جان بولتون کتاب خاطرات خود را برای چه کسی نوشته است؟ پاسخ این است: مخاطب این کتاب، مردم آمریکا نیستند. مخاطب این کتاب، اصلاً مردمی نیست. مخاطب این کتاب، سیاستمداران واشنگتن (کنگره و دولت) و خبرنگاران سیاسی حوزه واشنگتن هستند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» شامل خاطرات ۱۸ ماهه حضور جان بولتون، مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکاست که به تازگی ترجمه و از سوی ناشران مختلف روانه بازار کتاب شده است.
محمد شیخلر از فعالان حوزه کتاب یادداشتی بر خاطرات بولتون نوشته که در ادامه میخوانید:
با پایان یافتن دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، رییس جمهور دموکرات ایالات متحده آمریکا و انتخاب یک فرد جمهوریخواه در این سمت، جان بولتون این احتمال را فراهم میبیند که در دولت جدید، به استخدام درآید.
جان بولتون، پیش از این در دوره ریاست جمهور جورج بوش (جمهوریخواه) مسؤولیتهای مختلفی داشت و خودش را خوب عرضه کرده بود. همچنین دو دوره هشت ساله اوباما، به فراخور زمان در شبکه تلویزیونی فاکس نیوز (که بنگاه خبری جمهوریخواهان است) به مصاحبه و گفتگو دعوت شده بود و انتقادات صریحی را نسبت به دموکراتها و رییس جمهورشان کرده بود.
ترامپ رای آورده و او منتظر وقت مناسبی است برای ایفای نقش. نقشهای کوچک را قبول نمیکند و صبر میکند که صندلیهای بزرگ، خالی شود تا او بر آن نقشهای کلیدی مسلط شود.
این اتفاق میافتد. بعد از استعفای مشاور امنیت ملی کاخ سفید، جان بولتون به این سمت منصوب میشود. این سمت، حدوداً ۱۴ ماه دوام میآورد و او هم برکنار میشود.
جان بولتون، باتوجه به روحیاتی که از ترامپ شناخته و احتمال این را میداده که عمر این مسؤولیت برای او طولانی نباشد، خودش را آماده ثبت خاطراتش میکند. طی سالهای قبل هم، فروش خاطرات اعضای کاخ سفید، خیلی خوب بوده، و او هم به درآمد فروش خاطراتش فکر میکند.
اما ویژگی خاص کتاب خاطرات جان بولتون نسبت به سایر خاطرات اعضای کاخ سفید این است که کتاب او، زمانی منتشر میشود که هنوز رییس جمهور وقت، سر کار است و هنوز به انتخاب در مرحله دوم نرسیده است. این ویژگی، باعث داغ شدن و تجاری بودن این کتاب میشود.
و، اما نکاتی در مورد محتوا. قیافه سرد و بیروح جان بولتون را تصور کنید. کتابش هم به همین شکل، سرد و بیروح است. نه ادبیات خوبی دارد (ربطی به مترجم ندارد)، نه فضاسازی خوبی دارد، نه هیجان مناسبی دارد، نه هر ویژگی لازم برای یک کتاب خاطرات.
جان بولتون این کتاب را برای چه کسی نوشته؟ پاسخ شخص حقیر این است: مخاطب این کتاب، مردم آمریکا نیستند، مخاطب این کتاب، اصلاً مردمی نیست. مخاطب این کتاب، صرفاً سیاستمداران واشنگتن (کنگره و دولت) و خبرنگاران سیاسی حوزه واشنگتن است؛ لذا ما ایرانیها، مانند سایر مردم جهان، از مطالعه این کتاب لذت نمیبریم و اصلا ارتباط برقرار نمیکنیم. این کتاب، فاقد هرگونه تصویر است. کتاب خاطرات، بدون هیچ تصویر. این کتاب، پر است از اسم افراد و مکان، اما توضیحی در مورد عنوان مسؤولیتی افراد داده نمیشود، هیچ تصویری از آن فرد برای ما نشان داده نمیشود. اسمها میآیند و میروند و تکرار میشوند، اما ما دقیق نمیفهمیم که چه کسی، چه کسی است.
این کتاب، برای مردمیشدن، به شدت نیازمند عکس و توضیح و پاورقی است. یکی دیگر از ضعفهای کتاب این است که طبق تاریخ جلو نمیرود. چندین بار از ابتدای مسؤولیت جان بولتون شروع میکنیم و واقعهای را دنبال میکنیم تا به اواخر دوره مسؤولیتش میرسیم. نمیتوانیم به طور خط واحد تاریخی، جریانات را دنبال کنیم.
مثلاً خواسته شده که خاطرات این کتاب، تکنویسی باشد. لازمه تکنویسی این است که دورهای که میخواهیم تعریف کنیم، دوره کوتاهمدتی باشد، نه اینکه شامل چندین ماه باشد و لازمه دیگرش این است که در تکنویسی، سرانجام وقایع، مشخص باشد، که در این کتاب، سرانجام وقایع هم، روشن نیست.
خلاصه، خط تاریخی را تکرار میکنیم و گم میکنیم، سرانجام وقایع هم روشن نیستند. این ایراد، در ۲۰۰ صفحه اول ممکن است خودش را نشان ندهد، اما وقتی چند صد صفحه از مطالعه گذشت و احساس خستگی زیاد از خواندن این خاطرات میکنیم، یکی از عللش این است که سبک خوبی برای تاریخنگاری و خاطرهنویسی انتخاب نشده و مشاوری هم انتخاب نکرده، چرا که جان بولتون، علاقهای به مشورتگرفتن ندارد و کار خودش را کرده است.
غیر از ایرادات محتوا، نکتهای که خواننده پرتلاش از این کتاب به دستش میرسد، این است که چقدر جان بولتون، دگم و خبیث است. در همه چالشها و کشمکشها ما شاهد این صفات رذل در این فرد هستیم. در هر اتفاقی در هرگوشه جهان، بلافاصله و بدون تحقیق، انگشت اتهام به سوی ایران یا روسیه گرفته میشود.
نکته جالب دیگر اینکه محتوای خاطرات، بارها این را میخواهد اثبات کند که همه افراد حاضر در کاخ سفید در تلاش بودهاند که آمریکا را در جهان تضعیف کنند و او، یکتنه در حفظ اقتدار آمریکا تلاش کرده است و البته، متوجه میشویم که سیاستمداران آمریکا، آنچنان که در فیلم و سریالهایشان نشان میدهند، افراد باهوشی نیستند.
اما خب، جان بولتون، کلهاش خراب نیست و این صفت رذلی است که ترامپ، بیش از جان بولتون دارد و به خاطر همین صفت، او سردار عزیز ما را به شهادت رسانده است. (جان بولتون، چند ماه قبل از شهادت سردار، از سمت خود برکنار شده است)
جمع بندی: محتوای کتاب از نظر سبک و محتوا، خیلی ضعیف است و خواننده حرفهای را هم اذیت میکند، چه رسد به خواننده غیرحرفهای. مخاطب کتاب، سیاستمداران واشنگتن است و هدف از انتشار آن، حفظ شأن و جایگاه نویسنده در میان چهرههای سیاسی و خبری است. لعنة الله علی القوم الظالمین.