«من بچه خزانهام و از نوع شرورش هستم»، بعضیها گفتن که فضای معنوی تخریب جای امثال این بچهها نیست. اما صبر علی به ظاهر کم سواد در ظرف یکی یا دو ماه آنچنان اوج گرفت که اخلاص از سر و رویش میبارید.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، جعفر طهماسبی از تخریبچیان پیشکسوتا لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) در خاطرهای درباره یکی از رزمندگان پر شر و شور جبهه روایت میکند: «صبرعلی کلانتر» بهچه خزانه بود. خزانه پایین ترمینال جنوب است. خانه آنها در کوچه تنگی است که به قول جنوب شهریها «کوچه آشتی کنان» نام دارد.
شاید کل خانه آنها ۴۰ متر هم نباشد، اما از این محل دلاور مردانی جبهه را عطراگین کردند که نامشان نقل محافل عرشیان است.
صبرعلی کلانتر قبل از عملیات «کربلای ۱» وارد گردان تخریب لشکر۱۰ شد. در قدم اول که خودش را معرفی کرد و گفت: «من بچه خزانهام و از نوع شرورش هستم»، بعضیها گفتن فضای معنوی تخریب جای امثال این بچهها نیست. اما صبر علی به ظاهر کم سواد در ظرف یکی یا دو ماه آنچنان اوج گرفت که اخلاص از سر و رویش میبارید.
هر جا کار بود صبرعلی سر ستون بود، تا اینکه بعد از کلی دعا و ثنا نامش جزو غواصان خط شکن عملیات «کربلای ۵» خوانده شد. آنقدر ذوق کرد و خوشحال شد که دو سه تا ماچ آب دار نثار من کرد. اما مشکل این بود که قدش بلند بود و لباس غواصی اندازهاش نبود.
صبرعلی برای خودش یک دست لباس جور کرد و مهیای عملیات شد. شب عملیات کربلای ۵ برای زدن معبر و باز کردن موانع مقابل دژ شلمچه با گردان حضرت علی اکبر (ع) حرکت کرد. صبرعلی علاقه زیادی به خانوم حضرت زهرا (س) داشت و نام بی بی دو عالم بر زبانش بود که گلولههای دشمن در داخل آبگرفتگی مقابل دژ شلمچه سینه و پهلویش را دریدند. او در نیمه شب ۱۹ دیماه ۶۵ در عملیات «کربلای۵» آسمانی شد.