به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، «ناصر کنعانی» رئیس دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در قاهره امروز (سهشنبه) در یادداشتی تحت عنوان «پیام انتقال قدرت در آمریکا برای منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا» مینویسد: ترامپ رفت، اما میراث شوم او نه فقط برای دولت جدید آمریکا، بلکه برای ملت آمریکا و نیز جایگاه جهانی این کشور به جای ماند. او آمریکای تحقیر شده و شایسته ترحم را باقی گذاشت. از این پس دوقطبی ناشی از ترامپیسم، بدنه اجتماعی و فرهنگی آمریکا را رنج خواهد داد. نزاع دو حزب دموکرات و جمهوری خواه بر سر روند و نتیجه انتخابات و نهایتا اشغال کنگره توسط طرفداران ترامپ - که برخی از آن به عنوان کودتای ترامپ علیه دموکراسی در آمریکا تعبیر میکنند - ماهیت واقعی دموکراسی آمریکایی و نیز گسست درونی جامعه آمریکا را متجلی کرد و آن را به همه جهانیان نشان داد.
وی با بیان اینکه ترمیم این گسست و شکاف ایجاد شده در بدنه اجتماعی آمریکا، برای دولت جدید این کشور بسیار بعید به نظر میرسد، خاطرنشان میکند: اگر عقلانیتی بیشتر از ترامپ و درس گرفتن از سیاستهای بیخردانه وی را برای رئیس جمهور و دولت جدید آمریکا مفروض بگیریم، انتظار میرود که دولت جدید آمریکا بر موضوعات مهمی نظیر معالجه افول قدرت اقتصادی این کشور، عمیق شدن بحران و شکاف اجتماعی داخلی، مدیریت رابطه زخم خورده با اروپا و نیز مهار چین به عنوان قدرت قریب الوقوع اول اقتصادی جهانی را در صدر اولویتهای خود قرار دهد. با این اولویتها، آنگاه غرب آسیا و شمال آفریقا و به تبع آن حمایت از رژیم صهیونیستی و دیگر متحدان نزدیکش، صرفا از موضوعات مهم -، ولی نه از اولویتهای اول آمریکا - خواهند بود، و سیاست آمریکا صرفا بر مدیریت و کنترل این پروندهها متمرکز خواهد شد.
* جهان در حال ورود به «عصر پساآمریکا» است
در این یادداشت آمده است: قرار گرفتن آمریکا در مسیر افول، نظر بسیاری از صاحبنظران و مؤسسات مطالعاتی آمریکایی و بینالمللی است و اینکه با وضعیت کنونی آمریکا، احتمالا تجارب قبلی برای علاج بحرانهای آمریکا و چالشهای بزرگ پیش روی این کشور چندان مؤثر نخواهد بود، بلکه در صورت مدیریت عاقلانه، صرفا سرعت گسترش این چالشها کند خواهد شد.
کنعانی میافزاید: از نظر برخی صاحبنظران برجسته بینالمللی، قدرت برتر جهانی در حال انتقال از «غرب» به «شرق» و نظم بینالمللی در حال حرکت به سمت «تغییر» و «انتشار قدرت» در بلوکهای مختلف ژئوپلیتیکی است. تعداد زیادی از صاحبنظران برجسته بینالمللی به ویژه افراد سرشناسی از داخل خود آمریکا نظیر «فرید زکریا» و یا مؤسسات برجستهای نظیر «بروکینگز» بر این باورند که «سقوط برگشت ناپذیر» جایگاه جهانی ایالات متحده آمریکا شروع شده و جهان در حال ورود به «عصر پساآمریکا» است. «شورای اطلاعات ملی» آمریکا به عنوان یکی از مهمترین مراکز اطلاعاتی این کشور که چالشهای پیش روی آمریکا در عرصه داخلی و بینالمللی را پیش بینی و ارزیابی میکند، پیش بینی کرده است که این کشور تا سال ۲۰۲۵ به عنوان یک قدرت باقی خواهد ماند، اما سلطه آمریکا از بین خواهد رفت.
وی خاطرنشان کرده است: در همین راستا به نظر میرسد که انتظار اروپا از آمریکا برای باز پسگیری نقشی سازنده و تعیین کننده در مسائل بینالمللی نیز، تمنایی است که امکان تحقق آن آسان نخواهد بود، زیرا با رفتن ترامپ و وزیر خارجه ماجراجو و کینه توز آن، اگرچه رفتارهای مخرب آمریکا در سازوکارهای مشترک آتلانتیکی و فراآتلانتیکی و یا روندهای بینالمللی تقلیل خواهد یافت، اما آمریکا دیگر ابرقدرت هژمون جهانی نیست که توان ایفای نقش تعیین کننده و یا تمام کننده در مسائل و مشکلات مورد انتظار شرکای اروپایی خود را داشته باشد.
وی در این یادداشت میافزاید: بدیهی است که دیگر آمریکا «کدخدای دهکده جهانی» نیست و این کدخدا در نظم در حال شکل گیری جدید بینالمللی، به رغم برخورداری از احترام نسبی اهالی دهکده، اما مجبور است بیشتر به تدبیر منزل خویش بپردازد.
کنعانی با طرح این سؤال که، اما پیام انتقال قدرت در سایه وضعیت داخلی و بینالمللی آمریکا برای منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا چیست؟ خاطرنشان کرده است: به نظر میرسد که اتکاء به آمریکا به عنوان شریک راهبردی و طراح و مهندس تحولات منطقهای، بیش از پیش کارآیی و موضوعیت خود را از دست خواهد داد. شرکای منطقهای آمریکا باید به خویشتن ملی و منطقهای خود بیندیشند و به خروج تدریجی از چتر سیاسی، امنیتی و اقتصادی آمریکا فکر کنند. این موضوع در پروندههای بحرانی منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا نیز صدق خواهد کرد. به نظر میرسد که انتظار برخی شرکای منطقهای آمریکا از این کشور برای ایفای نقش مؤثر و تعیین کننده در بحرانهای منطقهای، توقعی غیرواقعی است، بلکه این آمریکاست که انتظار دارد شرکایش وضعیت او را درک کرده و ضمن پرهیز از ایجاد تنشهای جدید، از استمرار رفتارهای ماجراجویانه و غیرقابل مدیریت بپرهیزند.