نشریات دانشجویی به عنوان نماینده نگاه و اندیشه دانشجویان حرفهای شنیده نشده زیادی دارند. گوشه و کنار نشریات به انتشار بخشهای خواندنی هر نشریه میپردازد.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، نشریات دانشجویی به عنوان نماینده نگاه و اندیشه دانشجویان حرفهای شنیده نشده زیادی دارند. گوشه و کنار نشریات به انتشار بخشهای خواندنی هر نشریه میپردازد. این بخش مقاله انتخابی از آخرین شماره نشریه دانشجویی «همشاگردی» است.
پای درس امام انقلاب
دیدار امام انقلاب با جریانات دانشجویی کشور یکی از مهمترین رویدادهای سالیانهی کشور در حوزهی جنبش دانشجویی ایران است. امسال این دیدار از یک جنبه با سالهای گذشته متفاوت بود و آن این که بخش اعظم سخنان ایشان به تبیین، تشریح و ارائهی راهکار عملی در مورد بیانیه گام دوم اختصاص یافت و مطالبی بیان شد که ذهن پر چالش و جستجوگر هر دانشجوی انقلابی را میتواند در نسبت با گام دوم انقلاب جهت دهی کند و مسیری به سوی آرمانهای انقلاب برای او بگشاید.
سَلونِی! بخش ابتدایی سخنرانی هر سال معمولاً به پاسخ به پرسشهایی که توسط نمایندگان تشکلهای دانشجویی در ابتدای دیدار مطرح شده است اختصاص مییابد که باید گفت: یکی از مهمترین اتفاقات انقلاب اسلامی در این چند دقیقه رقم میخورد. چون این فرصت در همهی دیدارها فراهم نیست و نمایندگان دانشجویی به نمایندگی از تمام اقشار امت اسلام باید در این فرصت غنیمتی نابترین سوالات خود را از مبانی معرفتی انقلاب اسلامی و مسائل کشور مطرح کنند. نگاهی به این بخش از بیانات امام در این سالها بیانگر این است که متاسفانه این فرصت توسط دانشجویان سخنران به میزانی که بایسته و شایسته است مورد توجه قرار نگرفته و پرسش از مغز متفکری که پیکرهی زندهی انقلاب اسلامی را راهبری میکند کمتر از بیان پرکنایه و صریح مواضع دانشجویی مورد توجه ناطقین قرار گرفته است. به هر حال امسال دو پرسش از موارد مطروحه به نسبت سایر مباحث ارزشمندتر بود که در بیانات رهبری هم به آن پرداخته شد. یک پرسش از جنبه پرداخت به موضع اصولی ایشان در رابطه با ساختار و کارگزاران نظام و پرسش دیگر از جنبه شفاف سازی یک شبهه نازل سیاسی در مورد نسبت برجام و رهبری.
مسئولیت خطیر جریانهای حلقهی میانی
در «گام دوم» بیانات که بیشترِ وقت را هم به خود اختصاص میدهد سخن وارد یک موضوع راهبردی در رابطه با تحقق عینی بیانیهی گام دوم انقلاب میشود. ابتدا یک دورنمای کلی از متن بیانیه با توضیح نقاط مورد تاکید در آن ارائه میشود و سپس به چهار مورد از لوازم و ده مورد از راهکارهای فرآیند ورود جوانان متعهد به حرکت عمومی ملت ایران در گام دوم انقلاب بیان میشود. در این بخش مفاهیم پر تعداد و بحث برانگیزی بیان میشود که پرداخت به آن مطابق با لیست لوازم و راهکارها خود نیاز به یک نوشتهی طولانی دارد و در این مختصر نمیگنجد. اما در این بخش از یادداشت یک نکتهی مهم که در تحلیل این بخش از بیانات کمتر مورد توجه قرار میگیرد را متذکر میشوم.
«.. این [مورد]آخری که مسئلهی راهکارهای عملی باشد، احتیاج دارد به هدایت، تمرکز، پیگیری، فعّالیّت پیدرپی و لحظهبهلحظه برای اینکه بتواند این کاروان عظیم جامعه را و مهمتر از همه جوانهای جامعه را به پیش ببرد. این کارِ چه کسی است؟ این تمرکز، این ایجاد برنامهی کار، پیدا کردن راهکار، ارائهی راهکار، برنامهریزی، به عهدهی چه کسی است؟ این به عهدهی جریانهای حلقههای میانی است ... ما نخبههای فکری در زمینههای گوناگونِ مورد نیاز در میان جوانان، در میان مسئولین خودمان داریم ... تشکّلهای دانشجویی از این قبیلند ... و هر که هم در این زمینهها فعّالتر باشد، مؤثّرتر است؛ یعنی زمام کار دست کسانی است که فعّالیّت کنند؛ تنبلی و بیحالی و کسالت و مانند اینها به درد نمیخورد.» مفاهیمی از قبیل: «هدایت»، «پیگیری»، «برنامه ریزی» و «ارائهی راهکار» حکایت گر ساحت دومی از رسالت جریانهای موسوم به حلقه میانی یا به تعبیر بومیتر، تشکلهای دانشجویی است. اگر حرکتهای متعددی که تشکلهای دانشجویی مستقیماً آن را اجرا میکنند را ساحت اولیه رسالت آنها بدانیم رسالتهایی که در مفاهیم مطروحه وجود دارد بیانگر ساحت دومی از رسالت تشکلهای دانشجویی است یعنی فعالیت غیرمستقیم یا «حلقهی وصل» شدن. ساحت دوم به این معناست که دیگر لزومی ندارد نیروها در تشکل ما باشند تا آن را به حرکت درآوریم و هدایت کنیم. دیگر لزومی ندارد پای هر فعالیتی در حرکت عمومی کشور نامی از تشکل ما باشد تا در آن مشارکت داشته باشیم. میشود اگر یک گروه صنعتی دانش بنیان مطالبهای دارد پیگیر کارش شد. میشود اگر یک گروه علمی توسط مسئولین مورد بیتوجهی قرار میگیرد برایش کاری کرد. میشود یک گروه هنری را در ساخت یک اثر، جهت دهی کرد. میشود برای حل یک مشکل سازمانی راهکاری ارائه داد؛ میشود اگر رسانهای داریم صدای کسانی که صدایشان به جایی نمیرسد بشویم؛ میشود اگر سمبهی مطالبهگری مان پر زور است، مطالبات دیگران را پیگیری کنیم؛ و چندین «میشود» دیگر اضافه بر کارهایی که یک تشکل به صورت مستقیم انجام میدهد.
اما باید توجه داشت که خطای استراتژیکی که برخی دانشجویان (نوعاً کم سابقهترها) انجام میدهند آن است که گمان میکنند اگر مثلا در یک تشکل سیاسی هستند و دغدغهی یک مسئله در حوزهای دیگر مطرح میشود مانند پیشبرد حرکت علمی کشور یا نام گذاری سال به نام «رونق تولید»، باید یا فعالیت در تشکل را رها کنند و یا فعالیت تشکل را به سمت و سویی مغایر با ماهیتش تغییر دهند مثلا در یک تشکل سیاسی یک کار تولیدی راه بیاندازند. پاسخ آن است که یک دانشجو میتواند همزمان در حوزههای مختلف علمی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی فعالیت کند، اما یک تشکیلات نه؛ چون از طرفی فعالیت در هر یک از این حوزهها ظرف تشکیلاتی متناسب با خود را میطلبد و اگر ظرف با مظروف متناسب نباشد مجموعه کارآمدی لازم را نخواهد داشت و از طرفی با این رویکرد جریان انقلابی کشور در هر زمان باید تنها به یک امر مشغول باشد و شئون دیگر اجتماع را معطل بگذارد تا مثلا شرایط اقتصادی کشور بهبود یابد. به هرحال جدا از آن که یک دانشجو میتواند در چند حوزه فعالیت داشته باشد یک تشکل هم نباید نسبت به سایر حوزهها بی تفاوت باشد و باید در ساحت دوم رسالتهای خود در حوزههای دیگر نیز به صورت غیر مستقیم و متناسب با ماهیت تشکل خود فعالیت داشته باشد.
خودجوش، مثل مبارزات دوران طاغوت
تکیه بر مفاهیمی از قبیل: «آتش به اختیار» یا تذکر دیدار دانشجویی امسال مبنی بر لزوم خودجوش شدن فعالیتهای دانشجویی حاکی از یک پتانسیل بالقوهی عظیم است که به جریان نمیافتد. جریانهایی که همیشه منتظر به وجود آمدن راهکارها هستند و پس از به وجود آمدن بعضی راهکارها هم آنها را از دیگران مطالبه میکنند نمیتوانند پیش برندهی یک نهضت باشند بلکه خود باری هستند که نهضت باید آن را به دوش بکشد. از آنجا که استعداد اندک اگر به فعلیت برسد بهتر از استعداد بزرگی است که به فعلیت نرسد باید از خود حساب بکشیم که حضور ما در تشکل هایمان چقدر با نبودمان تفاوت دارد؟ حقیقتاً پرداختن به بیانات امام حکیم انقلاب در دیدار دانشجویی امسال خود نیازمند حکمتی است که در بضاعت نویسندهی این یادداشت نیست. اما امید است این یادداشت مسائلی را برای تفکر بیشتر در مورد بیانات در این دیدار ایجاد کرده باشد.