بازدارندگى یکى از موضوعات روابط بینالملل است که در هر دو حوزه استراتژى و دیپلماسى کاربرد دارد. بازدارندگى عبارت است از اقدام یا مجموعهاى از اقدامات که برای پیشىجستن از اقدامات خصمانه دشمن صورت مىگیرد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، برای «تئوری بازدارندگی» تعاریف متعددی ارائه شده. این تئوری در اصل زمانی مطرح میشود که دو قدرت هستهای مقابل هم قرار گرفته باشند. به این دو تعریف توجه کنید:
«بازدارندگى یکى از موضوعات روابط بینالملل است که در هر دو حوزه استراتژى و دیپلماسى کاربرد دارد. بازدارندگى عبارت است از اقدام یا مجموعهاى از اقدامات که برای پیشىجستن از اقدامات خصمانه دشمن صورت مىگیرد. یعنى کوشش یکى براى اعمال نفوذ در دیگرى تا او را از اقدام به عملى که متضمن خسارت یا هزینهاى براى اولى است باز دارد.» یا «استفاده یک طرف از مجموعهای از تهدیدها برای قانع کردن طرف دیگر به عدم انجام یک عمل نامطلوب.»
اینجا قصد داریم صرفا برای «تقریب ذهن» و درک راحتتر مسئله، از این تعاریف استفاده کرده و دو مسئله مهم روز را بررسی کنیم. یکی «تحولات اخیر بین آمریکا و ترکیه» و دیگری «رفتار دولت آقای روحانی در مواجهه با سایر کشورها» به ویژه اروپا. نتیجه این مبحث نیز از ارتباط این دو حاصل خواهد شد.
ترامپ با همه آن ویژگیهای منفورش، در مواجهه با ترکیه تلاش کرد تا میتواند، هزینه را برای حریف بالا ببرد. این تلاش از سوی فردی صورت گرفت که تقریبا همه چیز را از زاویه «تجارت و سود و زیان» میبیند. همین دیروز خبر رسید او قصد دارد برگزاری تظاهرات در برخی نقاط آمریکا را هم پولی کند!
ظاهرا دعوای این دو کشور پس از دستگیری یک کشیش آمریکایی در ترکیه آغاز شد. اگرچه معتقدیم دلایل دیگری برای حملات اخیر آمریکا علیه ترکیه - به ویژه در حوزه اقتصادی- وجود دارد. اما اگر این پیشفرض را «درست» بگیریم که همه دعوای ترامپ و اردوغان، بر سر آن کشیش بوده، و ترامپ هم با وجود آن روحیه سودجو و تجارتمسلکش، به خاطر یک کشیش روابط تجاری و سیاسی آمریکا و ترکیه را به خطر انداخت، میتوان به این نتیجه رسید که، آمریکا احتمالا به نوعی، دنبال بازدارندگی بوده، به دنبال انتقال این پیام به ترکیه و سایر کشورها که، اگر بخواهید علیه «یک شهروند آمریکایی» هم ورود کنید، باید هزینه آن را بدهید. به زبان سادهتر، طبق این نگاه، باید با حریف (اینجا ترکیه) طوری برخورد کرد که دیگران حساب کار دستشان بیاید. چرا؟ چون تکرار نشود.
رفتارهای مشابه دیگری را میتوان مثال زد که غالبا با هدف «قانع کردن حریف به عدم انجام یک عمل» با «بالا بردن هزینه» و بطور کلی «بازدارندگی» صورت میگیرند. وقتی رژیم صهیونیستی اعلام میکند، به ازای هر عملیات استشهادی فلسطینیها، دهها خانه و شهرک خواهند ساخت، یا راهپیمایی مردم در غزه را با جنگنده! پاسخ میدهند یا در پاسخ به یک حمله موشکی، دهها موشک پیشرفته بر سر مردم فلسطین میریزند یعنی، به دنبال بازدارندگی و افزایش هزینه برای حریف هستند.
این نوع واکنشها صرفنظر از درست یا غلط بودن، معمولا مرسوم است و کشورها برای در امان ماندن از خطرات و تهدیداتی که ممکن است از سوی کشوری متوجه آنها شود، با رفتار یا حتی گفتار به حریف نشان میدهند «هزینه خواهد داد.» همه این اقدامات و تهدیدات برای بازدارندگی است.
برخی سیاستمداران، اما به عکس این سیاست معتقدند. معتقدند دشمن هر قدر تهدید کرد، خیانت کرد، حتی از مرحله تهدید فراتر رفت و تحقیر کرد یا حتی اگر عواملش را به خاک کشورت فرستاد و مردمانت را در روز روشن به گلوله بست، نباید کاری کرد که موجب بازدارندگی شود! اگر هم کاری میکنند، در حد اعتراض توییتری، محکومیت زبانی باشد یا حداکثر در حد شکایت در مجامع بینالمللی. مجامعی که قوانینش هیچ ضمانت اجرایی ندارد و فقط میتوان از احکامش استفاده سیاسی کرد. همین!
به مواضع این تیپ از سیاستمداران اگر رجوع شود، تاکید زیادی روی «عقلانیت» و «قانون» و «دیسیپلین» دارند. آنها حتی معتقدند، در سخنرانیها هم نباید حرف تندی علیه دشمن زد. دشمنی که هر کاری تاکید میشود هرکاری توانسته علیه تو انجام داده است. یکی از این سیاستمداران وقتی آقای روحانی به نیویورک و برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل رفته بود توییت زد: «روحانی! نباز» یعنی، مثل آن کشتیگیر قهرمان که حاضر نشد به صهیونیستها نزدیک شود نباش. برو و از مذاکره با آمریکا و حتی اسرائیل حرف بزن. زنجیرهایها هم نوشتند، فقط مذاکره، مبادا آنجا تند حرف بزنی؟! اسم این «روش» را هم گذاشتهاند «عقلانیت» مخالفان آن را هم «تندرو» مینامند. دلایل متعددی هم برای توجیه این روش دارند. مثلا، اگر نگاه چپ به دشمن کنیم، ممکن است قیمت دلار بالا برود! ممکن است حتی آن کشور اروپایی که درگوشی از برجام تعریف میکند، و درِگوشی از پیروزیهای ما مقابل آمریکا میگوید، دیگر تعریف و تمجیدمان نکند!
این نگاه، نه تنها باعث بازدارندگی نمیشود، بلکه حریف را حریص کرده و به طمع میاندازد. «پرهیز از اظهار ضعف در مقابل دشمن» یک اصل مهم در سیاست و کشورداری است که رعایت آن قطعا باعث بازدارندگی است.
به جرأت میتوان ادعا کرد، همین اظهار ضعفها ریشه بسیاری از اتفاقات تلخی است که در این ۵ سال رخ داد. کدام سال از ۴۰ سال انقلاب را سراغ دارید که این میزان به سفارتخانههای ایران حمله شده باشد، در این مدت، کدام سال را سراغ دارید که دیپلمات کشورمان را با ترفندهای کثیف انگلیسی اول لغو مصونیت کنند، بعد دستگیر کنند، سپس محاکمه و شکنجه و...! چه چیزی باعث شده بلژیک و آلمان دیپلمات کشورمان را برای بازحویی و تخلیه اطلاعات بین یکدیگر تبادل کنند آن هم نه پنهانی بلکه علنی و خبر آن را هم رسانهای کنند؟! کدام اشتباهات ما باعث شد دشمن جرأت کند کنسولگری ایران در بصره را به آتش بکشد؟! به رژه نیروهای مسلح ما در اهواز حمله کرده و از لندن مصاحبه کند که «کار ما بود»، آن هم در ایامی که بحث FATF و لزوم مبارزه با تروریسم و پولشویی اروپاییها گوش فلک را کر کرده است؟! آیا رها کردن فاجعه منا و به صلابه نکشاندن قاتلان وحشی حدود ۵۰۰ زائر ایرانی به دشمن جرات نداده است؟ ترامپ با آن دیوانگیاش از زندانی شدن یک کشیش ساده آمریکایی نگذشت، ما چطور گذشتیم؟!
تردید نداشته باشید اگر سپاه آن چند موشک را به مقر قاتلان هموطنان مظلوم اهوازیمان نزند، و همین رویهای که دولت محترم در پیش گرفته ادامه یابد، دشمن از این واکنش «ضعف» و «ترس» برداشت کرده هر سال و هر ماه و هر هفته یک حمله مسلحانه تروریستی در کشور انجام خواهد داد.
شاید از نگاه این جماعت، خیانت کردن، تحریم کردن، بدعهدی کردن، آتشزدن مراکز دیپلماتیک، دستگیری و محاکمه دیپلماتها، شکنجه آنها، گسیل داشتن تروریستهای تکفیری به ایران، حملات بیسابقه به سفارتخانههای ایران در کشورهای اروپایی و غیراروپایی اشکال زیادی ندارد، چون آنها (دشمن) هر چند ماه یک بار تایید میکنند، ایران به تعهداتش در برجام پایبند بوده است! یا نخستوزیر فلان کشور اروپایی (احتمالا انگلیس) در حاشیه اجلاس سازمان ملل درِگوشی گفته: «یک نخستوزیر کشور مهم اروپایی به من گفت: اگر ۵ سال پیش به من میگفتند روزی پیش میآید که در دعوا بین ایران و آمریکا، اتحادیه اروپا به طرف ایران میآید، میگفتم از محالات تاریخ است چراکه ما متحد آمریکا هستیم و امنیت و اقتصاد ما با آمریکا گره خورده و امکان ندارد اگر روزی ایران و آمریکا رو در روی هم قرار بگیرند پشت سر ایران برویم.»
نمیگوییم مذاکره نباشد. نمیگوییم اولین واکنش حمله نظامی باشد. میگوییم وقتی مذاکره جواب نداد، حریف شمشیر را از رو بست، شمشیر را از رو ببندید. تهدیدها و ضربات دشمن را بیپاسخ نگذارید. دشمن را هم در محافل بینالمللی به محاکمه بکشید و از امتیازات سیاسی آن بهره ببرید و به دنیا نشان دهید حق با شماست، هم پاسخ گستاخیها را بدهید تا تکرار نشود وگرنه باید شاهد تکرار حوادث تاسفباری باشیم که سال ۹۵ و در ضیافت شام فرانسه گذشت. بخوانید:
«وزیر خارجه فرانسه در راس یک هیئت اقتصادی ۶۰ نفره وارد تهران شد تا علاوهبر رایزنی با رئیسجمهور و وزیر خارجه کشورمان، در نشست مشترک اتاق بازرگانی ایران و تجار فرانسوی شرکت کند. در بدو ورود «ژان مارک آیرو» به تهران، ضیافت شامی در سفارت فرانسه و به افتخار وزیر خارجه و تجار همراه وی از سوی سفیر فرانسه برگزار شد. در میانه میهمانی و پس از سخنرانی آیرو، یکی از تجار فرانسوی وی را مورد خطاب قرار داد و میپرسد: جناب وزیر چرا سفر به تهران دقیقا در روزی انجام شد که فرانسه به همراه انگلیس و آمریکا در خلیجفارس و در نزدیکی آبهای ایران مانور نظامی که طبیعتا پیامهای خاصی دارد، برگزار کردهاند؟ آیا فکر نمیکنید این مسئله روی روابط تجاری ما با ایران تاثیر بگذارد و نتوانیم در این سفر قرارداد خاصی منعقد کنیم؟ شما از واکنش مقامات ایرانی نگران نیستید؟ وزیر خارجه فرانسه در پاسخ میگوید: «خیر، بنده هیچ نگرانی نسبت به موفقیتآمیز بودن این سفر ندارم. مقامات ایرانی در هیچ یک از جلسات مقدماتی و برنامهریزی برای سفر در تهران و پاریس به این مسئله معترض نشدند. دولت ایران به این سفرها احتیاج دارد و مطمئنم که هیچ اعتراضی در جلسات فردا هم نخواهیم شنید.»
آقایان دیپلمات! «شاید» علت هجمه بیسابقه آمریکا به ایران در این ۴۰ سال، تشکیل یک گروه ویژه به شدت ضدایرانی در کاخ سفید و... «فقط» روی کار آمدن قماربازی، چون ترامپ در آمریکا نباشد. شاید برخی اشتباهات ما هم در به وجود آمدن چنین شرایطی موثر بوده است. این را لااقل، به عنوان یک فرضیه لابلای فرضیههای دیگرتان که میتوانید در نظر بگیرید. وقتی وزیر خارجه فرانسه میگوید «تهران معترض نشد بیخ گوشش رزمایش برگزار کردیم» یعنی، گاهی یک اعتراض واقعی هم میتواند بازدارنده باشد.