به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در ادامه مصاحبه با چهرههای فعال در حوزه پخش بین المللی سینمای ایران، با محمد اطبایی از توزیعکنندههای بنام سینمای ایران در جهان به گفتگو پرداختیم. اطبایی در جشنواره ونیز که پیشرو است نمایندگی فیلم «متری شیش و نیم» را دارد و در سالهای قبل نمایندگی پخش و توزیع بین المللی فیلمهای زیادی را داشته است.
اساسا فلسفه برپایی جشنواره های کوچک و خرد در منطقه، آسیا و جهان چیست؟ آیا برای پیشبرد اهداف کلان دیپلماسی فرهنگی ما حضور در این جشنوارهها ضروری است؟ این در حالی است که ما در جشنوارههای معتبر دنیا حضور داشته و موفق بودهایم؟
ابتدا باید گفت که جشنوارههای فیلم با هدف کوچک یا بزرگ بودن به وجود نمیآیند و در ایجاد هر جشنوارهای اهداف راهبردی تعریف شدهای وجود دارد. برای نمونه بعد از برپایی نخستین جشنواره فیلم ونیز توسط رژیم فاشیستی موسولینی در سال 1932، جبهه متفقین نیز در صدد مقابله برآمده و جشنواره فیلم کن را در سال 1939 راه اندازی و حتی روز اول جشنواره نیز برگزار شد اما با وقوع جنگ جهانی دوم، این رویداد لغو و اولین دوره آن در سال 1946 شکل میگیرد. در همین سال جشنوارههای لوکارنو، کارلووی واری و ادینبورگ راه اندازی می شوند و در 1951 هم جشنواره برلین در دل دنیای سوسیالیسم و به عنوان نشانهای از دنیای آزاد برپا میشود. غالب جشنوارههای فیلم در اروپا به جهت راه حلی برای ابراز هویت ملی و فرهنگ بومی هر کشور ایجاد شده اما از دهه هشتاد میلادی جشنوارههای فیلم ساختار دیگری گرفته و همچون نهادهای قدرتمند فرهنگی و اقتصادی راهبردهای خاصی را نیز دنبال میکنند.
در همین دهه هشتاد میلادی و با شکل گیری پدیده "پردیسهای سینمایی" در سراسر جهان، ظرفیتهای نمایشی به سمت فیلمهای کاملا تجاری و عمدتا فیلمهای آمریکایی سوق پیدا کرده و فیلمهای هنری و مستقل با کمبود فضای نمایشی روبرو میشوند، روندی که هم اکنون نیز ادامه دارد. با کم شدن فضاهای نمایشی این گونه فیلمها، جشنوارههای فیلم به صورت آلترناتیو این فضاهای نمایشی عمل کرده چرا که تماشاگر بالقوه این آثار همواره وجود داشته است. پس تعداد جشنوارههای فیلم از رقمی حدود سیصد جشنواره در دهه هشتاد میلادی به بیش از ده هزار جشنواره فیلم در حال حاضر میرسد. جشنوارههای فیلم در واقع سیستم پخش انحصاری فیلمهای تجاری را دور زده و این امکان را برای علاقهمندان جدی سینما فراهم میکنند تا به انواع تولیدات سینمایی دسترسی داشته باشند. به عبارتی دیگر جشنوارههای فیلم یک روش دموکراتیک برای آشنایی مردم با دیگر فرهنگها بوده و یک فرصت بینظیر برای هر حاکمیتی و نیز بخشی مهم از دیپلماسی فرهنگی هر کشور.
سینمای ایران نیز با اعمال یک استراتژی فکر شده در دهه شصت و هفتاد شمسی اقدام به عرضه متمرکز تولیدات سینمایی از طریق بنیاد سینمایی فارابی کرد و با یک کارنامه درخشان به موفقیتهای زیادی هم دست پیدا کرد. طبیعی بود که جشنوارههای فیلم جدا از جایگاه استراتژیکشان در دیپلماسی فرهنگی هر کشور، دروازهای برای ورود به بازارهای جهانی و بهره برداری اقتصادی از این موفقیتهای فرهنگی بودند که متاسفانه به دلایلی چند این مهم محقق نشد. دست نکشیدن نهادهای رسمی و دولتی از این فعالیتها و عدم حمایت از بخش خصوصی از شاخص ترین دلایل این راهبرد غلط از سالهای پایانی دهه هفتاد شمسی تاکنون بوده است.
با ظهور فن آوریهای جدید، تولید در سراسر جهان افزایش پیدا کرد اما ظرفیتهای نمایشی برای فیلمهای هنری و مستقل به هیچ وجه تکافو نمیکرد. لذا جشنوارههای فیلم با افزایش قارچ گونه در هر گوشه و کناری شکل گرفتند و در کمال تاسف در این میان جشنوارههای کاذب و شبه جشنواره هم پا به عرصه وجود گذاشتند. این جشنوارههای کاذب و دروغین و شبه جشنوارهها تنها جهت منافع مالی به وجود آمده و با دریافت حق ثبت نام، پول های کلانی را از سینماگران سراسر جهان دریافت میکنند که در کمال تاسف نمونههای وطنی آن نیز سر برآوردهاند!
چرا ما اکثرا در جشنوارهها شرکت میکنیم و چطور غالبا برنده این جشنوارهها هستیم؟ آیا این مراسمات بیشتر برای داد و ستد رسانه ای و سیاسی دولتمردان فرهنگی نیست؟
این جشنوارههای کاذب و شبه جشنواره توسط دولتمردان کشورها راه اندازی نشدهاند و تنها توسط سودجویان و کلاه برداران شکل گرفتهاند. این رویدادها در یک کلام وجود خارجی ندارند و تنها یک نام با حداکثر یک صفحه اینترنتی بوده که جهت سرکیسه کردن فیلمسازان دنیا راه افتادهاند. تعداد این رویدادها رو به افزایش است چرا که هم تولید در بخشهای مختلف، اعم از فیلم بلند، کوتاه، مستند، انیمیشن بالا رفته و هم نیاز این فیلمسازان به دیده شدن و کسب به اصطلاح موفقیتهای بین المللی! این رویدادهای ویژگیهایی دارند که باید سینماگران جوان ما از آن مطلع باشند. این به اصطلاح جشنوارهها نمایش عمومی ندارند، سالنی برای نمایش فیلم وجود ندارد، شماری از این جشنوارهها تنها مراسم اختتامیه و شامی برگزار میکنند، هر جشنواره فیلم معتبری در جهان در دوره زمانی محدودی فیلم دریافت میکند اما این جشنوارههای دروغین در تمام طول سال پذیرای فیلم سینماگران هستند چون هدف همان دریافت حق ثبت نام است. نشانی برای دفتر جشنواره یا وجود نداشته و یا کذب است، همه شمارههای تماس دروغین است، وب سایت این رویدادها به روز نیست و اطلاعات کافی از فیلم ها، نمایشها، داورها، و... ندارد. یک نشانه که برای تشخیص یک جشنواره معتبر با جشنواره دروغین وجود اسپانسر در وب سایت هر جشنوارهای است چرا که این جشنوارههای کاذب اصلا اسپانسری ندارند. تعداد جوایز این رویدادها بسیار بالاست و تقریبا هر فیلمی جایزه میگیرد که تنها یک فایل پی دی اف است و اگر گیرنده جایزه مشتاق به دریافت تندیسی باشد باید هزینه بالای صد یورو برای این تندیس بپردازد!
سینماگران به دنبال کسب موفقیتهای بین المللی و اعتبار به واسطه این موفقیت ها در افکار عمومی داخلی و خارجی بوده و این رویدادهای کاذب برای غالب آنها روشی ساده برای دستیابی به این اهداف است. نکته قابل ذکر این است که پخش کننده های بین المللی حرفهای نسبت به این جشنوارههای کاذب و دروغین شناخت داشته و با این رویدادها همکاری نمیکنند و این حضورهای غیر واقعی در این جشنوارههای غیر واقعی توسط خود سینماگران و متاسفانه از طریق سامانههای آن لاین ارائه فیلم مانند "فیلم فری وی" صورت میگیرد.
طبق بررسی دقیقی که بنده انجام دادهام در سال 1397 ما 3441 حضور بین المللی داشتهایم که تنها 707 حضور در جشنوارههای معتبر و قابل قبول بوده یعنی تنها بیست درصد و 2734 حضور در جشنوارههای کم ارزش یا فاقد ارزش رخ داده است. در بخش جوایز نیز ما 534 جایزه بین المللی دریافت کردهایم که تنها 93 جایزه دارای اعتبار بوده یعنی 17 درصد و تعداد 441 جایزه، 83 درصد، بی ارزش یا کمارزش بودهاند. در همین سال 1397 ما در 1208 جشنواره و رویداد سینمایی در خارج از ایران حضور داشتهایم که تنها 250 جشنواره (20 درصد) دارای اعتبار بوده و 958 جشنواره، یعنی 80 درصد بیارزش و یا کمارزش بودهاند. این آمار نشانگر خطری جدی برای سینما و سینماگران ایرانی است که دولتمردان باید آن را جدی بگیرند.
رفع غبار تروریسم و عرب انگاری و دیگر توطئههایی که به ملت ایران میچسبانند توسط فیلمهای حاضر در جشنواره های خارجی موفقیت آمیز بوده است؟
سینمای ایران از معدود ظرفیتهایی بوده که توانسته بخشی از اهداف دیپلماسی فرهنگی کشور را به دوش بکشد. بیش از سه دهه است که فیلمها و سینماگران ایرانی در عرصههای فرهنگی بین المللی نام ایران را پر آوازه کرده و پرچم ایران را به اهتزاز در آوردهاند. جهان معاصر تحت تاثیر سمپاشیهای رسانهای قدرتهای بزرگ قرار داشته و این فیلمهای ایرانی بودهاند که در غالب موارد بدون حمایت توانستهاند اذهان مردم جهان را نسبت به مردم ایران روشن سازند.
شرح این تاثیرگذاریها خود کتابی قطوری خواهد بود که متاسفانه دستگاههای ذی ربط مانند وزارت امور خارجه کوچک ترین بهرهای از نبرده و نسبت به آن بیتوجه بودهاند. در اوج جنگ تحمیلی و اتحاد نامیمون جهانی بر علیه مردم ایران، این سینمای ایران بوده که نگاه جهانی را به فرهنگ غنی ایران بازگرداند. در اوج تحریمهای ناجوانمردانه قدرتهای بزرگ و فشارهای سیاسی، این فیلمهای ایرانی بودند که توانستند به دل مردم آمریکا و اروپا نفوذ کنند و باطل بودن این اتهامها را ثابت کنند. تردید نداشته باشیم که برخی از جوایز جهانی معتبر سینماگران ما چون عباس کیارستمی، مجید مجیدی و ... مردم جهان را با ایران و ایرانی همدل کرد و پدیدههای کمتری را مانند سینما و ورزشمان میتوانیم نام ببریم که توانسته باشد برای کشورمان کسب اعتبار و آبرو کند.
در کل و در نهایت چه برآیندی از جایگاه سینمای ایران در بین الملل دارید و خلاها و مشکلات و نقاط مثبت آن چیست؟
همانطور که ذکر شد سینما مهم ترین وسایل دیپلماسی فرهنگی کشورها است و هم اکنون دولتهای مختلف در سرتاسر جهان با ابتکار عملهای متنوع سعی در حمایت از سینمای ملی خود و نفوذ بیش تر در عرصههای بین المللی دارند. سینمای ایران دارای ظرفیتهای بسیاری است که متاسفانه در بخش بین الملل به حال خود رها شده است. مدیران ارشد نظام به اهمیت سینما واقف نیستند و از این کالای استراتژیک غافل شدهاند، هر چند سینماگران و همین چند پخش کننده بین المللی بخش خصوصی با کمترین امکانات در رقابت با همه مشکلات ریز و درشت این عرصهاند. سالی نیست که شاهد ظهور استعداد جدیدی در این کشور نباشیم و حیف که این استعدادها بدون حمایت به تولید آثار پرداخته و فیلم هایشان در جشنوارههای جهانی آبروداری میکنند. نه تنها حمایتی در کار نیست که برخی سنگاندازیها حضور فیلمهای ایرانی در مجامع معتبر بین المللی را با مشکلات جدی روبرو میکند. دولت در یک کلام تقریبا خود را از این عرصه کنار کشیده است و حتی مسئولان بالای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دغدغهای برای حمایت از حضور کیفی سینمای ایران در عرصههای جهانی ندارند. کار به جایی رسیده که دست اندرکاران حوزه پخش بین المللی سینمای ایران میگویند برای فعالیت ما مانع جدیدی ایجاد نکنید و از خیر حمایتهای شما گذشتیم!