گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- زینبسادات میرسلطانی؛ یکی از آموزههای مهم قرآن کریم وحدت است. چنانچه در آیه ۱۰۳ آل عمران به این واژه اشارهای شده و آمده است: "نعمت خدا بر خویشتن را بیاد آرید، آن گاه که دشمنان یکدیگر بودید، پس میان دل هاى شما الفت و مهربانى انداخت تا به لطف او برادران هم شدید. " در حقیقت روش و منش الهى این است که از یک سو انسان را به سعادت و علم و عمل دعوت کند و از طرفی دیگر، از جهل، تفرقه و دشمنى بر حذر دارد.
همه مسلمانان فرهنگ مشترکی دارند و از جهان بینی یکسانی برخوردار هستنند. همه آنان خدای یکتا را پرستش میکنند و به نبوت رسول اکرم (ص) ایمان دارند. کتاب همه قرآن و قبله همه آنان کعبه است، مسلمانان با هم و مانند هم حج می گزارند و مانند هم نماز می خوانند و روزه می گیرند ... و جز در اموری جزئی، اختلافات چندانی ندارند؛ و این اختلافات جزیی نباید مانعی برای وحدت و همدلی بین مسلمانان باشد.
به مناسبت هفته وحدت ۱۷ ربیع الاول میلاد پر برکت منجی عالم بشریت رسول اکرم، حضرت محمد مصطفی (ص) مصاحبهای را با دانشجوی اهل تسنن ساکن آلمان که در رشته الهیات مشغول تحصیل است ترتیب داده ایم که به شرح زیر است.
خودتان را معرفی کنید .
سلام بر برادران و خواهران مسلمانم، من محمد باجه ۲۵ ساله هستم اهل ترکیه و ساکن آلمان، یک فرزند دارم و در یک شرکت در آلمان مشغول به کار هستم. همزمان در دانشگاه رشته الهیات میخوانم و هم اکنون هم در حال آماده شدن برای امتحانات هستم.
چه زمانی و چرا به ایران سفر کردید؟
امسال در ماه " می " در رمضان به ایران آمدم و پیش از این هم به کشورهای اروپایی سفر کرده بودم. همچنین دورهای هم برای زیارت عمره به کشورعربستان رفته ام. به جز عربستان ایران اولین کشور غیر اروپاییای بود که به آن سفر کردم.
در ابتدا خانواده، فامیل و نزدیکانم شوک زده بودند که چرا ایران؟ چرا ایران را برای سفر انتخاب کرده ای؟!
با توجه به سفرتان به ایران نظرتان را درباره ایران و ایرانیان بگویید؟ آیا ایران همان چیزی بود که از قبل درباره آن فکر میکردید؟
ایران پس از گذشت ۴۰ سال از انقلاب اسلامی از نظر اقتصادی و سیاسی در مقابل نظام امپریالیستی امریکا ایستادگی کرد و این نکته که مردم ایران در مقابل آمریکا زانو نزده و ایستادگی کردند برای من بسیار جالب توجه بود
من یک مسلمان سنی هستم، و برای من سفر به یک کشور شیعه بسیار تجربه جالبی بود، زیرا من قبلا در زندگی ام غیر از سفر عمره ام، فقط یک شیعه دیده بودم که او در آلمان زندگی میکرد و اهل عراق بود.
من در سفر عمره به خوبی نمیتوانستم با شیعیان صحبت و معاشرت داشته باشم.
نظرتان درباره ایرانیان ساکن آلمان چیست؟
در آلمان ایرانیهایی را میدیدم اما نمی توانستم آنهارا شیعه واقعی بدانم، چون آنها در زمان انقلاب به آلمان پناهنده شده بودند. آنها مهاجر بودند و زندگی اسلامی نداشتند؛ و برخی از آنها متاسفانه آتئیست هستند.
درباره سفرتان به ایران بیشتر برای ما بگویید.
قبل از اینکه من به تهران بیایم در اینترنت بواسطه یک اپلیکیشن با ایرانیها در ارتباط بودم و تصمیم گرفتم که به تهران و اصفهان سفر کنم. پیامهای زیادی از مردم تهران به دستم رسید، آنها واقعا مهمان نواز بودند.
اگرچه من از قبل یک هتل رزرو کرده بودم، اما آنها خیلی غیر منتظره مهربان و مهمان نواز بودند و من را به خانه خود دعوت کردند.
من در تهران با دوستی به اسم سید شهاب میرکمالی آشنا شدم و به خانه او رفتم.
در اصفهان هم با خانواده دیگری به اسم اکبری آشنا شدم و به خانه آنها رفتم. در اصفهان انسانهای دوست داشتنی و مهربان بسیار بودند.
با اینکه کیلومترها از خانه ام دور بودم، اما احساس میکردم در خانه خودم هستم و حس غریبگی نداشتم.
همان طور که گفتم اگر بخواهم مهمترین خصوصیات مثبت ایرانیها را برایتان بگویم، در کنار آنها ابتدا مهمان نوازی و مهربانی آنها است و من همان حسی را داشتم که در شهرهای ترکیه داشتم و ابدا حس یک فرد خارجی را نداشتم! آنها نسبت به هم بسیار مهربانند و خطاب به یکدیگر دائماً "جانم و عزیزم" میگویند. این به دلیل است که کاپیتالیسم هنوز به ایران نیامده، و طبیعتا پول نیزبرای مردم اولویت ندارد، بلکه بیشتر دوستی و محبت مهم است.
ایرانیان بسیار انسانهای خوشبختی هستند که کاپیتالیسم هنوز در ایران موجودیت نگرفته است، زیرا در آلمان وقتی کسی بیرون میماند، هیچ کس شما را به خانه اش دعوت نخواهد کرد.
اما اینجا کاملا برعکس است، همه با شما مهربانند! وبا مهربانی شما را به خانهی خود دعوت میکنند!
ایران جایی است که اگر کسی در خانه اش تنها یک تکه نان داشته باشد، آنرا تقسیم کرده و به مهمان خود میبخشد!
مهمترین دلیل شما برای سفر به ایران چه بوده است؟
من میخواستم درباره نظام وسیستم ایران بیشتر بدانم و با چیزی که رسانهها درباره آن تبلیغ میکنند مقایسه کنم و آن کاملا برعکس چیزی بود که در رسانهها گفته میشد! من فکر میکردم که افراد در ایران در مقابل شریعت هیچ ترسی نداشته باشند!
در رسانهها این گونه نمایش داده میشود که گویی در سرزمینهایی که به شریعت عمل میکنند دستها و پاهای افراد (مجرمان) بریده میشود ویا افراد به راحتی کشته میشوند و یا به راحتی به زندان میافتند! ودیدن اینکه این تبلیغات همگی دروغ بود آن هم از نزدیک و با چشمان خود، در نظر من خیلی زیبا و آرامش بخش بود.
نکات منفی درباره ایرانیان از دید شما چه بوده است؟
اما به عنوان نکته منفی میتوانم بگویم که؛ در روز جمعهای که در نماز جمعه اصفهان شرکت کردم، با وجود اینکه تمام مدارس و ادارات و بانکها تعطیل بودند. اما افراد علاقهی زیادی به شرکت در نماز جمعه نشان نمیدادند. مثلا در شهرهای سنی نشین ترکیه در همهی مساجد نماز جمعه بپا داشته میشود. اما برای شما این گونه است که همهی مساجد تعطیل و فقط درمسجد مرکزی شهر نماز برپا میشود و مردم در آن جمع میشوند. اگرچه جمعیت اصفهان (تا آنجا که میدانم ۶ میلیون نفر است) و اگر نصف آنها هم مرد باشند و فرض کنیم یک میلیون هم بیمار باشند و عذر آمدن داشته باشند، با این حال جمعیت اندکی در نماز شرکت کرده بود. اگرچه مدارس تعطیل بود، اما هیچ نوجوانی در نماز جمعه شرکت نکرده بود.
نقش رسانه ها و تاثیرات مخرب آنها روی اذهان مردم کشورهای جهان علیه ایران وشیعه را چگونه میبینید؟
البته که رسانهها درباره ایران بسیار دروغ مینویسند! اما تلوزیون دولتی آلمان درباره ایران بد نمیگوید و مبالغه نمیکند،
اما از سال ۲۰۱۱، جنگ سوریه در رسانهها این اینگونه نمایش داده میشد که این جنگ، جنگ شیعه و سنی هست! از این رو جهان سنت دیدگاه بدی نسبت به ایران پیدا کرد.
رییس جمهور پیشین ایران آقای احمدی نژاد، مردم ترکیه را بخوبی میفهمید و در آن روزگار مردم ترکیه نسبت به ایران محبت خاصی داشتند.
چون او در مقابل آمریکا و امپریالیسم به عنوان نماینده مردم خیلی جدی و محکم بود! اما جایی که جنگ سوریه شروع شد.
میتوانم مثالی برای شما بزنم:
مثلا در حلب که جنگ میان جبههی مخالف و رژیم بود جنگ شدیدی در گرفت، و در رسانه های اجتماعی و همچنین در تلوزیون این موضوع کاملا تحریف شد، گویی نیروهای رژیم سوریه از شیعههایی تشکیل شده که میخواهند به نیروهای جبههی مخالف و به سنی هاحمله و به زنان تجاوز کنند! اینگونه نشان داده شد که گویی این نیروهای شیعه میخواهند سنی کشی کند.
نظرتان راجع به روابط مسلمانها در دهههای اخیرو دلیل فاصله بین روابط شیعه و سنی را بفرمایید. فکر میکنید این تفرقه توسط چه کسانی و چطور ایجاد شد؟
غرب و سرزمینهای حاشیه خلیج فارس مانند قطر وامارات و.. فتنه را گسترش دادند و شیعه و سنی را در مقابل هم قرار دادند
واین باعث شد که وضعیت بدتر شود. متاسفانه در دوطرف جنگ خیلی از مردم سوریه کشته شدند اینکه آمریکا این آتش را برافروخت و ما مسلمانان نگاه کردیم واقعا تاسف انگیز است.
ضرب المثلی است که میگوید، زمانی که ما دعوا و گریه میکنیم آنها میخندند! برای مثال ترک و کرد و فارس و عرب.. باهم میجنگند و آمریکاو فرانسه و ایتالیا و .. خوشحال میشوند! این خیلی غم انگیز است که صدها هزار انسان کشته میشوند!
تفاوت شیعه و سنی در چه چیزهایی تعریف می شود؟ شیعه از دید سنی به چه شکل هست؟
چرا نمیتوانیم تفاوت هایمان را بخش کنیم، بر زبان بیاوریم و به آنها اذعان کنیم؟
برای مثال:وقتی که شیعیان اینگونه باور دارند و این گونه نماز میخوانند پس نباید آنها را غیر مذهبی و بی باور تعریف و خطاب کنیم، همچنین وقتی سنیها این گونه فکر میکنند و با شیعه تفاوت دارند نباید آنها را بی باور و بی مذهب خطاب کنیم!
ما باید در حد وسط قرار گرفته و مبالغه و افراط نکنیم و نباید گروههای افراطی و وهابی و ترویستی مثل داعش و النصره را دوست تلقی کنیم، آنها بسیار رادیکال و فتنه گر هستند و در مقابل با ما مسلمانان بی رحم و وحشی هستند، آنها با ما تفاوتهای بسیاری دارند!
نظرتان را درباره این حضرات برای ما بیان کنید، امام حسن (ع)، امام حسین (ع)، امام علی (ع) و حضرت فاطمه (ع)؟
حضرت حسن، حسین و علی "ع"، همگی امامان قابل احترام برای هر دو طرف هستند، چه شیعه و چه سنی!
برای مثال، در فامیل من نام پسر خاله ام، حسن است و پدربزرگم محمدعلی، و عمویم حسین است! برادر کوچکم نیز علی عثمان نام دارد، اما در دنیای سنی ما هیچ کس "معاویه" نام ندارد! من هیچ کسی را ندیدم که نامش معاویه باشد! اگر شما از مردم ترکیه درباره معاویه بپرسید؛ آنها قطعا هیچ جوابی ندارند، زیرا ما اصلا معاویه را نمیشناسیم!
اما اگر از حضرت حسن و حسین بپرسید، قطعا با پاسخهایی با صدای بلند رو به رو خواهید شد، چون مردم در مقابل این حضرات احترام و عشق و اشک دارند، اینان نوادگان پیامبر"ص" هستند، زیرا آنها به بدترین و غم انگیزترین وجه ممکن شهید شدند! من نمیدانم شیعه به موضوع جهان سنت چگونه مینگرد! اما برای من بین خلفا فرقی نیست.
همچنین از لحاظ احترام فرقی بین همسران و دختر پیامبر نیست، همه آنها از نظر من قابل احترام هستند. این حضرات برای ما سنیها و همچنین شیعه مهم هستند، نه فقط برای شما! آنها مادران ما، همسران و دخت پیامبر"ص"هستند.
چگونه میتوانیم درباره آنها بد فکر کنیم؟ در نظر من دو طرف سنی وشیعه باید در برابر آنها احترام بگذاریم. افراط و تفریط آفت دین است.
اگر به گذشته برمی گشتید و قرار بود همسرتان را انتخاب کنید آیا ممکن بود با یک شیعه ازدواج کنید؟
در ترکیه شیعه کم هست، اما بسیار علوی وجود دارد! که مذهب علوی دارند، در شهر سیواس ترکیه علویان بسیاری زندگی میکنند و در آنجا سنیها و شیعیان میتوانند بدون هیچ مشکلی ازدواج کنند. یعنی هیچ فرقی بین ما وجود ندارد!
درواقع این تفاوت مذهب است و نه دین! من سنی ام و تو شیعه و... نباید باشد، ما همه در هرصورت مسلمانیم. دین ما اسلام است و ما همه برادریم. باید وحدت اسلامی داشته باشیم. آن هم در زمانی که ما همواره با مشکل امپریالیسم و کپیتالیسم مواجه ایم.
صحبت آخر شما برای مخاطبین ما چیست؟
من باید به مردم ایران بگویم که ایران در قلب من خواهد ماند و انشاالله دوباره به ایران سفر خواهم کرد. زیرا ایران برای من یک عشق است و در نظر من کشوری است که دارای برادری و همبستگی است، ایران یک مکان خاص برای من است. من در ایران با افراد مهربان، دلسوز و شیرینی آشنا شدم. من در ایران با برادران مسلمانم دوستیهای برادرانهای را تشکیل دادم. امیدوارم که تمام مسلمانان برادری و وحدت را بدست آورند، و تحت لوای اسلام در جهان به همبستگی برسند و زندگی کنند؛ و در یمن و سوریه به گریهی کودکان پایان دهند و همچنین برای فلسطین و قدس آزادی را به ارمغان آورند. در پناه خداوند باشید.
ممنون از زحماتتون