بیماری مثل خوره به جانشان افتاده است، هستیشان را نیست میکند؛ زوال است دیگر، یعنی نیستی! یعنی هر آنچه داشتهاند را به یغما برده؛ یعنی اینجا آخر دنیای بلوطهاست!
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- ملیحه محمودخواه ؛ این روزها دیگر نه نشاطی برایشان مانده و نه نای این را دارند که سایه شان خستگی را برای اندکی از جانتان بکاهد.
این روزها حال و روز بلوطها روایت تابستان و زیباییهای آن نیست؛ حکایت زوال است و پاییز، اینجا در اوج تابستان، خزانی به پا خاسته که گویا کمر به نیستی بلوطها بسته است.
روی تنه بلوطها که دست میکشی، صدای دردشان عمق جانت را زخم میزند؛ آرام بدنشان خشک و پوسته پوسته میشود و میریزد، زنده زنده پوستشان کنده میشود و انگار سال هاست در سکوت این درد به خواب عمیقی رفته اند.
این اسوه های مقاومت یک روز دستخوش خشکی، روزی دیگر زوال و ریزگرد و زغالگیری و یک روز دیگر هم مأمنش برای تبدیل به زمین زراعی طعمه حریق نامهربانان شده است.
درست نمیدانیم ماجرا از کی و کجا آغاز شده و چرا بلوطها خواب مرگ دیده اند، میدانیم که همه چیز در حال تمام شدن است، میدانیم که «زوال» بدجور بلوطستان را قرق کرده است، میدانیم که میزان خسارت خشکیدگی درختان بلوط در برخی مناطق زاگرس به ۱۰۰ درصد میرسد، میدانید ۱۰۰ درصد یعنی چه؟ یعنی همه داشتههای یک بلوطستان!
ماجرای نابودی بلوطهای زاگرس ماجرای امروز و دیروز نیست؛ این درد سالهاست ذره ذره شیره جانشان را گرفته است و امروز دیگر رمقی در جانشان باقی نمانده است. سالها خبر انواع بیماریهایی مختلفی که به جان بلوطها افتاده است را از رسانههای مختلف میشنویم، اما هیچ وقت شاهد یک اقدام عملی برای حل این مساله مهم نیستیم، زیرا حفظ جنگلها میتواند به طور مستقیم در حفظ سلامتی ما نقش داشته باشد.
نقی شعبانیان، رئیس گروه جنگلداری دانشگاه کردستان در گفتگو با خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، میگوید: بحث زوال جنگلهای بلوط چند سالی است در کشور، مطرح است و آفات و بیماریهای مختلف گلوی بلوطهای زاگرس را میفشارد.
بیماری زغالی بلوط، کرمهای چوب خوار، کرمهای جوانه خوار از مواردی است که بلوطها را به سمت نابودی میکشاند. به گفته شعبانیان، تنشهای بالا در منطقه باعث شده این خطه باارزش کشور به سمت نابودی پیش برود. او عوامل بیماری زای این درختان را به دو گروه تقسیم میکند و میافزاید: برخی از بیماریها بر اثرعوامل انسانی است مانند فشار بهره برداری، کشاورزی، زغال گیری از چوب و مشکل زادآوری بلوط از عواملی است که سبب شده درختان بلوط ضعیف شوند.
این استاد دانشگاه به کشاورزی کنترل نشده و غیر اصولی نیز اشاره کرده و میگوید: یکی ازمهمترین عوامل نابودی بلوطها بحث کشاورزی است که هنوز در برخی مناطق به روشهای سنتی انجام میشود که دلیل آن هم مدیریت ناصحیح از سوی مسئولانی است که باید به فکر حفظ منابع طبیعی باشند.
نقش پر رنگ عوامل طبیعی در نابودی بلوط ها
اما همه این مشکل دست انسان نیست و عوامل طبیعی نیز دست به دست انسانها داده تا این بلوطها را به نابودی بکشانند.
شعبانیان میگوید: خشکسالیهای پی در پی، عدم وجود زمستانهای طولانی که میتواند برای کاهش آفات موثر باشد در افزایش بیماری بلوطها موثر اند.
رئیس بخش جنگلداری دانشگاه کردستان ادامه می دهد: اما نکته مهمی که از آن غافلیم بحث ریزگردهاست. وجود ریزگردها در غرب کشور و مدیریت ضعیف کنترل آن، سبب شده درختان از نظر فیزیولوژیکی ضعیف شوند وبه طور طبیعی هر موجود زندهای که از نظر فیزیولوژیکی ضعیف شود، آمادگی برای جذب آفات و بیماریها را کسب میکند.
وی در ادامه میگوید: آفت جوانه خوار و برگ خوار بلوط، بیماریهایی مانند زغال بلوطی که نوعی بیماری قارچی است و سوسکهای چوب خوار به درختان بلوطی که ضعیف شده اند، حمله میکنند و آنها را از پای درمی آورند و به این ترتیب زوال بلوط رخ میدهد.
اما چه کنیم که از این ضعف جلوگیری کنیم؟ برخی از کارشناسان معتقدند که در این مرحله نمیتوان هیچ کاری برای بلوطها انجام داد؛ اما این استاد دانشگاه معتقد است نباید بنشینیم و منتظر نابودی بلوطها باشیم.
وی ادامه میدهد: ما نیز به این مسئله اعتقاد داریم، زیرا بحث زوال بلوط مسئله تازهای نیست و سال هاست که شیوع پیدا کرده، زیرا در شرایطی که میتوانستیم به آنها کمک کنیم، کاری صورت ندادیم؛ اما این به معنی آن نیست که دست روی دست بگذاریم و شاهد از بین رفتن منابع طبیعی در غرب کشور باشیم.
شعبانیان میگوید: باید مدیریت صورت گیرد. در بحث ریزگردها که عامل مهمی در ضعیف شدن بلوط هاست باید همه دست به دست هم دهند و تا حد ممکن عوامل بروز ریزگردها را از بین برد؛ زیرا نشستن آنها روی درخت سبب میشود که فتوسنتز دچار مشکل شود.
این استاد دانشگاه می افزاید: جنگل باید بازسازی شود و راه درست این است که در زادآوری جنگل با مشارکت مردم محلی همکاری داشته باشیم. در هر صورت مردم محلی برای تامین سوخت خود از این درختان استفاده میکنند؛ اما وقتی این اجازه به آنها داده شود و برای آنها شرط قرار دهیم که به جای قطع هر درخت ۲۰ تا ۵۰ درخت یا نهال بکارند و آن را دو ساله تحویل دهند، میتوانیم در جوان کردن جنگل قدم بزرگی برداریم.
وی ادامه می دهد: میتوانیم درختهایی که پایههای بیمار و مریض دارند را قطع و با این کار از گسترش آفتهای گیاه خوار جلوگیری کنیم. سمپاشی یا قارچ پاشی شیمیایی که به صورت تزریق در تنه درخت زده میشود، نیز میتواند در این مسئله تاثیرگذار باشد.
برای حفظ جنگل نمیتوانیم جلوی خشکسالیها را بگیریم؛ اما میتوانیم شرایطی در جنگل ایجاد کنیم که در بهار یا زمستان که آب منطقه مناسب است این آب با کانالها و شیارهایی به سمت ریشه درختان هدایت شود، این مطلب را شعبانیان میگوید و ادامه میدهد: درختان بلوط به دلیل خشکسالیهای این چند سال اخیر به شدت ضعیف شده اند در حالی که میتوان از بارانهای زمستانی استفاده کنیم و با ایجاد شیار در پای درختان آب را در ریشه درخت انبار کنیم و به این صورت در تابستان و در زمان خشکسالی خود درخت از آن استفاده کند؛ حتی میتوانیم در اطراف درختهایی که آفتاب بیشتری میخورند، لاک برگها را جمع کنیم؛ چرا که به این ترتیب رطوبت بیشتری جذب درخت می شود. حفظ رطوبت جنگل میتواند عاملی برای عمر بیشتر درخت باشد.
وی ضمن گلایه از سازمان جنگلها می گوید: تا به حال شاهد یک رفتار اصولی و راه حل درست و اقدام عملی برای حل مشکل درختان بلوط از سوی سازمان متولی جنگلها نبودیم. در واقع شاید اقداماتی انجام شده باشد؛ اما عدم نظارت دقیق بر روی طرحهای اجرایی سبب شده تمامی آنها بی نتیجه به پایان برسد. در واقع ما شاهد فعالیت درست برای نجات جنگل نیستیم؛ در حالی که میتوان با مدیریت صحیح آثار تخریبی بیماریهای جنگل را کاهش دهیم.
نقش مردم در حفظ جنگل مهم است
محمد حسینی، استاد دانشگاه منابع طبیعی در کردستان نیز به خبرگزاری دانشجو میگوید: مشارکت مردمی یکی از اصلیترین گزینهها در مهار پدیده زوال بلوط است. در مسیر توالی جنگلهای زاگرس این اولین باری نیست که این درختان دچار خشکسالی و زوال شدهاند. همواره برآیند عملکرد نیروهای حاکم بر اکوسیستمهای جنگلی سبب حذف گونههای ضعیف و بقاء و گسترش گونههای قوی بوده است.
وی معتقد است کارشناسان جنگل معتقدند که جنگلهای زاگرس میتوانند خود را احیا و بازسازی کنند؛ اما برای این بازسازی نیاز به کمک دارند و باید تا آنجایی که امکان دارد، از فشار عوامل مخرب کاست.
۱.۵ میلیون هکتار جنگل زاگرس درگیر بیماری زغالی
رئیس مرکز جنگلهای خارج از شمال درباره آخرین وضعیت بیماری زغال بلوط به خبرگزاری دانشجو میگوید: آماری که سال ۸۷ داشتیم، بیانگر این بود که ۱۳۰ هکتار از جنگلهای زاگرس به بیماری زغال بلوط آلوده شدهاند؛ اما در حال حاضر این سطح بیشتر شده و آخرین آمارها که مورد تایید سازمان جنگلها است، حاکی از این است که حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار از سطح این جنگلها به بیماری زغال بلوط آلوده شده اند.
غیبی با تاکید بر اینکه احیای جنگلهای بلوط بستگی به وضعیت بارندگی دارد، می گوید: از جمله اقداماتی که برای حفظ بلوط و زاگرس انجام دادهایم، این است که آبخیزداری را به داخل جنگلها بردیم. در اطراف درختان حفرههایی را ایجاد کردیم که در آن ذخیره نزولات جوی صورت میگیرد و از این طریق تابآوری و سازگاری درختان بیشتر میشود. با استفاده از این روش توانستیم بخشی از جنگل که خشک و بیمار شده بود را نجات دهیم.