شب هفتم آوریل ۱۹۷۹ قرار بود که یک گروه کماندویی اسرائیلی به کارخانه دریایی «سینسورمر» در فرانسه وارد شوند و در گنبدی که قرار بود راکتور عراق را در خود جای دهد، خرابکاری کنند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، توافق همکاری فرانسه و عراق در ۱۹ نوامبر ۱۹۷۵، در بغداد، به امضا رسید. آمریکا که همیشه به عراق به چشم مرید اتحاد جماهیر شوروی نگاه میکرد و رژیم صهیونیستی که آن را اصلیترین دشمن خود میدانست، آشکارا از اقدامات فرانسه انتقاد، و تهدید کردند؛ برای شکست این همکاری دست به هرکاری خواهند زد.
طرح خرابکاری کماندوهای رژیم صهیونیستی در فرانسه
شب هفتم آوریل ۱۹۷۹ قرار بود یک گروه کماندویی اسرائیلی به کارخانه دریایی «سینسورمر» در فرانسه وارد شوند و در گنبدی که قرار بود راکتور عراق را در خود جای دهد، خرابکاری کنند، ولی برنامه آنها به تأخیر افتاد. چند ماه بعد (۱۴ژوئن ۱۹۸۰) موساد، یحیی المشاد؛ فیزیکدان مصری را که در برنامه هستهای عراق دست داشت، در پاریس به قتل رساندند.
اوج خشنودی فرانسویها از نیاز عراق به جنگ افزار علیه ایران
در فرانسه، این توافق با موانعی مواجه و موجب شد که از فروش تسلیحات و تجهیزات حساس در زمینه هستهای غیرنظامی به عراق جلوگیری شود. از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۹، اوج رضایتمندی و خشنودی صنایع نظامی فرانسوی بود چرا که هر آنچه را که ارتش عراق نیاز داشت و دریافت آنها از اتحاد جماهیر شوروی میسر نبود، به عراق فروختند. تسلیحاتی مانند: ۱۱هزار فروند از انواع موشکهای «میلان، هات، AS_۱۲، ماژیک، اگزوسه،۲۵۰سکوی پرتاب موشک ضدتانک هات و میلان» تجهیزات جنگ الکترونیک و سومین سری از تانکهای سبک «پانارد» به تعداد ۱۵۰ دستگاه.
همکاریهای نظامی دو کشور، با به نتیجه رسیدن توافقات دو جانبه زیادی در زمینه آموزش دانشجویان خلبانی و تکنسینهای تعمیر و نگهداری میراژها و بالگردها، سرعت بیشتری گرفت. این سیاست آموزشی حتی به پذیرش دانشجو در دانشگاه جنگ هم تسری داده شد. هر سال، ۱۰۰ نفر عراقی در فرانسه تحت آموزش قرار میگرفتند که از جمله آنها ۱۲ نفر خلبان بودند. به رغم دسترسی بسیار اندک عراق به دریا، مدیریت سازههای دریایی (فرانسه) به ستاد ارتش عراق پیشنهاد کرد تا با خرید شناورهای اسکورت، فریگیت و زیر دریایی، خود را به یک نیروی دریایی واقعی ماورای دریاها (اقیانوسی) مجهز کند. آنگونه که «آدمیرال پیرلاکوست»، رئیس دفتر نظامی ریموند بار نخست وزیر وقت میگوید؛ این پروژه پیشنهادی نامربوط تشخیص داده شد.
فروش پنج میلیارد دلاری تسلیحات به عراق از جانب فرانسه
فروش تسلیحاتی فرانسه به عراق در خلال سال ۱۹۷۰ بالغ بر پنج میلیارد دلار شد. این همکاریها با عراق، همچنین به زمینه ساخت و ساز تاسیسات دولتی نیز گسترش پیدا کرد. گروه «بویینگز» کشور را بُتونه کرد، فرودگاهها را تعریض و تعداد زیادی پناهگاههای زیر زمینی برای ارتش عراق ساخت.
در اواخر دهه ۱۹۷۰، بیش از ۶۵ شرکت و موسسه فرانسوی در عراق فعال بودند و ۱۰هزار نفر تکنسین فرانسوی ساکن این کشور شده بودند تا پروژههای متعدد همکاری بین دو کشور را اجرایی کنند. عراق به اولین شریک تجاری و دومین تأمین کننده نفت مورد نیاز فرانسه در خاورمیانه تبدیل شده بود. همچنین غیرممکن نیست اگر گفته شود عراق به تأمین کننده بسیار مهم مالی خوب گلیستها تبدیل شوده بود که ستایشهای فراوانی از رژیم عراق میکرد تا جایی که تعدادی از روشنفکران، این رژیم را با گلیسم عربی مقایسه میکردند. پاریس و بغداد، آن چنان به یکدیگر نزدیک شده بودند که گویی هریک به گروگان دیگری درآمدهاند.
اورودیف؛ اختلاف اصلی فرانسه و ایران
در نگاه اول، روابط میان ایران و فرانسه، بسیار ساده و سالم به نظر میآمد چرا که این روابط اساساً بر تبادل فرهنگی استوار بودند. محمد رضا شاه پهلوی به عنوان دوست فرانسه محسوب میشد تا جایی که افراد زیادی منکر ماهیت استبدادی رژیم او بودند. روابط ایران و فرانسه آن چنان شفاف بود که پاریس میدانست نخواهد توانست به تهران سلاح بفروشد (به استثنای چند ناوچه موشک انداز). ایران شکار آمریکا و انگلستان بود؛ لذا دولت فرانسه بر روابط تجاری تمرکز و قراردادهایی به مبلغ هفت میلیارد دلار در زمینه تجهیزات راه آهن، خودرو، لوازم سمعی و بصری و بویژه هستهای با ایران منعقد کرد.
فرانسه برای صادرات خود به ایران و برای اینکه شاه ایران را متقاعد سازد تا در زمینههای فوق از محل دلارهای نفتی سرمایه گذاری کلانی انجام دهد، مشکل چندانی نداشت. پذیرایی شاهانه «والری ژیسکاردستن» که به تازگی در انتخابات برنده شده بود از شاه در ژوئن ۱۹۷۴، به مذاکرات بین طرفین شتاب بخشید. رییس جمهور و نخست وزیری، سرانجام پروندهها را گشودند. اولین آن، ایجاد روابط بسیار عالی با شاه بود که پروژههای متعددی با ایران حفظ میشد، در حالی که دومی، نظارت بر روابط تجاری با عراق بود.
در ۲۷ژوئن ۱۹۷۴، دولت فرانسه متعهد شد که تعدادی نیروگاه هستهای به ایران بفروشد. فرانسه پیشنهاد کرد که موسسه فرانسوی «تکنیک اتم» سه راکتور تحقیقاتی در تهران بسازد و یک موسسه فرانسوی-ایرانی، اورانیومهای طبیعی که در ایران کشف میشود را استخراج کند و به نفع دو کشور مورد استفاده قرار دهند. بویژه پاریس پیشنهاد کرد که تهران در ساخت کارخانه غنی سازی اورانیوم «اورودیف» مشارکت کند تا بتوانند سوخت مورد نیاز نیروگاههای هستهای آینده خود را بسازد.
پرداختیهای شاه ایران به فرانسه بر سر قضیه هستهای
این کارخانه براساس یک توافق چندملیتی، تحت نظارت و کنترل آژانس بینالمللی انرژی اتمی کار میکرد. در ۱۸ نوامبر، وزیر صنعت فرانسه، مجوز فروش دو نیروگاه هستهای و ستینگهاوس به ایران را که تحت لیسانس «فرام اتم» ساخته میشد، صادر کرد. در دسامبر ۱۹۷۴ شاه موافقت کرد به ازای اعطای وام یک میلیارد دلاری به فرانسه در سهام اورودیف به میزان ۱۰ درصد مشارکت داشته باشد. سهام فرانسه در این موسسه ۸/۲۷ درصد بود و بقیه سهام متعلق به کشورهای بلژیک، ایتالیا و اسپانیا بود. بدیهی است که این مشارکت به ایران اجازه میداد تا ۱۰درصد از اورانیومهای غنی شده توسط کارخانه «تری کاستین» را که قرار بود در سال ۱۹۸۱ فعالیت خود را آغاز کند، خریداری کند.
کمیساریای انرژی اتمی و همتای ایرانی آن به سرعت موسسه «سوفیدف» (موسسه فرانسوی-ایرانی غنی سازی اورانیوم شکافت هستهای) را برای مدیریت همکاری هستهای بین دو کشور بنا نهادند. برای تسریع در این پروسه، شاه مبلغ ۱۸۰ میلیون دلار دیگر به فرانسه پرداخت کرد. به رغم این موضوع، همکاری به درازا کشید؛ هرچند که «فرام اتم» ساخت اولین نیروگاه هستهای را در سایت بوشهر ایران آغاز کرد.
به گزارش ایسنا، پیر رازو (pierre Razoux)، یکی از پژوهشگران و نویسندگان فرانسوی است که در زمینه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران دست به تحقیق و نگارش کتابی تحت عنوان «جنگ ایران و عراق» (La guerre Iran-Iraq) زده است و «هیئت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی» برای بهره گیری پژوهشگران داخلی، بخشهایی از نسخه اصلی کتاب را ترجمه کرده است. این ترجمه توسط سرهنگ ستاد علی سجادی از متن اصلی آن که به زبان فرانسه میباشد انجام شده است.