عضو شورای راهبری مجمع جهانی صلح اسلامی گفت: تنها در قضیه یمن، با تهدید عربستان مبنی بر قطع کمکهای مالی به سازمان ملل، دبیرکل آن بیشرمانه رای خود را پس گرفت
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، دیرزمانی است که ملل، فرهنگها و ادیان توحیدی، صلح و عدالت را به عنوان بخشی مهم از شاخصهای زندگی متعالی انسان و جامعه بین المللی مطالبه کرده و بشریت را به این مسیر فراخوانده اند. اما در عمل، به همان میزان که مطالبه این ارزشهای مشترک بشری و ادیانی تقویت گشته است، ظلم و بی عدالتی در برخی از نقاط جهان نیز به ویژه توسط برخی بازیگران تشدید شده است. ساختارهای جامعه بین المللی معاصر که جدیترین دوران سیاست زدگی را تجربه میکنند، در ایجاد شالودههای یک صلح جهانی عادلانه و ماندگار عاجز مانده، بلکه گاه به دلیل تصمیمات معطوف به منافعی معین، بر عمق بحرانهای منطقهای و جهانی میافزایند.
در آستانه برگزاری همایش روز جهانی صلح ۲۰۱۸ با دکتر علی خندق آبادی عضو شورای راهبری مجمع جهانی صلح اسلامی مصاحبهای ترتیب داده ایم ...
متن مصاحبه بدین شرح میباشد:
۱. با توجه به شعار امسال سازمان ملل "حق بر صلح به مناسبت هفتادمین سالگرد اعلامیه جهانی حقوق بشر" به نظر شما تا چه حدی این شعار در زمینه برقراری صلح در جهان محقق خواهد شد؟ فلسفه تشکیل سازمان ملل، همکاری و تلاش ملتهای عضو برای تحقق صلح جهانی بود. متاسفانه، عملکرد این سازمان نشان داده است که این هدف، در پس نفوذ دولتهای مستکبر و ظالم رنگ باخته است. مروری اجمالی به وقایع دهههای گذشته این موضوع را اثبات میکند. جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین، جنگ تحمیلی هشت ساله، اشغال افغانستان و عراق توسط آمریکا، کشتار مسلمانان در میانمار، جنایات عربستان در یمن، تسلیح و تامین مالی تکفیریها توسط دولتهای جنایتکار منطقه و آمریکا و عدم کارآیی سازمان ملل در این مدت، عدم کارآیی این مجموعه را نشان میدهد. تنها در قضیه یمن، با تهدید عربستان مبنی بر قطع کمکهای مالی به سازمان ملل، دبیرکل آن بیشرمانه رای خود را پس گرفت؛ بنابراین این شعار در حد همان شعار باقی خواهد ماند و باید فکر دیگری کرد. ۲- به نظر شما با توجه به تحولات اخیر در منطقه و جهان از جمله داعش، سوریه، حمله عربستان سعودی در یمن، جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و مسلمانان میانمار برای ایجاد جهانی مملو از صلح و امنیت در سطح بین المللی چه الزاماتی وجود دارد؟ الزامات برقراری صلح در جهان، دیگر در دست دولتها نیست. در اینصورت باید به گروههای مرجع در سطح بین المللی و هم اندیشی بین مجموعههای همفکر مراجعه کرد. خوشبختانه با بهره گیری از فضای مجازی و فرامرزی بودن ارتباطات، این امکان به سهولت قابل انجام است. اکنون ظلم و ستمهای وارده به ملتها که توسط زورمندان و سرمایه داران جنایتکار اعمال میشود، با استفاده از امکانات رسانهای افشاء میشود. آنچه که لازم است انجام پذیرد آگاهی دادن به مردم، آموزش دادن افکار عمومی به اینکه باید تسلیم ظلم نشد، باید در برابر ظلم ظالمان قیام کرد، کنوانسیونهای حقوق بشری را فعال نموده، نقائص آن را برطرف کرد و با استفاده از ساز و کارهای موجود، مواد آن را اجرایی کرد. ۳ – نقش شبکه نخبگان جهانی برای افق آینده گفتمان صلح در جهان را چگونه ارزیابی میکنید؟ اصولا هدایت افکار عمومی و ملتهای تحت ستم، تنها از طریق گروههای مرجع اعم از نخبگان، متفکران، هنرمندان، اساتید دانشگاه ها، همفکری بین ادیان توحیدی امکان تحقق دارد. ویژگی این مجموعههایی که رهبری فکری مردم را به عهده داشته و مورد اعتماد افکار عمومی هستند، این است که میتوانند با آگاهی دادن و هدایت، مردم را به مقابله فراخوانند تا در پرتو احقاق حق ملل، صلح برقرار شود. ۴- آیا سازمان ملل متحد به عنوان نهادی برای ایجاد امنیت توانسته است مسوولیت خود را برای تامین صلح جهانی ایفا نماید؟ بی تردید تاریخ فعالیتهای این مجموعه بین المللی حاکی از فلج بودن این نهاد در تحقق صلح جهانی است. دولتهای ضعیف عضو، و یا نمایندگان حاضر در سازمان ملل، یا بخاطر کمکهایی که دولتهای بزرگتر به ایشان میکنند و یا بدلیل حفظ منافع گروهی و حتی فردی، تسلیم رای ابرقدرتها هستند. موضوع حقانیت جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی هشت ساله از ابتدا بر همگان روشن بود، اما آمریکا و شوروی و برخی دول اروپایی از نفوذ خود بر روی دولتهای ضعیفتر استفاده نموده و اجازه نمیدادند تا دولت بعثی عراق بعنوان متجاوز معرفی شود. این تنها یک نمونه از فشل بودن سازمان ملل میباشد. ۵- به نظر شما مهمترین موانع تحقق صلح عادلانه در جهان چه مواردی هستند و چگونه میتوان آنها را رفع کرد؟ معتقدم دول پیروز و ابرقدرتهای شرق و غرب، که منافع سرمایه داران و مستکبران را تامین مینمایند، زیر ساختهای مجموعههای بین المللی و ساز و کارهای اجرایی در همکاری وهمفکری بین ملتها را یا ضعیف بنا نهاده اند، و یا با استفاده از ضعف کشورهای فقیر که دائما نیازمند کمک ابرقدرتها هستند، کاربرد نهادهای بین المللی را به حداقل رسانده اند. نفس وجود حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل، نمایندگی دائمی پنج قدرت بزرگ در این مجموعه بهترین مثال برای آنچیزی است که عرض کردم. موضوع برجام را ملاحظه کنید. ملتی با بهره گیری از حق قانونی خویش بدنبال استفاده از انرژی هستهای برای اهداف صلح آمیز است. چند دولت غربی برای استثمار این ملت بزرگ، از همین نهادها و ساز و کارهای قانونی که هدایت آن بعهده خود ایشان است، رسما زور میگویند و هیچکس یارای مخالفت با آنها را ندارد. اگر نبود، تدابیر مقام معظم رهبری، وجود عوامل بازدارنده، از قبیل: قدرت موشکی، نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی که جمعا امکان مقابله با این زورگوییها را ممکن ساخته است، بدون شک، ما نیز مانند بسیاری از دولتهای نیازمند و فقیر مقهور این چند دولت میشدیم. مانع اصلی بر سر تحقق صلح عادلانه، بعقیده بنده دو عامل ضعف بنیادین دولتهای کوچک و عدم آگاهی ملتها میباشد. علت گسترده شدن تفکر و اصول انقلاب اسلامی ایران در سراسر جهان القاء این معنا در ذهنیت مردم مستضعف بود، که میشود برخاست، احقاق حق خود نمود، و سرنوشت خویش را بدست گرفت. دشمنان ملتها این باور را در ذهن ملتهای مستضعف القا کرده اند، که دائما نیازمند پشتیبانی و حمایت دولتهای بزرگ هستند، و اگر کمبودی دارند آنها باید برای ایشان فراهم سازند، لذا همیشه در سایه برتری مستکبران باید بود. انچه که این باور را نهادینه میکند، به تاراج بردن منابع ملی، مواد اولیه معدنی و برگشت آن به صورت فرآوری شده به همان مردم با قیمت بالا و در نتیجه کنترل صنعت، تجارت و مواد مصرفی با استفاده از جهل مردم و خیانت دولتمردان مرعوب دست نشانده و در سایه بی تحرکی و خمودگی رهبران فکری و الیتها فضا را برای ادامه استثمار و استضعاف ملتها فراهم میسازد.