۷۰۰ هزار نفر از جمعیت روستایی سیستان و بلوچستان شبکه آب ندارند؛ هزار و ۲۶۱ روستا بهصورت سقایی یعنی با تانکر آبرسانی میشوند؛ آن هم با سهمیه هر نفر فقط ۱۵ لیتر در شبانه روز.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مجتبی جهانتیغ* ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت روستایی سیستان و بلوچستان شبکه آب ندارند؛ هزار و ۲۶۱ روستا بهصورت سقایی یعنی با تانکر آبرسانی میشوند آنهم با سهمیه هرنفرفقط ۱۵ لیتر در شبانه روز. میانگین سرانه دسترسی به شبکه آب در کشور حدود ۹۰ درصد است که سیستان و بلوچستان در انتهای جدول قرار گرفته و سرانه میانگین دسترسی به شبکه آب در این استان کمتر از ۷۰ درصد است. نیمی از جمعیت ۲ میلیون و هشتصد هزار نفری سیستان و بلوچستان در روستاها زندگی میکنند یعنی با ۵۱ درصد جمعیت روستانشین، روستاییترین و درعینحال بیآبترین استان ایران است و شاخص دسترسی به شبکه آب در روستاهای سیستان و بلوچستان و عمدتاً در بلوچستان بنا به آمار وزارت نیرو کمتر از ۴۶ درصد است.
طبق آمار شرکت آبوفاضلاب روستایی سیستان و بلوچستان؛ از میان حدود ۵۶۰۰ روستای بالای ۲۰ خانوار این استان، چیزی بیشاز نصف روستاها، یعنی بیشاز ۳ هزار روستا فاقد هرگونه شبکه و لولهکشی آب هستند. چابهار نزدیکترین شهر استان به دریا و در کنار دربای عمان چابهار از همه شهرستانهای استان وضعیت بدتری دارد!
شاخص دسترسی به آب در کل شهرستان ۲۱ درصد بوده و ۷۹ درصد مردم آب آشامیدنی ندارند و از میان ۴۴۰ روستا برای حدود ۴۱۰ روستا آبرسانی با تانکر سیار صورت میپذیرد؛ در حالی که تصویر رسانهای سیستان و بلوچستان و فحوای کلام مسولین ملی و منطقه ای، استان منطقهای دچار خشکسالی و تنش ابی شدید و نامهربانی طبیعت است (حداقل تا قبل از زمستان ۹۸ و سیل بزرگ بلوچستان) و فقر منطقه نیز به شرایط اقلیمی و وقوع خشکسالیها در منطقه نسبت داده میشود شبکهای از عوامل انسانی و سیاستی و ساختاری در این محرومیت نقش دارند. عللی که غفلت از انها باعث استمرار محورمیت مردم سیستان و بلوچستان شده است. علل انسانی، چون مانند اهمال و فساد و سیاستی و ساختاری (مانند ساختار برنامه ریزی مترکز و مرکزمحور و دیکتهای، سیاست خصوصی سازی تامین اب و برون سپاری ساخت زیرساختها تامین اب) و سومدیریتها در غیاب حساب کشی سیاسی اقتصادی و نظارت مردمی و ضعفهای نهادی در امر توسعه مانند نابرابری و تبعیض در اولیت دهی و بودجه ریزی و تخصیص منابع و نیز عدم شفافیت و پاسخگویی و ضعف جامعه مدنی و نبود رسانههای پایش گر و افشاکننده و مطالبه گر و نبود طبقه متوسط مطالبه گر نیز از جمله این عللها با منشا انسانی است.
در واقع مردم استان که غالب انها یا روستایی هستند یا حاشیه نشین شهرها قربانی جایگاه طبقاتی خود و موضع آسیب پذیر و عدم توان چانه زنی خود در ساختار قدرت و ثروت کشور هستند که جایگاه فرودستی دور باطلی از محرومیتها را برای انها رغم زده. از محرومیت و بی عدالتی اموزشی تا محرومیت از صدا و رسانه موثر و حتی آب. در ادامه مروری بر وضعیت و علل استمرار محرومیت مردم این استان از آب میپردازیم.
خشک سالی تحمیلی
در سیستان و بلوچستان دو نوع خشکسالی وجود دارد:طبیعی و تحمیلی!؛ در منطقه سیستان خشکسالی تحمیلی ناشی از عدم احقاق حقابه ایران از سوی افغانستان و در بلوچستان خشکسالی تحمیلی ناشی از احداث سد بر روی رودخانههای منطقه بدون تکمیل شبکه پایین دست و توزیع اب است. از جمله این سدها، سد زیردان است. خود سد زیردان سال ۱۳۹۰ به بهرهبرداری رسیده، اما پروژه آبرسانی و شبکهدار کردن ۱۰۰ هزار نفر جمعیت روستایی بیآب در پاییندستش شبکه توزیع تاکنون که بیش از ۱۳ سال از اغاز پروژه میگذرد هنوز بهبهرهبرداری نرسیده است. این بی آبی تحمیلی باعث مهاجرت مردم به حاشیه چایهار شده است و اکنون چابهار رکوردار حاشیه نشینی کشور در نسبت جمعیت در کشور است.
از زمانی که سدسازی روی رودخانه کاجو آغاز شد شرایط منطقه تغییر کرد، سدسازی و تغییرات اقلیمی دست به دست هم دادند تا دشت سرسبزی به به زمینهای خشک تبدیل شود.
آقای باخور از اهالی دشتیاری میگوید: «سالها قبل با موتورم از جاده روستا رد میشدم که غریبهای برایم دست تکان داد، سوارش کردم تا برسانمش به خانه، به من گفت مهندس است و در پروژه سدسازی کار میکند. من با تعجب پرسیدم کدام سد؟ گفت سد زیردان روی کاجو. باورتان میشود در کنار ما سد میساختند و ما نمیدانستیم؟» بعد ادامه میدهد: «اگر آن وقتها اینترنت و فضای مجازی بود شاید میتوانستیم اعتراض کنیم و جلوی سدسازی را بگیریم.» بستر کاجو خشک شد و بسیاری از مردم که دیگر قادر به کشاورزی و دامداری نبودند به حاشیه شهر چابهار مهاجرت کردند.
آقای بلوچ دهیار روستایی ار توابع دشتیاری میگوید: «مسئولان گفتند اگر سد نبود آب کاجو به دریا میریخت، اما مردم آن قدیمها نمیگذاشتند آب به دریا برسد. مردم آب را ذخیره میکردند، آن زمان خودشان بند درست میکردند یا آب را هدایت میکردند به زمینهایشان.
معین سعیدی، رئیس شورای شهرستان چابهار نیز در درباره سدسازی و عدم احداث شبکه پایین دست سد زیردان چنین میگوید: از زمان افتتاح سد زیردان در تیرماه سال ١٣٩٠ تاکنون تمامی آب بارانهای فصلی در پشت این سد ذخیره میشود؛ درحالی که مجتمعهای بزرگ روستایی در بخشهای پلان و دشتیاری چابهار با بحران جدی آب مواجه هستند. به عنوان مثال پیر سهراب ٢۶١ روستا دارد که به خاطر عدم اجرای خط انتقال ١۴ کیلومتری از سد زیردان به پیرسهراب با بحران شدید آب مواجه است. اهمیت این انتقال آب زمانی مشخص میشود که اگر این خط لوله اجرا شود، ٢درصد به شاخص دسترسی به آب کشور اضافه میشود. اجرای این خط لوله مصوب شده است، اما همچنان اجرای آن آغاز نشده است.
استاندار سیستان و بلوچستان قول داده بود تا پایان سال ٩۵ مشکلات آب سیستان و بلوچستان مرتفع میشود، بعد از عدم اجرایی شدن این قول، در کمیسیون اصل ٩٠ مقرر شد تا پایان سال ٩۶ مشکلات آب برطرف شود، اما به قدری در این پروژهها تاخیر صورت گرفته است که مشخص نیست آیا تا پایان سال ٩۶ (زمان مصاحبه) هم به اتمام میرسند یا خیر.
سد دیگر منطقه بلوچستان سد پیشین است که وجود گذشت ۲۴ سال از ساخت سد شبکه توزیع اب ان به ۹۴ هزار نفر جمعیت روستایی پایین دست ان به تازگی کلنگ زنی شده و هنوز پیشرفت فیزیکی چندانی ندارد. گویی این پروژهها بهانهای برای سوداوری شرکتهای سد ساز بوده و بعد از تکمیل سد و انجا که سوداوری اش برای مردم بود رها شده است. نه تنها سودی نداشته که انها را دچار خسران و فقر و آوارگی کرده است.
تنها آبشیرین کن دولتی در کنارک ۲۸ هزارمترمکعب ظرفیت دارد که نه تنها کفاف شهر چابهار را نمیکند که ۴۰ درصد از آب آبشیرین کن بهدلیل فرسوده بودن لولهها در مسیر هدر میرود. در این شریط اندک پروژههای اب شرین کن نیز استفاده نمیشود. شرکت کشتیرانی هزینه تصفیه خانه آب در «آزاتی کشاری» را تقبل کرد. تصفیه خانه افتتاح شد و به بهرهبرداری رسید، اما تا امروز درِ آن قفل و بلااستفاده است و هیچ ارگان و سازمانی مسئولیت تصفیه خانه را بر عهده نگرفته و باید پرسید پس چرا برای پروژه تصفیه خانه، چندصد میلیون هزینه و نیمه تمام رها شد؟ بنا به گفته یکی از مهندسین پروژه اگر فقط یک بار استخر تصفیه خانه آبگیری شود میتواند تا یکسال آب روستاهای منطقه را تأمین کند.
این سدسازیها بدون عدم تکمیل پروژههای توزیع اب در پایین دست انها علاوه بر خشکسالی تحمیلی و تحمیل مشقت در تهیه اب به مردم، در زمستان ۹۸ بهای سنگینی دیگری برای مردم داشت و خسارات زیادی به مردم وارد کرد. به گزارش ایرنا پر بودن سدها و عدم رهاسازی اب از علل عمده وقوع سیل بزرگ بلوچستان نیز بود.
نان از زجر مردم
علاوه بر اهمال و سومدیریت، فساد نیز در وقوع خشکسالی تحمیلی در منطقه نیز مزید بر علت است. در این وضعیت بغرنج مردم منطقه، اخبار فساد توامان مدیران دولتی و مدیران شرکتهای پیمانکار خصوصی و ارتزاق انها از زجر مردم مستضعف منطقه بسیار دردناک است. در تاریخ ۵ اردیبهشت ۹۹ دادستان سیستان و بلوچستان حجت الاسلام والمسلمین علی موحدی راد از بازداشت مدیر عامل سابق شرکت آب و فاضلاب روستایی استان سیستان و بلوچستان به همراه ۳ نفر از کارمندان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان و ۷ نفر مدیران شرکتهای خصوصی طرف قرارداد با شرکت آب و فاضلاب روستایی خبر داد. در واقع بحران بی آبی بلوچستان از نتایج خصوصی سازی تامین آب و برون سپاری و کاهش نظارتها است.
خصوصی سازی تامین آب: سیری شرکت! تشنگی مردم!
با گسترش سیاستهای نولیبرالی خصوصی سازی (اعم از صنایع و خدمات) طی سه دهه اخیر در کشور از آموزش تا سلامت، خصوصی سازی به حوزه کالاهای عمومی و زیرساختی، چون اب رسیده است. خصوصی سازی تامین اب و نظارت زدایی از شرکتهای تامین اب باعث شده که یکی از علل اصلی نیمه تمامی پروژههای اب در منطقه باشد. شرکتهای تهران نشینی که هیچ پاسخگویی در قبال تاخیرات خود و زجر مردم ندارند و شرکتهای ابفا منطقهای نیز به اندک مطالبه گران مانند تشکلهای دانشجویی پاسخگویی ندارند. سطح پایین شفافیت و پاسخگویی باعث شده که سومدیرت و فساد در این پروژهها جولان بدهد. مساله که به زجر مردم و آوارگی و کوچ اجباری و حاشیه نشینی انها تمام میشود. داستان تشنگی مردم بعلت قطع ابهای مکرر و بی آبی در گرمای تابستان و ماه رمضان داستان جانکاهی بود که هر سال در استان در سکوت رسانهای و بی تفاوتی مسولین ملی و محلی تکرار میشد. بزرگترین این تامین خصوصی سازی شده پروژه انتقال اب عمان است که به بهای شیرین مترمکعبی چهل هزارتومان یعنی چهل برابر نرخ دولتی به هزینه ۷ میلیارد دلار از محل صندوق توسعه ملی به نام مردم و به کام اقلیت در شرف اجرا ست.
کودکان میمیرند مدیران اختلاس می کنند
مرگ کودکان داستان دردناک و غم انگیزی است که در این بستر محرومیت از اب در بلوچستان هرساله شاهد هستیم. بطور متوسط سالانه ۱۲ کودک در گودالهای اب موسوم به هوتک که در نبود شبکه اب تنها منبع اب مشترک انسان و دام است غرق میشوند. روایت نماینده مجلس از مرگ ۶ کودک در روستای کموبازار از توابع منطقه دشتیاری چابهار بیانگر عمق محرومیت این مناطق است که به بهای مرگ مردم و کودکان تمام میشود: شهبخش گرگیج نماینده سیستان و بلوچستان در شورای عالی استانها در این باره به میگوید: روزی که حادثه رخ داد هوا بسیار گرم بود، و دمای هوا به ۵۰ درجه رسیده بود، بر اساس صحبتهایی که با خانواده داشتم، آن روز ولتاژ برق پایین آمده و کولر خوب کار نمیکرد، خانوادهها متوجه نمیشوند که بچهها به سمت هوتک رفتهاند، اما به گفته خانواده برای فرار از گرما و آبتنی به آن سمت رفتهاند که حوالی ظهر جسدشان پیدا میشود.
او با تاکید براینکه موضوع غرق شدن در هوتک موضوعی جدید نیست و سالانه ۱۰ تا ۱۲ نفر در این گودالهای جان خود را از دست میدهند، اظهار میکند: هر چه سال پربارشتر و هوتکها پرآبتر باشند، بر میزان غرق شدگی اضافه میشود، چنانکه حدود ۱۰ روز پیش هم یک شخص بزرگسال در همین بخش پلان که روستای کموبازار هم در آن واقع شده است، غرق شد، حتی در مواردی زنانی که برای برداشت آب به کنار هوتک میروند، به دلیل سنگین بودن ظرف آب به داخل هوتک افتاده و غرق میشوند.
مهمترین عامل استفاده مردم روستانشین دشتیاری از آب غیربهداشتی داخل هوتک، نبود لولهکشانی آب در این مناطق است بهگونهای که از ۴۳۸ روستای تابعه شهرستان چابهار ۴۰۶ روستا به صورت سیار یا به قول محلیها سقایی آبرسانی میشوند، این آبرسانی توسط تانکرهای آب بخش خصوصی یا بخش دولتی تامین میشود، تانکرهای بخش دولتی معمولا فرسوده بوده و توان آبرسانی ندارند، سهم هر نفر در آبرسانی تنها ۱۵ لیتر آب است که باید برای مصارف بهداشتی، شستو شو و آشامیدنی استفاده شود که کفاف نمیدهد. همچنین در ۳۰ روستایی که لولهکشی شدهاند نیز هر ۲ هفته یکبار آب در لولهها میآید و آب ۲۴ ساعته نیست.»
ع. ر مدیرعامل آبوفاضلاب روستایی سیستان و بلوچستان قبل از دستگیری به جرم اختلاس و رشوه از پروژههای انتقال اب منطقه در خبرگزاریها چنین از محرومیتهای استان که سفره ارتزاق ایشان و شرکتهای پیمانکار خصوصی بوده گفته است: شرکت آب و فاضلاب روستایی این استان موفق شده! از میان ۳ هزار روستایی که فاقد شبکه هستند، به هزار و ۲۵۷ روستا با ۲۵۱ هزار نفر جمعیت با ۱۱۱ تانکر آبرسانی کند! و چیزی حدود ۲ هزار روستا در انتظار آبرسانی سقاییاند! ضمناینکه خشکسالیهای پیدرپی نیز موجب شده که حدود ۵۰۰ روستای دارای شبکه دیگر نیز منابع آبی خود را از دست بدهند و در صف متقاضیان آبرسانی قرار گیرند.
البته آبرسانی سقایی خود با مشکلات بسیاری ازجمله تعویق مطالبات پیمانکاران و یا فرسودگی تانکرهای آبرسان و یا کمبود سوخت برای آنها مواجه است که خود داستان مفصلی دارد. بااینحال راهاندازی ۱۸ مجتمع آبرسانی با دربرگیری افزون بر ۲ هزار روستا از مهمترین اقدامات در دست اجرا توسط شرکت آب و فاضلاب روستایی استان است که با تزریق اعتبارات میتوان تا حد ممکن کمبودها را برطرف کند.
«از بی آبی تا وبا، از محرومیت تا بیماری»
دکترمحمدنعیم امینیفرد عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس قبل از اینکه قربانی محرومیت منطقه خود بشود و در تصادف رانندگی در منطقه انتخاباتی خود که در زمستان ۹۸ فوت کنند درباره خطر بهداشتی بحران کم ابی بلوچستان اظهار داشتند: کنار مشکل کمآبی، سیستم دفع فاضلاب در روستاها نیز عموماً غیربهداشتی است؛ لذا شیوع بیماریهای عفونی را در مرکز و جنوب استان خیلی جدی کرده است. با توجه به وجود کانونهای آندیمیک بیماریهایی مثل التور، وقوع شعلهوری و ایپدمی بیماریهای عفونی رودهای دور از ذهن نیست و خطر قریبالوقوعی است.
در مرکز و جنوب استان عملاً امکان شیوع بیماریهای عفونی مخصوصاً بیماریهای رودهای خیلی بالاست امسال هم که کمبود منابع آب تشدید شده است این مشکل بیشتر خواهد شد. سرانه آبی که برای ۱۰۰۰ روستا با آبرسانی سقایی وجود دارد چیزی در حدود ۱۵ لیتر است که در مقایسه با میزان آبی که هر فرد برای نیازهای بهداشتی خود در روز نیاز دارد بسیار کمتر است؛ بهطور معمول هر فرد در مناطق گرم و خشک برای امور بهداشتی خود روزانه ۷۰ تا ۸۰ لیتر آب نیاز دارد. از طرفی، چون شبکه آبرسانی در این منطقه وجود ندارد تمامی مشکلات بهداشتی که از انتقال آب به مقصدهای مختلف وجود دارد موجب میشود همان میزان اندک آب که در اختیار مردم قرار میگیرد شرایط بهداشتی نداشته باشد.»
آلودهترین منطقه جهان در نبود آب
بحران اب مختص جنوب استان و منطقه بلوچستان نیست. شمال استان یعنی منطقه سیستان بعلت قطع جریان اب رودحانه هیرمند توسط افغانستان و عدم احقاق حقابه هشتصد میلیون مترمکعبی ان توسط دولت ایران طی دو دهه گذشته وضعیت اسفناکی را از نظر زیست محیطی اقتصادی اجتماعی را دچار شده که زنجیره از بحرانها را به راه انداخته مانند فقر مطلق گسترده، بیکاری، مهاجرت، بیماری و... بدلیل ریزگردهای برخاسته از بستر خشک شده دریاچه هامون منطقه سیستان در سال ۹۵ به از سوی سازمان بهداشت جهانی آلودهترین منطقه جهان اعلام شد. بعلت ضعف دیپلماسی و عدم احقاق حقابه دریاچه هامون و نتایج منتج از ان کودکان و مردمان این خطه دچار فقر شدید و شیوع گسترده بیماریهای چشمی و تنفسی و عفونی و رتبه اول بیماری سل در کشور هستند. جدا از بحران اب ناشی از خشکی هامون شبکه اب نیز عدم دسترسیهایی عدیدهای وجود دارد.
شهرستان هیرمند در شمال استان ۳۸۰ روستا دارد. «دوست محمد» مرکز بخش مرکزی هیرمند با وجود اینکه حالا به شهرستان تبدیل شده، اما لوله کشی آب و فاضلاب شهری ندارد.
محمد اربابی کارشناس آب و از اهالی دوست محمد درباره مشکلات آب این شهرستان اینطور میگوید: «لولهکشی این منطقه هنوز هم همان لوله کشی روستایی ۳۰ سال گذشته است و ما مشکلات زیادی داریم. در طول شبانه روز قطعی آب زیاد داریم و موقع طوفان هم مشکلاتمان بیشتر میشود. لوله کشی آب و فاضلاب شهری سال ۸۸ برای شهرهای منطقه سیستان تصویب و اجرا شده، اما برای شهرستان هیرمند هنوز هیچ کاری نکردهاند. بیشتر از ۴۰ روستای هیرمند مشکل آب دارند و ۵۰ درصد روستاها هم اصلاً آب ندارند و با ۵ تانکر آبرسانی میشوند. روستاییان میگویند از ماه مبارک رمضان تا حالا آب آشامیدنی آنها قطع است و هر سه روز یک بار تانکر برایشان آب میآورد که کافی نیست.»
انتقال آب عمان به نام مردم به کام خواص
در حالی که شرایط بحرانی که دولتهای متوالی از تکمیل پروژههای نیمه تمام به عمر دههها عاجز هستند ناگهان ابرپروژههایی بمانند پروژه آب انتقال دریای عمان به استان خراسان رضوی و سیستان وبلوچستان و خراسان جنوبی با هزینههای سرسام اور ۷ میلیارد دلار از محل صتوق توسعه ملی بنام شرکتهای خصوصی اب در دستور کار قرار می گیرند؛ و این سوالها مطرح می شود که چرا در طول این سالها و زجر مردم از این منابع برای تکمیل پروژههای نیمه تمام موجود در استان استفاده نشده و حالا برای طرحهای غول اسا و پرهزینه با کمترین توجییه اقتصادی در این ابعاد براحتی تامین مالی میشود؟!
چرا نیاز و عطش حدود یک میلیون نفر مردم استان و شریط بحرانی اب طی سالها به اندازه سود چند شرکت انتقال اب و کارخانه اب بر که در دل بیایان و مناطق کم اب احداث شده ارزش و اهمیت نداشته است؟!
پروژهای که خبر از انتقال اب به قیمت مترمکعبی ۳ دلار یا حدود چهل هزار تومان میدهد! (در مقایسه با قیمت زیر ۱ هزارتومان دولتی) که بوضوح خارج از توان مردم سیستان و بلوچستان است وذینفعان اصلی طرح همانطور که صراحتا توسط مجریان بیان شده تامین نیاز صنایع فولاد و معدن واقع در خراسان و در حال احداث بلوچستان است. انتقالی ابی که به گفته دکتر میان ابادی استاد دانشگاه فردوسی و پژهشگر حوزه اب فقط با بازیافت ۵% پساب مشهد تامین میشود. در مجموع انچه باعث محرومیت و استمرار مردم ایستان سیستان و بلوچستان از حداقلهای زندگی، چون اب را دارد نه کمبود منابع بلکه نابرابری در تخصیص منابع و نابرابری سیاسی اقتصادی و سنگینی کفه فرادستان در قدرت و نیز نبود شرایط نهادی توسعه، چون شفافیت و پاسخگویی در سطح ساختارهای حکمرانی و مدیریت محلی و ملی است.
مجتبی جهان تیغ؛ پزشک، فعال اجتماعی و از عدالتخواهان استان سیستان و بلوچستان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.