی کردند و گروههای مختلف به روستاها اعزام شدند و به این طریق با روانی که بر دوش گروه هلال احمر کرمانشاه بود کنی کاهش یافت.
خبرگزاری دانشجو: فکر میکنید دلیل این عدم مدیریت در کار چه بود؟
افسری: جو بدی در منطقه حاکم بود. خود بچههای گروههای امدادی بعضی از افراد خانواده شان را از دست داده بودند از سوی دیگر کمی هیجان کار بالا بود و گروههای امدادی نیز منفعل عمل میکردند و اینها دلیلی بود که باعث شده بود تیم امدادی در ساعتهای نخست نتواند شرایط را مدیریت کند.
وقتی بچههای قم رسیدند خیلی تلاش کردند که فضا و مدیریت آن را در دست بگیرند؛ اما مدتی که گذشت خود هلال احمر استان تلاش کرد مدیریت و ساماندهی کار را خودش مدیریت کند.
خبرگزاری دانشجو: بالاخره وضعیت دانشجویانی که به منطقه آمدند، چه شد؟
افسری: بچه هایمان بلاتکلیف بودند. شما فرض کنید ۸۰ نفر نیرویی که اکثریتشان تخصص هم داشتند دوره هم دیده بودن به اضافه یک تعداد نیروی هلال احمر زیر آفتاب بودند که ماشین بیاد تا برای کمک اعزام شوند. مردم از آن طرف شیون و زاری میکردند و ما نمیتوانستیم کمک کنیم.
بعد این را هم بگویم سیستم توزیع چادر در روز اول هم خیلی افتضاح بود یک تنش خیلی بزرگی در شهر به وجود آورده بود مردم که انبار را پیدا کرده بودند از شهر خارج شدند و همه در جایی که ما بودیم آمدند برای اینکه خودشان چادر بگیرند ما منتظر بودیم با بچهها صحبت کردیم خودمان به داخل شهر برویم از هلال احمر ناماید شده بودیم و تصمیم گرفتیم خودمان وارد شویم و در حد توان کمک کنیم یک تعداد از بچهها را داخل شهر فرستادیم با امام جمعه شهر سرپل صحبت کردند آن روز اول کاملا آب قطع بود ساعت ۳ و نیم ۴ بعدازظهر است از شب قبل آب قطع بود مردم بهشان آب نرسیده یا خیلی کم رسیده صحبت کردند هلال احمر امام جمعه فرمود: یعنی دفتر امام جمعه سرپل گفتند که یک مقداری آب معدنی هست شما فعلا اینها را توزیع کنید. چند تا تیم فرستادیم رفتند این کارو انجام دادند، اما چند تیم از ۸۰ نفر هم منتظر بودند باز هلال احمر وارد عمل شود.
به یکی از مسئولان هلال احمر که نمیدانم سمتش چه بود اعتراض کردم و گفتم ما داریم زمان طلایی بعد از زلزله را از دست میدهیم او هم به من گفت: کسی که میخواست بمیرد مرده کسی که میخواست زنده بماند زنده مانده است؛ شما زیاد نگران نباشید
بچهها که داخل شهر رفتند بعد آنها توانستند کمک رسانی داشته باشند. به یکی از مسئولان هلال احمر که نمیدانم سمتش چه بود اعتراض کردم و گفتم ما داریم زمان طلایی بعد از زلزله را از دست میدهیم او هم به من گفت: کسی که میخواست بمیرد مرده کسی که میخواست زنده بماند زنده مانده است؛ شما زیاد نگران نباشید دیگر ما بچهها خیلی عصبانی شده بودند توانایی کنترلشان را نداشتیم به انتظار این بودند که کمک کنند نه اینکه بنشینند.
تصمیم گرفتیم این ۴۰ نفر داخل شهر بیاییم ببینیم چه کار میتوانیم بکنیم ما در مسیری که آمدیم یک سری از مردم بودند که خانه هایشان تخریب بود چادر هلال احمر گرفته بودند، اما توانایی نصب نداشتند تیم بندی کردیم بچهها را فرستادیم هر کس نیاز داشت به هر کمکی در حد توان کمک کند.
قرار شد بچهها در نصب چادر کمک کنند تا اوضاع به نحوی شود که بتوانیم کمک بیشتری داشته باشیم خودمان شب اول داخل امامزاده خوابیدیم در حیات امامزاده چند موکت پیدا کردیم بچهها به صف آنجا خوابیدند روز اول به آن سبک تمام شد. روز دوم که شد حسین یکتا وارد منطقه شدند با آستان قدس انبار تحویل گرفتند قرارگاه امام رضا آنجا کار میکردند و ما نیز به آنها ملحق شدیم.
خبرگزاری دانشجو: در ادامه چه شد؟
افسری: با کمک آستان قدس یک قرارگاه مرکزی در سالن ورزشی قصر شیرین بنا شد که کمکهای مردمی آنجا جمع میکرد بعد با توجه به شناسایی که انجام داده بودند خودشان اقلام را هدفمند توزیع میکردند در توزیع اقلام مدیریتی نبود ما بچهها را بردیم به قرارگاه امام رضا، چون تازه کار شروع کرده بودند هنوز نیروی آن چنانی نبود که از ظرفیت استفاده کنند چند روز اول کمک اینها بود در واقع در اینجا کمکهای مردمی بین زلزله زدهها توزیع میشد.
خبرگزاری دانشجو:چند وقت در کرمانشاه حضور داشتید آیا غیبتها برایتان مشکل ساز نشد؟
افسری:چون کرمانشاه زلزله زده بود دانشگاههای استان تعطیل شد ما تقریبا ۱۵ روز در منطقه بودیم بعد بازگشایی دانشگاهها باز هم عدهای از بچهها به مناطق زلزله زده میرفتند.
در حقیقت غیبتها کم دردسر هم نبود و یک سری بچهها از امتحانات میان ترم جا ماندند.
خبرگزاری دانشجو:دانشگاه با شما همکاری نکرد؟
افسری: در ادامه دانشگاه در بخشهای مختلف همکاری داشت، ولی تا جایی که یادم است مشکل درسی زیاد پیش نیامد.
خبرگزاری دانشجو:آمار کمک دانشگاه را دارید؟
افسری: آمار سفره مهربانی از اول ترم ما داشتیم البته از اول مهر سفره مهربانی داشتیم غذایی که اضافه میآمد یا از بچهها غذای اضافه میگرفتیم به نیازمندان میدادیم همان زمان زلزله صحبتی کردیم گفتیم غذایی که اضافه میآید را به مناطق زلزله زده ببریم با دانشگاه صحبت کردیم و قرار بر این شد که اضافه بر سازمان نیز پخت شود و تمام این غذاها به مناطق زلزله زده ارسال شود.
چون غذای گرم در این چند روز نبود با دانشجویان هماهنگ کردیم انصافا خیلی کمک کردند بچهها هم خیلی تعداد زیادی بودند همه آمدند غذا بسته بندی میکردیم میدادیم یکی دو تا از بچهها بودند با ماشین میبردند سر پل ذهاب و در قرارگاه در اختیار سایر بچهها قرار میدادند در طی چند روز ما بیش از ۸ هزار پرس غذا در بین زلزله زدهها توزیع کردیم و بعد از آن نیز قرار شد کنسرو تهیه کنیم و به این مناطق ارسال کنیم.
خبرگزاری دانشجو: از نحوه کمک رسانی به مردم بیشتر توضیح دهید؟
افسری: بسیاری از محمولههای کمکهای مردمی با هلی کوپتر میآمد این بسته را تحویل میگرفتیم وبین مردم توزیع میکردیم. روز دوم و سوم چند روزی در قرارگاه امام رضا بودیم، چون هنوز شرایط کاملا شکل نگرفته بود گروهها نرسیده بودند ما در بحث توزیع اقلام کمک میکردیم در این مرحله تصمیم گرفتیم برای کمک رسانی به سمت روستاهای کوئیک و کوئیک حسن و سرپل ذهاب و اینها برویم همان روستایی که حضرت آقا هم رفتند. ابتدا با چند گروه برای شناسایی رفتیم تا مشخص شود که هر روستایی چه قدر تخریب داشته است، چند نفر در این روستاها کشته شده اند موقعیت جغرافیایش چه طور است.
در طی مسیر شماره دهیاره و اطلاعات کلی روستا را به دست آوردیم تا برای توزیعی که در آینده قرار است شکل بگیرد راحتتر عمل کنیم. بچهها با قرارگاه امام رضایها تقریبا تا آخر هفته همکاری کردند و در این مرحلفه تصمیم گرفتند برای کمک به روستاهای مجاور بروند. نکته دیگری مه متاسفانه در این زمان دیده میشد این بود که شهر ایزوله نبود در چنین مواردی باید شهر حادثه دیده ایزوله شود و رفت و آمدها در شهر مشخص شود، اما این مساله در کرمانشاه رعایت نمیشد ورود وخروج منطقه مشخص نبودند حتی دزدی هم بود ما دیدیم، چون مشخص نبود کی میاد و کی میرود میآمدند در خانه مردم هم باز بود، ولی بعد از دو هفته که ما تقریبا از منطقه برمی گشتیم کم کم شهرها در حال ایزوله شدن بودند
خبرگزاری دانشجو: در شناساییها توانستید مناطق پر آسیب را شناسایی کنید؟
افسری: با یکی از بچهها که ماشین شخصی داشت رفتیم شناسایی در روستاها از قصر شیرین که خارج شدیم در دهستان پاتا رفتیم پرس و جو کردیم دیدیم تخریب آن چنانی نبوده مردم زیاد آسیب ندیده اند قبل شهر سر پل ذهاب، آنجا مشکلی نبود این را هم بگویم همزمان معاونت جهادی سازمان هم وارد منطقه شد یعنی کلا سازمانشان را وارد کردند ما هم زیرمجموعه اینها بودیم و حالا اینها همزمان به قول معروف انبارهایشان آماده کردند، اما در ازگله شرایط فرق میکرد تقریبا مرکز زلزله آنجا بود افتادیم وضعیت روستاها در آنجا خیلی خراب بود. تا آن زمان هیچ نیروی امدادی وارد نشده بود مردم به شدت گلهمند بودند خانهها تخریب شده بود آمار و کشته هر روستایی میرفتیم میانگین بیست نفر کشته داده بودند تقریبای ۸، ۹ روزی آنجا کمک مردم بودیم. حضرت آقا هم داخل این روستا رفتند البته این را هم بگویم همزمانی که بچهها در سر پل ذهاب کار میکردند داخل دانشگاه هم ستاد فعال بود کمک مردمی جمع میکردند کمک نقدی جمع میشد و بچههایی که تقاضا داشتند در منطقه حاضر شوند ساماندهی میشدند.
مردم به شدت گلهمند بودند خانهها تخریب شده بود آمار و کشته هر روستایی میرفتیم میانگین بیست نفر کشته داده بودند تقریبای ۸، ۹ روزی آنجا کمک مردم بودیم. حضرت آقا هم داخل این روستا رفتند البته این را هم بگویم همزمانی که بچهها در سر پل ذهاب کار میکردند داخل دانشگاه هم ستاد فعال بود کمک مردمی جمع میکردند کمک نقدی جمع میشد و بچههایی که تقاضا داشتند در منطقه حاضر شوند ساماندهی میشدند.
دوره زمانی تعیین کرده بودیم ۴۸ ساعته یک تیم میآمد ۴۸ ساعت کار میکرد برمی گشت تیم بعدی جایگزین میشد تیم بندی انجام میدادیم مثلا خود ما که آنجا کار میکردیم. چون در فاز ساخت و ساز رفتیم سرویس بهداشتیها کلا تخریب شده بود اگر تقاضای خرید داشتیم بچهها از کرمانشاه میفرستادند.
فاز دیگر کار شناسایی نیازهای ضروری مردم بود. باید اعتراف کنم که مشکلات زیاد بود و توان ما محدود، اما با این حال شروع کردیم وتا حد توانمان کمک کردیم.
خبرگزاری دانشجو: مردم چه رفتاری با گروههای امدادی داشتند؟
افسری: چون به مردم چند روز اول کم لطفی شده بود به آنها جبهه میگرفتند، ولی واقعا میگویم، چون رفتار بچهها خیلی خوب بود با مردم روستا تعامل داشتند نماز جماعت که برگزار میشد جدا نمیشدند داخل نماز جماعت میرفتند که بگویند درست است که یک اختلافاتی با هم داریم، ولی با هم متحد هستیم، اول ورود ما یک جبههای علیه بچهها بود به خاطر کم لطفی بود که شده بود واقعا همه در مضیقه بودند، ولی بعدش که خارج شدیم فضا کاملا تغییر کرده بود. ما وارد این شدیم که نیازهای فوری منطقه چیه. هنوز هیچ کاری صورت نگرفته بود چند روز اولی که میگویم حتی مثلا مواد غذایی ضروری هم نرسیده بود یعنی موج کمکهای مردمی که شکل گرفت هنوز به روستا نرسیده بود.
خبرگزاری دانشجو: شرایط در روستاها به چه نحوی بود؟
افسری: بیشتر روستاییان شغل اصلی شان دامپروری بود اکثرا دام هایشان تلف شده بودند چند روز زیر آوار بودند. بوی نامطبوعی در فضا پیچیده بود کسی نرفته بود که اینها را در بیاورد داخل روستا اولین گروهی بودیم که رسیدیم خود مردم میگفتیم بعضیها میگفتند بیمه است باید بیمه بیاید دامها را ببینند با بچهها صحبت کردیم یک سری از دامها را از زیر آوار خارج کردیم و دفنشان کردند. فوریترین کاری که میتوانستیم انجام دهیم تا از میزان آلودگی منطقه کم کنیم همین بود. چون لاشهها عامل انتقال بیماری بود اقدام بعدی که انجام دادیم این بود که خوراک دامهایی که زیرآوار مدفون بود را خارج کنیم از انجا که روستا صددرصد تخریب بود به این نتیجه رسیدیم که بعد از گذشت مدتی روستاییان هیچ چیز ندارند در اختیار دامها قرار دهند و خارج کردن این خوراک دامها از برنامههایی بود که در دستور کار ما قرار میگرفت و بعد از خارج کردن آن از زیر آوار روی آن را با پلاستیکهایی که از کرمانشاه بچهها آورده بودند میپوشاندیم تا از هدر رفت آن جلوگیری کنیم.
مرحله بعد ساخت سرویسهای بهداشتی بود. هر روستا بیش از ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر زندگی میکردند و سروریسهای بهداشتی از بین رفته بود در این مرحله نیز چند حلقه سرویس بهداشتی صحرایی احداث کردیم تا مشکلات مردم در این مرحله کاهش پیدا کند و چند حلقه سرویس بهداشتی را هم که قابل تعمیر بود را نیز بازسازی کردیم تا مردم تا زمانی که کمکها به طور کامل نرسیده تا حدودی مشکل سرویس بهداشتیشان مرتفع شود.
هر روستا بیش از ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر زندگی میکردند و سروریسهای بهداشتی از بین رفته بود در این مرحله نیز چند حلقه سرویس بهداشتی صحرایی احداث کردیم تا مشکلات مردم در این مرحله کاهش پیدا کند و چند حلقه سرویس بهداشتی را هم که قابل تعمیر بود را نیز بازسازی کردیم
در همان روزها سپاه شهریار وارد روستا شد آنجا را تحویل گرفت انبار زدند و خودشان توزیع مواد غذایی و اقلام را در دست گرفتند. سپاه استان کرمان در مرحله بعد وارد شد بیمارستان صحرایی در روستا احداث کردند و بعد از ۱۴ روز سپاه قرارگاه خاتم بازسازی در این منطقه را در دست گرفت آواربرداریها و بازسازی شروع شده بود که ما منطقه را ترک کردیم.
خبرگزاری دانشجو: بیشتر بچههایی که در این طرح جهادی شرکت داشتند؟
افسری: بچههایی که امدادرسانی میکردند متغیر بودند میآمدند و می رفتند این طور نبود که یک تعداد 10 روز کامل باشند تمام بچهها از تمام اقشار و خط فکری در این اردوی جهادی حضور داشتند بچههای اتباع کشورهای دیگر نیز در این طرح حضور داشتند تمام طیفهای دانشگاه در امدادرسانی حاضر بودند.
کمکهایی که میفرستادیم برای بچههای خودمان میفرستادیم، چون با هلال احمر میفرستادیم انبار میکردند. اما کمکهایی که مستقیم سمت قرارگاه میفرستادیم آنجا خودشان توزیع میکردند.
سفره مهربانی که داخل روستا داشتیم بچهها یک چند نفری در قرارگاه امام رضا آمده بودند که پل ارتباطی بودند تحویل قرارگاه امام رضاییها میدادیم، چون امکانات داشتند و شناسایی انجام داده بودند هدفمندتر توزیع میشد.
خبرگزاری دانشجو: خود شما در روستا کجا ساکن بودید؟
افسری: چند شب اول که کنار جاده اصلی ازگله به سرپل ذهاب بچهها میخوابیدند استراحت میکردند بعدش که امکانات رسید ما توانستیم یک چند چادر تهیه کردیم بچهها کنار مردم در چادر میخوابیدند، چون روستا تخریب شده بود جایی برای خواب نبود همان داخل روستا کنار مردم بودیم.
خبرگزاری دانشجو: بعد از چند روز بحرانی ابتدایی بچههای دانشگاه برای کمکهای بیشتر برنامه ریزی نکردند؟
افسری: ما که برگشتیم با بچهها صحبت کردیم، چون توان خیلی زیادی از مجموعه بسیج دانشگاه رازی برده بود به این رسیدیم که فعلا در فاز مطالبه گری از مسئولان وارد شویم و امدادرسانی پشت خط کنیم، چون یک خرده توانش نبود که دوباره وارد منطقه شویم و از این طرف هم خدا رو شکر نیروهای جهادی تازه نفس و سپاه وارد منطقه شده بودند ما گفتیم که، چون در بزرگترین دانشگاه کرمانشاه هستیم در فاز مطالبه گری برویم همزمان این را هم بگویم که خود بسیج دانشجویی دانشگاه رازی یک کارگاه ساخت کانکس بچهها تشکیل دادند یعنی بچهها را به اردوهای جهادی ساماندهی کردیم، چون نیازهای مردم به سمت کانکس و اسکان موقت رفته بود یک کارخانه بود که صحبت کردیم فضایی در اختیار ما قرار دادند و با کمکهای مردمی که جمع شده بود خود بسیج داده بودند شروع به ساخت کانکس کردیم.
البته در ایام امتحانات بود تعطیل شد، ولی تصمیم داریم دوباره کارگاه شروع به کار کند. با امکانات محدود، چون قیمت تمام شده پایین بود ساختیم ما فقط پول وسایل و امکانات را میگرفتیم، آماری از تعداد کانکسها یادم نیست، چون بچهها گفتند حرفهای نبودند تخصصی نداشتند یک مقدار زمان بر بود، ولی در اولیه اش فکر کنم شش عدد کانکس شد.
خبرگزاری دانشجو: در حال حاضر وارد فاز جدیدی برای کمکها شده اید؟
افسری: به دلیل اینکه امتحانات دانشگاه بود در نظر داشتیم که، چون بازه بین تعطیلی ترم را از دست دادیم طبیعتا طول ترم هم امکانش سخت است که بخواهیم وارد منطقه شویم، ولی قصد داریم ایام عید مجدد وارد منطقه شویم و فاز ساخت و ساز هم مشارکت کنیم.
این را هم باید بگوییم که تیم دامپزشکی دانشگاه نیز وارد شد یک تیم از بچههای تخصصی دامپزشکی جمع شدند که بروند اوضاع دامی منطقه را چک کنند اگر نیازی بود کاری انجام بدهند با این بچهها در منطقه رفتیم و کار تخصصی انجام دادند یک سری مشکلات برای دامها بود گروه تلاش کردند این مشکلات را رفع و رجوع کنند پ. از لحاظ تخصصی یک سری کارها را انجام دادند.
قرار است برای عید اردوی جهادی بگذاریم که هدف کارهای عمرانی است، چون امکانات فراهم شده از ظرفیت مجموعه فرهنگی هم بشود استفاده کرد، چون در دوره ابتدایی که حضور داشتم ظرفیت استفاده نبود، ولی در ایام عید احتمالا از این ظرفیت نیز میتوانیم استفاده کنیم.
قرار است برای عید اردوی جهادی بگذاریم که هدف کارهای عمرانی است، چون امکانات فراهم شده از ظرفیت مجموعه فرهنگی هم بشود استفاده کرد، چون در دوره ابتدایی که حضور داشتم ظرفیت استفاده نبود، ولی در ایام عید احتمالا از این ظرفیت نیز میتوانیم استفاده کنیم.
در بحث زلزله حقیقتا نحوه هم رفتار و هم مدیریت مسئولین است به عنوان یک نیروی امدادی داوطلب که در منطقه بودیم این را با تمام وجود لمس کردیم که خیلی اتفاق افتاده اثراتش کمتر باشد اگر که مدیریت بحران درست انجام میشد حتی در بعد از ایام زلزله که برگشتیم دقیقا با همین عنوان که مدیریت بحران و بحران مدیریت میخواهم بگویم که سردرگمی خود مسئولین باعث شد که خیلی عمق فاجعه بیشتر شود
خبرگزاری دانشجو: گروهی که خودتان برای ساخت کانکس تشکیل دادید حمایت شد؟
افسری: نه نشد بچهها از طریق کانالهایی که اطلاع رسانی میکنند کمکهای مردمی نقدی برای ساخت کانکس جمع آوری کردند، اما از جای خاصی حمایت نشدیم حتی دانشگاه هم خبر نداشت بچهها بودند اینجا یک مقدار اذیت شدند بابت غیبت ها، ولی کسی خبردار نشد.