از کتاب «خورشید که غرق نمیشود» نوشتۀ فائضه غفارحدادی که به زندگینامۀ شهیدمحمد شمس پرداخته، رونمایی شد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کتاب «خورشید که غرق نمیشود» با حضور سردار علی ناظری، معاون نشر و ادبیات سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، فائضه غفارحدادی، نویسنده، محمد حبیب اللهی، ناشر انتشارات 31 عاشورا و علیرضا قهرمانپور، همرزم شهید، در غرفۀ مجمع ناشران انقلاب اسلامی سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در مصلی امام خمینی(ره) رونمایی شد.
محمد حبیب اللهی، ناشر انتشارات 31 عاشورا گفت: «این انتشارات با نشر حدود 100 عنوان کتاب و آلبوم عکس در نظر دارد به مردم عزیز کشورمان آگاهی لازم راجع به حماسهآفرینان دفاع مقدس و رشادتهای انجامشده در صحنههای نبرد بدهد تا همه بدانند استقلال، امنیت، سربلندی و پیشرفت میهن عزیزمان را در سایه زحمات رزمندگان به دست آوردهایم.»
فائضه غفارحدادی، نویسندۀ کتاب «خورشید که غرق نمیشود» گفت: «این کتاب دربارۀ زندگی شهیدمحمد شمس، نوجوان 18سالهای است که در این سن کم به حدی از بلوغ و سلوک میرسد که اسطورهوار به شهادت میرسد.»
وی ادامه داد: «شهیدشمس در گردان خطشکن غواص، یک اسطوره بود؛ زیرا جان خود را فدا کرد تا عملیات لو نرود و جان بقیۀ رزمندگان در امان بماند. اگر این اسطوره در غرب بود، صد فیلم و کتاب راجع به وی ساخته و نوشته میشد؛ اما ما قدر اسطورههای خود را نمیدانیم.»
غفارحدادی افزود: «بعد از کتاب «خط مقدم» به اصرار پدرم که روایتگر دفاع مقدس است، مصاحبههای انجامشده با خانواده شهید شمس را مطالعه کردم و طی نه ماه این کتاب تمام شد. شهید در این راه بسیار به من کمک کرد و خیلی خوب خودش را به من شناساند.»
نویسندۀ کتاب «خورشید که غرق نمیشود» با اشاره به خاطرهای از دیدار با مادر شهید اظهار کرد: «مادر شهید که در تبریز ساکن هستند، از من خواستند که به دیدارشان بروم. به من گفتند خیلی دلتنگت بودم و حالا حس میکنم محمد خودم به مرخصی آمده و روبهروی من ایستاده است.»
وی دربارۀ تاثیرگذاری کتاب گفت: «این کتاب رسالت خودش را انجام داده؛ چون مادر شهید با هر بار خواندن کتاب بر سر مزار پسرش، دلش آرام میگیرد و امیدوارم همۀ مردم هم آن را بپسندند.»
علیرضا قهرمانپور، همرزم شهید، با اشاره به خوابی که شهید قبل از شهادتش دیده بود، گفت: «محمد سه شب قبل از شهادتش، خواب خورشیدی را دیده بود که بر فراز دریاها بر اثر گرمای زیاد، در حال ذوب شدن بود و قطرات ذوبشده به روی آب میریختند و به دنبال تعبیر آن بود. اما من گفتم برای کسی تعریف نکند و اولین بار است که خودم این راز را بر ملا میکنم؛ چون جلد کتاب خیلی شبیه خورشید توصیفی شهید بود.»
همرزم شهید گفت: «محمد شمس میخواست با ایثار و ازخودگذشتگی تا آخرین لحظه از لو رفتن عملیات جلوگیری کند و با سکوت پیش رود؛ چراکه پیش از عملیات از همرزمان دیگرش خواست اگر حین عملیات بر اثر تیرخوردن آسیب دیدم و فریاد کشیدم، سر من را زیر آب فروببرید تا دشمن متوجه حضور ما در منطقه نشود.»