این، گزارش بیست است. هدیه ما که در انتهای یک روز شلوغ و پرکار، شما را به خواندن یک گزارش خبری، از یک موضوع مهم علمی-دانشگاهی دعوت میکند. روزهای زوج از صفحه «دانشگاه» و روزهای فرد از صفحه «استانها» با گزارش 20 در کنار شما خواهیم بود. این، قرار ثابت ما با شماست: از شنبه تا پنجشنبه، راس ساعت هشت شب، خبرگزاری دانشجو، گزارش بیست.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- مطهره مختاری؛ چند ثانیهای فکر میکند وسپس میگوید نمیدانم. این نتیجه تلاش یک دانشجو در پیدا کردن معادل فارسی برای کلمهای alternative است. بعد از گفتوگوهای بیشتر، سر نخها در دانشگاهها پیدا میشوند.
در دانشگاه انگلیسی از فارسی مهمتر است
دانشجویی میگفت: اساتید تمام تلاششان را میکنند تا زبانانگلیسی در ذهن دانشجو مهم جلوه کند. جایگزین کردن کلمات انگلیسی به جای کلمات روزمره فارسی توسط افرادی که الگوی ما دانشجویان محسوب میشوند باعث میشود به مرور زمان همه ما مثل اساتیدمان از این واژهها استفاده کنیم.
کلمات غیر فارسی به خصوص کلمات انگلیسی و فرانسوی در چند دهه اخیر و پس از این که دانشجویانی تحصیل کرده در فرنگستان به وطن بازگشتند ، جای خود را در زبان روزمره ما باز کردند.
بخشهایی از یادداشت یکی از اساتید ادبیات دراین باره قابل توجه است :
«پیش از سخن گفتن دربارهٔ کلمات و اصالت و معادل آنها میبایست یک اصل مهم را درنظر داشت: افراط، تفریط و تعصب در بحثهای زبانشناسانه، راهی انحرافی و منجر به کجروی است و تحول لغات و واژگان هر زبان، باید در بستری تاریخی، سیاسی، ادبی و فرهنگی بررسی گردد.»
نهضتهای ترجمه، زلزلههایی ویرانگر؟
بعد از ورود اسلام به ایران نهضت ترجمهٔ آثار از پهلوی به عربی آغاز شد. این روندی طبیعی است که در ترجمه از زبانی به زبان دیگر، تبادل واژگان رخ میدهد. این اتفاق در این دورهٔ تاریخی نیز رخ داد و زبان فارسی پهلوی با تأثیرپذیری از زبان عربی، راه تازهای را در روند تاریخی خود شروع کرد.
نظیر همین تحول، در دورهٔ مشروطیت رخ داد. برخی افراد مقیم یا تحصیل کرده در فرنگ که با زبان و فرهنگ آن آشنا شده بودند، در تلاش برای آشنا کردن فارسی زبانان با آثار ادبی اروپا، به ترجمهٔ این آثار اقدام کردند. افت و خیز روند ترجمه از زمان عباسمیرزا تا دوران مصدق و سپس انقلاب اسلامی، روندی چون گامهای آغازین کودک و تلاش او برای افتان و خیزان راه رفتن تا رسیدن به مرحلهٔ محکم و استوار قدم برداشتن و حتی دویدن است.
در خلالِ همین ترجمهها نیز درست همانند زبان عربی، لغات و واژگان بسیاری از سایر زباها وارد زبان فارسی شد. زبان علومی چون فلسفه، حقوق، طب و... با واژگان خاص آن علوم را شاید بتوان از مهمترین مجراهای ورود لغات دیگر به فارسی دانست.
تاثیرات تجارت بر ادبیات
یکی دیگر از راهای ورود واژگان بیگانه به زبان فارسی تجارت بوده. بدین شکل که در گذشته بازرگانان از شهری به شهر دیگری میرفتند و زبان آنها را یاد میگرفتند .یا برای مثال وقتی کالای تازهای به منطقهای میبردند نام آن کالا در همان منطقه رواج مییافت.
در گذشته این نوع روابط به روابط بازرگانی یا بعد از ورود اسلام به ایران، رفتن به حج و آشنایی با زبان عربی محدود بودهاند ولی بعد ها با گسترش راه های ارتباطی طبیعتا زبان ها بیشتر از یکدیگر متاثر شدند و زبانها واژههای بیشتر از یکدیگر به عاریه گرفتند.
تعصب ممنوع!
یک نکته مهم آن است که در ترجمه واژگان علوم مختلف، بسیاری از واژهها معادلی نداشتند. مثلا در ادبیات واژه هایی مثل subject-image این چنین هستند. دکتر شفیعی؛ استاد برجسته ادبیات فارسی در بسیاری از موارد همین واژهها را به کار میبرند چرا که معتقدند اگر برای این این واژهها معادل به کار رود، این معادل نمیتواند معنای دقیق و مسلّم واژه را به مخاطب منتقل کند و وقتی خود واژه برای انتقال مفهوم استفاده شود مخاطب فهم کامل و درستی از واژه خواهد داشت. مثلا اگر واژه «تصویرسازی» جایگزین «ایماژ» شود معنای اصلی درک نمی شود.این امر در واژگان تخصصی بسیار اتفاق میافتند یعنی اساتید بزرگ به این نتیجه میرسند که نمیشود به شکل سفت و سخت در مقابل هر واژه تخصصی یک معادل قرار دهیم .
فرهنگستان ایران چه میکند؟
اگر عرصه زبان باز باشد و از هر زبان بیگانه ای واژه بگیرد به مرور زمان واژه های اصیل زبانِ پذیرنده فراموش خواهند شد اما همیشه راههایی برای جلوگیری از این آسیب وجود دارد.
شکلگیری فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال 1315 بعد از دوره مشروطیت و نهضت ترجمه بدین منظور بود که عدهای از ادبا و کسانی که هم تحصیل کرده بودند و هم با فضای علمی آشنا بودند به این نتیجه رسیدند که اگر عرصه زبان بخواهد به حدی باز باشد که واژهها از هر زبانی وارد شوند و واژههای فارسی کنار گذاشته شوند، زبان فارسی در دراز مدت آسیب میبیند و حتی شاید از بین برود. بنابراین فرهنگستانی تاسیس شد تا اگر واژهای تخصصی در فلان کتاب علمی در پیشینه فرهنگ و ادبیات فارسی دارای معادل است، همان معادل مورد استفاده قرارگیرد.
چه شد که چنین شد؟
زمانی مردم کوچه و بازار به افرادی که در کشورهای اروپایی تحصیل کردهبودند به چشم افرادی فرهیخته و قابل توجه در جامعه نگاه میکردند. این افراد نیز احساس میکردند که باید واژِه هایی به زبان بیاورند که نشان دهد چه اتفاقی در ذهنشان افتاده است و دیگران بدانند که ایشان در کشور دیگری تحصیل یا زندگی کرده اند. البته طبیعی ست وقتی کسی برای طولانی مدت در محیط دیگری زندگی کند حتی زبان محاوره اش نیز متاثر میشود، ولی این آنقدری نیست که در جامعه ما دیده شد.
فیلترینگ کلام
درک این ضرورت وفاداری به زبان مادری فیلترهایی را در کلام قرار میدهد که وقتی فردی به عنوان معلم سر کلاس حاضر میشود موقع صحبت کردن خیلی بیپروا از هر کلمهای که از زبان دیگری گرفته استفاده نمیکن.د چرا که به عنوان یک وظیفه علمی برای خود این را قرار میدهد که اول آیا در زبان خودم برای این کلمه معادلی هست؟ اگر باشد می توان با ذکر اصل کلمه معادل فارسی را استفاده کرد؟ تا غنای واژگان ذهنی محصلین نیز بالا برود.
مسئولیت پذیری در قبال زبان مادری؛ از شعار تا عمل
امروز بسیاری از اساتید با وجود این که بسیاری کلمات معادل هایی در فارسی دارند- آن هم نه معادلهای تازهساز بلکه معادلهایی در پیشنه زبان ما- اصرار بر استفاده از کلمات فرنگی به جای واژههای بعضا بسیار ساده و پیشپاافتاده دارند و این همان خلا فرهنگیست که ذکر شد و عدم شفافسازی برای افراد جامعه درباره مسئولیت پذیری در قبال زبان مادری. امروز کار به جایی رسیده که عموم اساتید کلمات پیش پا افتاده فارسی را کنار گذاشته و انگلیسیاش را ترجیح میدهند.