کارگردان «باخانمان» درباره ویژگیهای این سریال و موقعیتهای طنازانه و در عین حال تلخ آن توضیحاتی ارائه کرد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سریال «باخانمان» به کارگردانی برزو نیکنژاد و تهیهکنندگی زینب تقوایی حدود یک ماه است که روی آنتن شبکه سه رفته است. این سریال با فضایی طنز و با ترکیبی از بازیگرانی که برخی شان بیشتر در کارهای جدی و ملودرام حضور داشتهاند ساخته شد.
«باخانمان» ابتدا با قصه مسعود با بازی حسام محمودی و ماجرای ازدواج او آغاز میشود و سپس داستان به خانواده واقعی او کشیده میشود؛ خانوادهای که حالا پس از سالها یکییکی فرزندانش را پیدا میکند و این میان مخاطب را به دورهم جمع شدن یک خانواده دعوت میکند.
این سریال بیشتر از اینکه کمدی باشد فضایی مفرحی را در برخی قسمتها ایجاد کرده است و البته گاهی هم قرار است به تلخیهای زندگی حال حاضر بپردازد.
برزو نیکنژاد کارگردان این سریال در گفتگویی از سختی کار در شرایط کرونایی، انتخاب بازیگران و همچنین فضای طنازانه و شوخیهای سریال سخن گفت که در زیر میخوانید.
شرایط کار با وجود کرونا هنوز هم برای هر پروژهای یک ریسک محسوب میشود و سختیهای زیادی در بر دارد. این سختیها برای شما چطور پیش رفت؟
قطعاً خود کار در تلویزیون سختی دارد حتی در شرایط عادی هم کار سختی است. ماجرای کرونا باعث شد همه این سختیها چند برابر شود و حتی همه با استرس کار کنند. مثلاً اگر زمانی سکانسی داشتیم که دو نفر کنار هم بودند و یکی عطسه میزد همه از هم فرار میکردند. مخصوصاً در این سریال سکانسهای دسته جمعی زیادی داشتیم، چون اساس سریال روی زندگی دسته جمعی و دورهم جمع شدن یک خانواده بود همانطور که الان همه دوست داریم کرونا تمام شود و به همان زندگی قبلی برگردیم.
چقدر امکان کنترل این شرایط وجود داشت؟
برخی میگویند کارها را با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی انجام دهید، اما این جمله را برای من توضیح بدهند که چگونه امکانپذیر است. درست است ما هم همه ماسک میزنیم یا حین ضبط همه موارد را رعایت میکنیم، اما باز هم سخت و غیرقابل امکان است. این سریال با لوکیشنهای بسیاری به تولید رسید که جزو کارهای سختی بود که خود من کارگردانی کردهام. من سالهاست در تلویزیون کار کردهام و این مجموعه یکی از سختترین آنها بود. هر قسمت از سریال را که ببینید لوکیشنهای مختلفی از خانه، مغازه، خیابان و… دارد.
صحنههایی در سریال داشتید که گاهی یک باره از روی یک بازیگر و موقعیت روی صحنه دیگری کات میشد که البته شاید یکی دو بار بود، اما بعداً شنیدیم برخی از بازیگران به کرونا مبتلا شده بودند، غیبتشان در این صحنهها ارتباطی با کرونا داشت؟
برخی از بازیگران مثل الهام اخوان و امیر کاظمی کرونا گرفتند و مجبور شدیم چند روزی به آنها استراحت بدهیم. سکانسی با حضور حسن پورشیرازی داشتیم که بخشی را ضبط کردیم و بخشی دیگر را به دلیل مشکل چشم و اینکه لازم بود برای معاینه برود نتوانستیم از او استفاده کنیم و در سکانس بعدی صبح روز بعد بدون اینکه او را ببینیم صدایش را میشنویم. با این حال مشکلات کرونا سختی کار ما را بالا برد، اما سعی کردیم در عین این سختیها سریال را به پخش برسانیم مثلاً خود من هم مبتلا شدم درحالیکه نتوانستم خودم را تعطیل کنم.
یعنی با وجود ابتلا به کرونا سر صحنه رفتید؟
به نظر شما ممکن بود نرویم؟ روزی ۹ دقیقه برآورد ضبط داشتیم حتی با احتساب روزهای تعطیل پس اگر تعطیلی را نمیگرفتیم روز عادی باید ۱۰ دقیقه را میگرفتیم تا به ماهی ۲۷۰ دقیقه برسد. از طرفی سعی کردیم سکانسها طولانی نباشد، کوتاه باشد و ریتم سریال تند باشد تا مخاطب لذت ببرد و همه این تلاشها و سختیها را به جان خریدیم تا کاری درخور مخاطب بسازیم.
طی یک سریال اخیر تلویزیون کمتر سریال طنز برای پخش داشت و حتی همان آثار طنز هم که روی آنتن رفت با انتقادات زیادی مواجه شد و این سریال نسبت به برخی از این آثار یک سر و گردن بالاتر بود، اما همچنان کمتر توانست لحظههای کمیک برای خنداندن مخاطب ایجاد کند. فکر میکنید این کمبود زمان روی سریال تاثیر نداشت؟ با توجه به سریالهای قبلی خودتان مثل «دردسرهای عظیم» موقعیتهای کمدی این سریال کمتر نبود؟
خوشبختانه بازخوردهای خیلی خوبی از مخاطبان دارم به آمار واقعی و حتی ساختگی کاری ندارم و از آنچه خودم دیدهام میگویم، بسیاری با این سریال خندیدهاند و حتی با تلخیهایش غمگین شدهاند. قطع به یقین ما نباید کم کاری خود را سر چیزی بگذاریم و احتمال دارد ما کم کاری کرده باشیم ما یک نکته را هم نباید فراموش کرد اگر قرار است کسی را بخندانیم موقعیتی که آدمها در آن هستند تاثیر زیادی دارد مثلاً اگر در یک جشن عروسی باشند راحتتر با هر موضوع طنزی لبخند بر لب شان میآید و میخندند تا اینکه در موقعیت تلخ و پراسترسی باشند. الان هم شرایط معیشتی مردم و زندگی اینجوری نیست که اطمینان داشته باشیم آمادگی خندیدن دارند. ما در سریال «باخانمان» تماشاگر را آماده میکنیم برای خنداندن و قرار نیست در همه موقعیتها بخندند، اما زمینهسازیهایی میکنیم تا لحظاتی را شاد باشد.
از طرفی «باخانمان» یک قصه تلخ هم دارد که میخواهد مخاطب را امیدوار کند به آینده و امید بدهد که اتفاقات خوبی رخ میدهد، کمدی رو و گل درشتی نیست.
برای این سریال سراغ ترکیب متفاوتی از بازیگران هم رفتید مثلاً از افسانه بایگان، آتیلا پسیانی و حسن پورشیرازی بهره گرفتید و یا حسام محمودی را برای اولین بار در چنین فضایی طنازانهای میبینیم که نقش اول سریال را هم به او سپردهاید.
سعی کردم به ترکیب متفاوتی برسم که اگر تماشاگر سریالی میبیند دچار تردید نشود که این سریال جدید است یا خیر، چون آن قدر برخی بازیگران در کمدیها حضور یافتهاند مخاطب ابتدا دچار سوال میشود که دارد یک سریال جدید میبیند یا بازپخش است. از طرف دیگر برخی از ما فکر میکنیم کمدی یعنی برخی از عزیزانی که کمدین هستند کنار هم قرار بگیرند و بعد میخواهیم بر اساس تلاش کمدین تماشاگر را بخندانیم!
ضمن اینکه این سریال موقعیتهای تلخ هم دارد، ما کمدینهایی داریم که اگر گریه کنند تماشاگر باز هم میخندد و دیگر آن موقعیت تلخ رخ نمیدهد. وقتی قرار است راوی قصهای باشید که لحظات تلخ و شیرین دارد بازیگری میخواهید که تماشاگر با گریه او هم ذات پنداری کند.
برای سریالی که اینقدر به تعبیر شما با زندگی واقعی و تلخ و شادیهای جامعه پیش میرود چرا دیالوگهایی استفاده میشود که با شوخیهای سخیف فضای مجازی سعی در خنداندن دارد؟
اگر در سریالی که در ۱۵ قسمت پخش شده آن حدود هشت شوخی این مدلی باشد اشکالی ندارد. مخالف نظر شما نیستم، اما شاید در آن صحنه طنز ماجرا روی همان دیالوگ بنا شده است. به هر حال تماشاگر به همه اتفاقات نمیخندد و همانطور که گفتم گاهی برخی زمینهچینیها به آماده کردن او کمک میکند. با این حال باید در اجرای کار هم این ملاحظه را داشت که آورده جدیدی داشته باشد. اگر مثال بزنید بهتر میتوان مصداق آورد.
برخی از جملاتی که در فضای مجازی بارها با آنها شوخی شده بود در سریال عیناً به عنوان یک دیالوگ استفاده شد بدون اینکه طراحی خاصی داشته باشد یا به قول شما اجرای متفاوتی داشته باشد مثل این جمله خانمی در یک مجلس که میگوید «دیر اومدی نخواه زود برو…»
به نظرم شبکههای اجتماعی روی زندگی ما تاثیر زیادی گذاشته است و جزو جدایی ناپذیر زندگی مردم شده است پس این شوخیها را هم نمیتوان تفکیک کرد. کمدی برای من خیلی جدی است و نمیخواهم حرف شما را رد کنم و قطعاً به همه لحظات احساسی فکر کردهام، اما در عین حال به همه آدمهایی که مخاطب سریال هم قرار میگیرند فکر میکنم. از پدر ۸۰ ساله خودم تا جوان ۱۸ ساله و از سربازی که در خوابگاه سربازی است تا زندانی یک زندان. اصلاً هم ادعایی ندارم که موفق شدهام.
چندی پیش گفته بودید از کمدی خسته شدهاید درحالیکه قرار است به زودی کارگردانی سریال «دودکش ۲» را شروع کنید آن خستگی و این شروع دوباره را چطور در کنار هم میآورید؟
از کمدی خستهام، چون خنداندن خیلی سخت است و همین که یک سکانسی یا نکتهای در سریال به کسی بربخورد فکر میکنم من یک جای کار اشتباه کردهام. اگر یک ماما از یک دیالوگ سریال من دلخور میشود، من هم ناراحت میشوم و این دلخوریها خود به خود این را میگوید که کمدی ساختن سخت است. راضی نیستم کسی از سریالم ناراحت شود مردم حق دارند از اثر من راضی باشند یا نباشند، اما من راضی نیستم کاری بسازم که کسی دلخور شود. در سریال «باخانمان» هم اینکه بسیاری دوستش داشتند و در این شرایط جامعه با آن شاد بودند برایم باعث خوشحالی بود.
و چه زمانی فصل جدید «دودکش» را شروع میکنید؟
سریال «دودکش» در مرحله نگارش است و خانم زینب تقوایی تهیهکننده سریال باید تصمیم بگیرند چه زمانی وارد تولید شود. با این حال من همان زمان که فصل اول سریال را نوشتم سعی کردم یک کمدی بنویسم که مردم با آن بخندند و لحظات شاد داشته باشند. لحظات احساسی و تلخ هم داشت و خیلی دوست داریم با فصل دوم این سریال یک بار دیگر مردم لبخند بزنند.