گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ دو ماه پیش بود که دوباره بحث لزوم تولید علم دینی و هشدار نسبت به بیتوجهی حوزه سکولار در پاسخ به نیازهای روز جامعه با سخنرانی جنجالی حسن رحیمپورازغدی در جمع طلاب مدرسه فیضیه قم مطرح شد، در ماه گذشته نیز با خبر صدور حکم زندان حسن عباسی به علت مطالبه علوم توحیدی در دانشگاه اراک از رئیس جمهور حسن روحانی این التهابات به اوج خود رسید. اگر چه پس از انقلاب تا امروز افراد بسیاری مطالبه علم دینی داشتهاند اما برخوردهای تند و حذفی با متفکرین انقلابی در این حوزه بسیار چشمگیر است.
حسن رحیمپور ازغدی: فقه بیربط با زندگی، زندگی بیربط با فقه،بیسوادیها به پای ناکارآمدی جمهوری اسلامی ایران نوشته میشود
29 مردادماه همین امسال بود که حسن رحیمپور ازغدی با حضور در جمع طلاب مدرسه فیضیه قم سعی کرد چرایی وجود حوزه علمیه را بار دیگر گوشزد کند. او در این سخنرانی که شاه بیت آن"فقه بیربط با زندگی، زندگی بیربط با فقه" بود زبان به نقد از فاصله حوزههای علمیه و اهالی آن با نیازهای جامعه گشود و گفت: هم اکنون سالها است که نیازهای جامعه بدون پاسخ و راهکار مانده درحالیکه یکی از وظایف حوزه ارائه فقه اجتهادی است، هنوز بعد از 40 سال در مسائلی چون ربای بانکی و اقتصاد اتفاق نظری بین علما وجود ندارد.
ریشه سکولاریسم در حوزه است، حوزه سکولار حوزهای است که دین را از حکومت و تمدن تفکیک میکند، درس خارجهایی که بجای تئوریزه کردن تمدن دینی یک فقه سکولار میسازند و صرفا در حد فقه فردی و طهارت و نجاست درگیر هستند ولی در مورد سیاست، روابط بینالملل، اقتصاد و بانک و... حرفی ندارند، به قول شهید مطهری اجتهاد، جواب مسائل حل شده نیست اجتهاد جواب مسائل حل نشده است. این بیسوادیها به پای ناکارآمدی جمهوری اسلامی ایران نوشته میشود."
اگر چه بسیاری از چهرههای برجسته حوزه از سخنان رحیمپور ازغدی دفاع کردند و او را صاحب جایگاه رفیع علمی قلمداد کردند اما حاشیهها و سیاسی کاریهای زیادی که بلافاصله بعد از این جلسه ایجاد شد موجب گردید اصل ماجرا که بیپاسخ گذاشتن نیازهای جامعه و به تبع آن جاری شدن علوم سکولار غربی در متن جامعه اسلامی با وجود گذشت 40 سال از عمر انقلاب اسلامی بود به حاشیه برود.
رحیم پور ازغدی: آنچه در مدرسه فیضیه گفتم عین حرفهای امام و رهبری بود
جلسهای که به تعبیر بسیاری از کارشناسان میتوانست نقطه عطفی در تحول و تاریخ حوزه باشد مورد عتاب شدید افرادی از جمله رئیس جمهور قرار گرفت، تنها به این دلیل که طلاب حاضر در سخنرانی رئیس جمهور را تهدید کردهاند آنهم با چند تابلو نوشته! برخوردها آنقدر شدید و خشن بود که برخی از طلاب حاضر در جلسه سخنرانی توسط قوه قضاییه بازداشت و محاکمه شدند. نهایتا رحیم پور ازغدی بار دیگر در پشت تریبون در پاسخ به هجمهها گفت: آنچه در مدرسه فیضیه گفتم عین حرفهای امام و رهبری بود.
مثلا در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری در 1390/06/17 فرمودند:«در قم باید درسهای خارجِ استدلالیِ قویای مخصوص فقه حکومتی وجود داشته باشد تا مسائل جدید حکومتی و چالشهایی را که بر سر راه حکومت قرار میگیرد و مسائل نو به نو را که هی برای ما دارد پیش میآید، از لحاظ فقهی مشخص کنند.»
بحثهای متین فقهی انجام بگیرد؛ بعد این بحثها میآید دست روشنفکران و نخبگان گوناگون دانشگاهی و غیر دانشگاهی، اینها را به فرآوردههائی تبدیل میکنند که برای افکار عموم، برای افکار دانشجویان، برای افکار ملتهای دیگر قابل استفاده است. این کار بایستی انجام بگیرد، ما این را لازم داریم.
مسائل جدیدی وجود دارد. در زمینه اقتصاد، مسائل تازهای وجود دارد. مثلاً ما بانکداری اسلامی را به وجود آوردهایم. امروز مسائل تازهای در زمینه پول و بانکداری وجود دارد؛ اینها را بایستی حل کرد؛کی باید اینها را انجام بدهد؟ فقه متکفل این چیزهاست. البته من همینجا عرض بکنم که نیاز ما به کرسیهای بحث آزاد فقهی در حوزه قم - که مهمترین حوزههاست - برآورده نشده است!"
در این زمینه دکتر ابنالدین حمیدی استاد دانشگاه و جانشین سازمان بسیج استادان کشور میگوید: حوزه از رویکرد اجتماعی دین فاصله زیادی دارد و بیشتر درگیر فقه آن هم فردی است و البته به فرموده آیت الله جوادی آملی ما نیازمند باببندی فقه اسلامی هستیم که هنوز رخ نداده است، دین فقط شامل احکام عبادی و فردی نیست ما نیاز به الگوهای اقتصادی، اجتماعی و ... برای اداره جامعه اسلامی داریم.
حکم زندان برای مطالبه علوم دینی/حسن روحانی: کجای علوم باید اسلامی شود؟
اما برخورد با متفکرین انقلابی در همین بخش متوقف نمیشود، در مهرماه امسال خبر صدور حکم زندان برای حسن عباسی، رئیس اندیشکده یقین و صاحب کرسی نظریهپردازی کلبه کرامت به خاطر مطالبه توحید و علم توحیدی از دانشگاه و دولت بار دیگر کوره این بحث را داغ کرد.
اگرچه آغاز زد و خورد در عرصه علم دینی و غیردینی به قبل از انقلاب اسلامی ایران برمیگردد اما در 14 اردی بهشت ماه سال 93 بود که حسن روحانی در مراسم تقدیر و تجلیل از اساتید نمونه و برتر کشور در مورد مبانی و فلسفه علوم گفت"کجای علوم باید اسلامی شود،پایهها و مبانی علم، اسلام و مسیحی و یهودی ندارد، پایههای علم جهانی است و جغرافیا نمیشناسند که بخشی از این پایهها نیز متد هستند که این متد نیز جهانی است".
رهبر انقلاب: مبناى علوم انسانى غربى غیرالهى، مادّى و غیرتوحیدى است
در حالیکه انتظار میرفت این وزارت علوم و یا حداقل جامعه دانشگاهی باشد که در رد یا قبول اظهارات حسن روحانی تفصیلی را ارائه کنند اما در سکوت آنها و حتی حوزوی این امام خامنهای بود که در 11 تیرماه سال 93 در دیدار استادان دانشگاهها صراحتا در مورد تفاوت مبانی علوم در اسلام با مسیحیت، یهود و غرب صحبت کردند و گفتند:«مبناى علوم انسانى غربى، مبناى غیرالهى است، مبناى مادّى است، مبناى غیر توحیدى است؛ این با مبانى اسلامى سازگار نیست، با مبانى دینى سازگار نیست.
علوم انسانى آن وقتى صحیح و مفید و تربیت کننده صحیح انسان خواهد بود و به فرد و جامعه نفع خواهد رساند که براساس تفکّر الهى و جهان بینى الهى باشد؛ این امروز در دانشهاى علوم انسانى در وضع کنونى وجود ندارد؛ روى این بایستى کار کرد، فکر کرد.»
حسن عباسی : منطق قرآن توحیدی و منطقهای غیرقرآنی غیرتوحیدی است، تضادها در عالم خلق، متفاوت از عالم جعل هستند
حسن عباسی در سخنرانی دانشگاه اراک به تبیین تفاوت مبانی معرفتی در اسلام(توحیدی) و غرب(غیرتوحیدی) پرداخته و شواهدی از متون و نظریات متفکرین غربی برای شرح این تفاوت ذکر میکند و میگوید: اساس عالم در علم منطق را بر دوتاییهایی تعریف میکنند. روزگاری هراکلیتوس 2500 پیش در یونان متوجه دوتاییهایی مثل سفید وسیاه، شب و روز، زن و مرد، تر و خشک و... شد که اگرچه متضاد اما ضروری هم بودند و لذا تصورکرد که همه چیز در عالم از جنس همین دوتاییهای متضاد است حتی او جنگ را تضاد بین اشیاء و پدیدهها میانگاشت اساس عالم را بر این دوتاییها متضاد ذکر کرد.
همین تفکر را لائوتسو در شرق (چین) هم داشت و مبنای منطق را بر این نظام دوتاییهای متضاد ضروری گرفت و نامش شد ین و یانگی، یعنی تضادها در عالم خلق را به عالم معنا هم تسری دادند. لذا هم اکنون 2 میلیارد نفر از 8 میلیارد نفر کره زمین در چین ژاپن،کره و ویتنام مبنای منطقشان ثنویت متضاد ین و یانگ است. اما با ظهور اسلام قرآن به عنوان معجزه پیامبر و و توحید به عنوان معجزه قرآن مطرح شد.
اما توحید چیست؟ قرآن بین عالم خلق و عالم جعل را تفکیک میکند. خدا در قرآن میفرماید همه چیز را از زوج آفریدهام(49ذاریات: و من کل شیءخلقنا زوجین لعلکم تذکرون). قرآن به همه این دوتاییهای متضاد در عالم خلق نسبت زوجیت را میدهد نه متضاد و آنها را در عالم خلق میپذیرد. شب و روز، زن و مرد و...در زوجیت با هم معنا پیدا میکنند و نمیشود یکی را حذف کرد.
اما قرآن مفهومی بالاتر از خلق دارد به نام عالم جعل. خدا در قرآن میفرماید: انی جاعل فی الارض خلیفه، من در زمین خلیفه جعل کردم. دوتاییهای قرآن در عالم جعل عبارتند از حق و باطل، کفر و ایمان، خیر و شر، شک و یقین، نور و ظلمات، هدایت وضلالت، سعادت و شقاوت، طیبه و خبیثه و... .یعنی خدا خیر،صدق و هدایت را رقم زده اما شر،کذب و ضلالت را ما انسانها رقم میزنیم و از خدا نیست.
بیش از 100 مورد از دست دوتاییهایی در قرآن هست که اگر یکی را بزداییم و دیگری را اقامه کنیم، توحید را اقامه کردهایم. لذا منظور از یکتاپرستی و معرفت توحیدی صرفا نپرستیدن بت و پرستش خدای یگانه نیست، هر کس بین این دوتاییهایی که وجود یکی مستلزم وجود دیگری نیست،آن را که از آن خدا است اقامه کند و مقابلش را بزداید موحد است.
امادر منطق هراکلیتوسی و لائوتسویی گفته میشود همانطور که دوتاییهای متضاد در عالم خلق مثل شب و روز، زن و مرد ضروری هم هستند، دوتاییهای متضاد در عالم جعل مثل حق و باطل، خیر و شر، صدق و کذب و ... هم ضروری هم هستند در حالیکه در منطق توحیدی قرآن این استدلال رد شده است.
حسن عباسی: متفکران غربی به تثلیث در علوم خود اعتراف دارند
حسن عباسی در ادامه به تشریح اینکه چرا امام خامنهای به علوم انسانی غرب سه صفت مادی، غیرالهی و غیرتوحیدی میدهند میپردازد و میگوید: می دانیم که تثلیث از تفکر آیزیس در مصر وارد مسیحیت شد و به شکل پدر، پسر، روح القدس در آمد، اما چرا می گوییم اساس معرفت انسان غربی تثلیثی و نه توحیدی است. بهتر است سری به متون متفکران غربی بیندازیم.
هگل در کتاب عقل در تاریخ خودش میگوید: اگر تز را یک و آنتی تز را دو بگیریم برهم نهاد این دو میشود ر سنتز. همچنین میافزاید این تقسیم بندی 3 تایی را که یکی (سنتز) بالاتر از دوتای دیگر (تز و آنتیتز) قرار میگیرد از تقسیم بندی پدر، پسر، روح القدس مسیحیت گرفتهام.
متاسفانه این تثلیث را به طور آشکار در آثار متفکرینی چون مارکس در حوزه اقتصاد، منتسکیو در حوزه طرحریزی قوای سهگانه(مجریه،مقننه و قضاییه)، فروید در روانشناسی، داروینیستها در زیستشناسی و... دیده میشود. در مرکز بررسیهای دکترینال روی مبانی این رشتهها و صاحبان آنها کار کردهایم.
امام خمینی (ره): التقاطی فکر کردن خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمین است
اگر آنطور که عباسی توحید را تفسیر میکند به توحید نگاه کنیم، می توانیم بگوییم ما در تفکر التقاطی هستیم چرا که همزمان که بر سر سجاده ایستاده و نماز میخوانیم اما در تفکر به خصوص در رشتههای دانشگاهی قائل به تثلیث مسیحیت هستیم و ناگهان این زنگ خطر در وجود ما به صدا درمیآید که مگر این امام خمینی (ره) نبود که فرمود التقاطی فکر کردن خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمین است.
هیس! از تفاوتها حرف نزنید
منابع و سایتهای وابسته به حسن عباسی حاکی از این است که قاضی پرونده حتی فیلم جلسه سخنرانی اراک را هم ندیده است و عباسی از اتهام نشر اکاذیب نیز مبرا شده اما چون به موضوع تفاوت نگاه امام خامنهای و رئیس جمهور در حوزه مبانی علوم پرداخته توهین به رئیس جمهور شده و باید زندان شود.
یعنی در چهلمین سال از عمر حکومت جمهوری اسلامی صحبت از علوم سکولار حوزوی و بیتفاوتی حوزه نسبت به ارائه الگوهای دین جایگزین برای شقوق مختلف اداره جامعه و یا صحبت از غیرتوحیدی بودن علوم دانشگاهی یا با شانتاژ، جنجال و هوچیبازی رسانهای مواجه است یا با بگیرو ببند و حذف مستقیم.
وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی چرا سکوت میکنند؟
جای نقد از نظام دانشگاهی و وزارت علوم(که متعهد به تولید علم مبتنی بر سیاستهای حکومت جمهوری اسلامی ایران است) و شورای عالی انقلاب فرهنگی (موظف به ارائه طرح در اسناد بالادستی مبتنی بر افقهایی که امام جامعه مطرح میکند است) همچنان باقی است که چرا پس از اعلام مواضع شفاف امام خامنهای در مورد غیرتوحیدی بودن علوم غربی هیچ واکنشی نشان ندادند، حداقل این بود که می شد برای مواضع ایشان کرسی نقد و بررسی برگزار کرد.
داوری اردکانی: تولید علم دینی، تمنای محال است/ حسن روحانی: با قراردادن قرآن در داشبورد، ماشین اسلامی نمیشود!
اما مواضع حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور در زمینه مبانی علوم به همین جا ختم نمیشود. اواخر سال 96 زمانی که داوری اردکانی که انتظار میرفت پس از تکیه زدن 20 ساله بر کرسی رئیس فرهنگستان علوم ایران حداقل به اندازه یک دفترچه متن علمی تولید شده مبتنی بر مبانی دین داشته باشد در نامه به نشست علم دینی، علاوه بر پس زدن دعوت این نشست دست به قلم برد و نوشت:
"اگرچه گفتگو در مورد علم دینی امکان دارد اما در شرایط امروز که فرهنگ مدرنتیه بر کل جهان مستولی شده است امکان تحقق علم دینی ممکن نیست!" بار دیگر حسن روحانی در سیویکمین جشنواره خوارزمی گفت: مبنای علوم اسلامی و غیراسلامی ندارد و با قراردادن قرآن در داشبورد، ماشین اسلامی نمیشود!
عدم امکان تولید علم دینی؛ اصلاحطلبان خوشحالند؟
پس از این دو موضعگیری در مورد مبانی علوم رسانههای اصلاحطلبی چون روزنامه سازندگی و اعتماد خرسندی خود را از اشتراک نظر داوری اردکانی و روحانی در مورد عدم امکان تحقق علوم دینی ابراز کردند، اما چرا باید از امکان نداشتن تحقق علم دینی خوشحال باشند؟ یعنی این روزنامهها نمیدانند که چرا انقلاب اسلامی در اوج قدرت کاپیتالیسم آمریکا و سوسیالیسم شوروی به عناون حرف و الگوی سوم به پیروزی رسید؟
اگر قرار بود که امام خمینی(ره) همان لیبرالیسم غرب و کمونیسم شرق را پیاده کند چه نیازی به انقلاب اسلامی بود؟ چرا این حرف سوم برای اداره جهان توسط مردم ایران و همه آزادگان جهان مورد پذیرش قرار گرفت؟
آیا روزنامههای سازندگی و اعتماد از مواضع شدید امام نسبت به لیبرالیسم اطلاع ندارند تا جایی که ایشان علت مخالفت خود با جریان نهضت آزادی، دولت بازرگان و بنیصدر و حتی منتظری لیبرالیسم عنوان میکنند و در نامه عزل منتظری با ابراز تاسف شدید صراحتا به او میگویند:" شما را عزل میکنم چون کشور را بعد از من به دست لیبرالها میسپارید".
در برخی از این رسانهها به داوری اردکانی لقب فیلسوف داده شده اما هیچ کدام نگفتهاند او صاحب کدام نظریه یا دستگاه فلسفی است؟ تا جاییکه از شواهد و گفتههای خود داوری اردکانی بر سر کلاسهای درس و جلسات برداشت میشود او استاد تدریس کانت است. لذا کانتگویی همانطور که خود داوری اردکانی میگوید منجر به تولید علم دینی نخواهد شد و همان کپیبرداری از علم غربی است.
آیت الله میرباقری:کسانی که فهم مرزبندی ایدئولوژیها را ندارند نباید در مورد علم دخالت کنند
این سخنان اردکانی و حسن روحانی با موضعگیری بسیاری از اهالی تفکر مواجه شد. آیت الله محمدمهدی میرباقری رئیس فرهنگستان علوم قم و صاحب مکتب تغییر و شدن در واکنش به این مواضع گفت: "کسانی که فهم مرزبندی ایدئولوژیها را ندارند نباید در مورد علم دخالت کنند.
بحث ما مرزبندی جغرافیایی نیست بلکه بحث ما مرزبندی فرهنگی است چه آدمهایی که در جغرافیای طبیعی غرب زندگی میکنند اما موحد درجه یک هستند و چه آدمهایی که در جغرافیای دنیای اسلام زندگی میکنند و وابسته به دنیای کفرند. از آنجا که علم کاملا رویکرد ایدئولوژیک دارد و اتفاقا غرب از طریق هژمونی علم خودش که دقیقا یک علم ایدئولوژیک است و ایدئولوژی مدرن در آن نهفته است تمدن خودش را جهانی کرده، لازم است که ما حتما علم جدیدی روی کار بیاوریم که مبتنی بر عقلانیت دینی باشد و اگر چنین چیزی را میخواهیم حتما باید مسیر جهادی را دنبال کنیم."
آیتالله جوادی آملی : علم مسیر صحیح خودش را طی نکرده یک علت فلسفههای الحادی فرهنگ غربی است
همچنین حجتالاسلام قاسم جعفرزاده نماینده حضرت آیتالله جوادی آملی(صاحب مکتب عقلانیت وحیانی) در نشست علم دینی نیز گفت:"از نظر آیت الله جوادی آملی علم موجود مسیر درست خودش را طی نکرده و یک دلیل آن تأثیرپذیری از فلسفههای الحادی فرهنگ غربی است.
متاسفانه جبهه مخالفان علم دینی ابایی ندارند با صدایی رسا و آشکارا در تریبونهای سیاسی، مخالفت خود با علوم دینی را اعلام کنند. تحول در علم و تولید علم دینی الزامات و اقداماتی لازم دارد، از جمله باور به تنوع دستگاه ادراکی بشر و اعتقاد به اینکه هر مرتبهای از مراتب ادراکی بشر به محدودهای از عالم دست پیدا میکند، نه اینکه یک مرتبه بتواند همه لایههای عالم را به دست بیاورد.
مهدی گلشنی : منکران علم دینی در علم و قرآن ورودی ندارند
همچنین مهدی گلشنی رئیس سابق گروه فلسفه علم دانشگاه شریف گفت: «فضاسازی اخیر علیه علم دینی از بد فهمی این مسأله است و منکران علم دینی در علم و قرآن ورودی ندارند علم به سه دوره اسلامی، قرون وسطی و علم جدید تقسیم میشود.
جان لاک، هیوم و کانت علم را از حوزه معرفت و دین جدا ساختند و ظهور علم سکولار در دوره جدید ممکن شد لذا پوزتیویستها، مارکسیستها و داروینیستها حرفهای تجربی زدند اما عاری از معنا.»
حسن رحیم پورازغدی:روحانی حتی از نظریات غربی در حوزه علوم انسانی بیخبر است
همچنین حسن رحیم پورازغدی در واکنش به اظهارات روحانی گفت: مستقیما از ایشان پرسیدم آیا شما نظریات جدید در حوزه علوم انسانی را مطالعه کردهای؟ آیا نظرات فایرابنت و توما کورن لاکاتوش را که معتقدند علوم انسانی کاملا یک امر فرهنگی است را می شناسی؟ در حالیکه این نظرات مربوط به 60 سال گذشته تا امروز است ایشان گفت من این افراد را نمیشناسم.
اهدای جایزه فارابی به صاحب نظریه مرگ اسلام!
آیت الله علی اکبر رشاد: 70 هزار استاد، بدون حتی یکی کرسی نظریهپردازی!
ضمنآ نکه در سال نزدیک به ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار پایاننامه و رساله دانشجویی در دورههای کارشناسی ارشد و دکتری در کشور دفاع میشود که اگر در هر کدام یک ایده نو وجود میداشت، سالانه ۵۰۰ هزار نظر نو در کشور داشتیم".
کدامین ابراهیمها حاضرند برای تحقق علوم توحیدی به دل آتش بروند؟
از آنجا که در تمام جهان و از جمله جمهوری اسلامی ایران نهادهای رسمی همچون دانشگاه موظف به تولید علم متناسب با مبانی ایدئولوژیک حاکمیت هستند به نظر میرسد مجموعههای خودجوشی که جدا از بدنه رسمی مشغول کار بر روی علوم مورد نیاز اداره جامعه و تمدن اسلامی هستند با مشکلات زیادی در ادامه مسیر حتی تا مرحله حذف رسمی باشند.
جای این سوال باقی است که اگر به همان مجموعههای خودجوش اجازه فعالیت داده نشود و یا با تهدید و ارعاب با آنها برخورد شود چه آیندهای برای انقلاب اسلامی میتوان متصور بود در جایی که امام خامنهای در سال 1379 در جمع فضلای قم فرمودند جنبش نرمافزاری و نهضت تولید علم، اگر این مهم محقق نشود قتلگاه انقلاب اسلامی رقم خواهد خورد.
آیا هم اکنون که نهادهای رسمی چون دانشگاه، فرهنگستان علوم و حوزه رغبتی به نهضت تولید علم اسلامی ندارند مطالبه دو امام جامعه مبنی بر تولید علم دینی و الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت زمین خواهد ماند؟ آیا کسانی پیدا خواهند شد که حاضر به ایثار برای توحید مردم مسلمان ایران باشند و فرزندان آنها را از علوم تثلیثی بگیرند و به دامن منطق قرآنی بازگردانند؟
آیا توحید در حد شعائر اسلام باقی خواهد ماند؟ یا به علم و عمل ما نیز جاری خواهد شد؟ اگر روزگاری حضرت ابراهیم علیهالسلام برای بت شکنی و یکتاپرستی آتش را به جان خرید، امروز کدامین ابراهیمها حاضرند برای تحقق علوم توحیدی به دل آتش بروند؟