گروه سياسي «شبكه خبر دانشجو»؛
«هر روز ما در جنگ بركتي داشتهايم كه در همه صحنهها از آن بهره جستهايم.» اين جمله از بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران نشان ميدهد كه جنگ تحميلي عليرغم همهي سختيها، محنتها و غمها بشارتهايي فراواني نيز داشته است. در ميان اين بركات، خودكفايي در نيروهاي مسلح از درخشندگي خاصي برخوردار است. با توجه به نظام وابستهي ارتش در اوايل انقلاب، عدم خودباوري برخي مديران و فرماندهان ارشد، جوان بودن سپاه و عدم تجربه كافي در اين زمينه و با توجه به تحريمهاي صورتگرفته از سوي نظام استكباري، پيشرفتهاي نظامي ما در زمينهي خودكفايي براي خيلي از ناظران داخلي و خارجي غير قابل باور است. در ادامه، صحبتهاي سرهنگ نوروزي را ميخوانيد از همافران بازنشسته كه در اوايل انقلاب، در دفتر مشاورهي نظامي امام(ره) مشغول به خدمت بوده است. او از جرقههاي خودكفايي در ارتش و نقش آيتالله خامنهاي در اين زمينه ميگويد.
جرقههاي خودكفايي
همزمان با تأسيس انجمنهاي اسلامي ارتش كه در همان اوايل انقلاب و با دستور آيتالله خامنهاي شكل گرفت، رهبر معظم انقلاب بر خوداتكايي و خودكفايي تأكيد بسياري نمودند و بر ايجاد بستر مناسب براي انجام كارهاي مطلوب در توليد و تعمير تجهيزات ارتش سفارش نمودند. برادر عزيزمان جناب آقاي عطاءالله بازرگان كه عضو انجمن پايگاه سوم (پايگاه شهيد نوژه) بود، يك روز به انجمن اسلامي مركزي آمد و با هم صحبت كرديم.
آقاي بازرگان مطرح كرد كه با رفتن آمريكاييها خيلي از قطعات نميرسد. آن زمان و بعد از قضيهي تسخير لانهي جاسوسي كاملاً در تحريم بوديم. ايشان مطرح كرد كه ما ميتوانيم بر اساس سفارش آيتالله خامنهاي و با كمك متخصصان خودمان، بعضي از اين قطعات را تعمير كنيم. بنابراين اجازه ندهيم كه هواپيماها زمينگير شوند. ايشان براي اين كار طرحي داشت. با توجه به ارادت و سابقهي آشنايي كه بنده خدمت حضرت آقا داشتم؛ من و آقاي بازرگان خدمت ايشان در ستاد مشترك رفتيم. ايشان در آن زمان مسئول دفتر مشاورت نظامي حضرت امام(ره) بودند.
البته ايشان آقاي بازرگان را به عنوان عضو انجمن اسلامي پايگاه سوم ميشناختند. وقتي آقاي بازرگان اين طرح را مطرح كرد، حضرت آقا خيلي پسنديدند. آقاي بازرگان كاغذ بسيار بزرگي را كه سازماندهي اين طرح به اسم تحقيقات فني بود، پهن كرد و توضيح داد. مقام معظم رهبري طرح را پسنديدند و نامهاي به تيمسار باقري، فرمانده وقت نيروي هوايي نوشتند و آقاي بازرگان را معرفي كردند و اينكه از اين طرح حمايت كنند و اين طرح را اجرا كنند و گزارش پيشرفت كار را ارائه دهند.
ماجراي خريد نظامي از انگليس
من در دفتر مشاورت حضرت امام(ره) بودم و آنجا كار ميكردم. يك روز يكي از مسئولان با من تماس گرفت و گفت كار واجبي دارم. من به دفتر او رفتم و گفت كه ميداني چه اتفاقي در حال وقوع است؟ گروهي تصميم دارند كه در اوج جنگ، از انگليسيها رادارهاي «مارتلو» بخرند. اولاً انگليس، پشت سر صدام است. بنابراين هرچه هم از آنها بخريم، تمام اطلاعات را به عراق ميدهند. ضمناً با پولي كه به انگليس ميدهند، ميتوان روي تهران سقف زد! چنين مصيبتي دارد در مقابل رادارهاي «ايدياس4» (ADS4) كه نيروهاي داخلي مشغول تعمير و راهاندازي آنها بودند، اتفاق ميافتاد.
با حمايت آيتالله خامنهاي در آن زمان نيروها داشتند رادارهاي ADS4 را تعمير ميكردند. ايشان حتي در نماز جمعه فرمودند كه رزمندگان ما دارند رادارهاي (ADS4) را راه مياندازند. آنها براي اينكه اين رادارها راه نيفتد، داشتند رادارهاي «مارتلو» را ميخريدند. نيروهاي جهاد خودكفايي ميگفتند كه صبر كنيد تا ما اينها را راه بيندازيم. آن مسئول وقتي خدمت آيتالله خامنهاي رسيد و موضوع را براي ايشان بازگو كرد، ايشان ضمن مخالفت شديد با اين خريد، دستور دادند تا تمام اعضاي آن گروه بازنشسته شوند.
مشكلات نظام وابسته
با توجه به آن نظام اداري و سازماندهي نيروي هوايي كه كاملاً وابسته به خارج بود و توسط مستشاران خارجي اداره ميشد، براي نيرو خيلي سنگين بود كه يك مركز تحقيق را در ستاد نيروها راه بيندازد. يعني اصلاً ساختار اجازه نميداد، چون همهي مقرارت و قوانين سازمان و همهي ارتباطات سازمانها با هم تعريف شده بود. بنابراين هيچ جايگاهي براي شروع چنين كاري تصور نميشد. از همان ابتدا اين طرح تحريم شد. حتي براي گرفتن اتاق و خط تلفن داخلي هم دچار مشكل بوديم. البته با وجود اينگونه ضعفها، پشتيباني قوي آيتالله خامنهاي را داشتيم و اين پشتيباني قوي به ما جرأت ميداد كه با وجود مخالفتها بايستيم.
پس از اينكه آيتالله خامنهاي رئيسجمهور شدند، ما خيلي قدرت گرفتيم. جريان خودكفايي هنوز متمركز نبود، اما در بخشهاي مختلف نيروي هوايي، دوستان متعهد ما، خلبانان و فنيها، دست به اين كار زده بودند. در پدافند بهخاطر آن مشكلاتي كه با رادارها داشتيم، بحث رادار (ADS4) مطرح بود. دستگاههايي كه آمريكاييها آورده بودند، كه احتمالاً هشت دستگاه بود، فقط يك دستگاه و آن هم نه به صورت كامل، در سايت كرج راه افتاده بود و بقيه در انبارها مانده بود. نيروهاي آنجا شروع به راهاندازي آنها كرده بودند. در پايگاه سوم نيز آقاي بازرگان شروع به تعمير قطعات كرده بود، اما اينها هيچ تمركزي نداشتند. هيچ مركزيتي كه از آنجا هدايت و حمايت شوند و بودجه تعريف شود، وجود نداشت. واقعاً مبارزهي شديدي بود. من نميتواتم تصوير آن ايام را براي شما توضيح بدهم. بعضي از فرماندهان و حتي فرماندهان حزباللهي نيروها را طوري بار آورده بودند كه آنها باور نداشتند كه ميتوانيم رادار تعمير كنيم، ميتوانيم هواپيما تعمير كنيم و قطعه تعمير كنيم. چنين فرهنگي وجود داشت.
ما اغلب در پايگاههاي استعمارگران انگليسي و آمريكايي و اسرائيلي تربيت شده بوديم و آنها به ما خط داده بودند. به گونهاي ما را شستوشوي مغزي داده بودند كه حتي حزباللهيترين فرماندهان كه خيلي معتقد و نمازخوان هم بودند، باور نميكردند كه ما بتوانيم قدمي برداريم. از يك طرف، نيروهاي فني كه خودشان دستاندركار بودند و آمريكاييها به آنها اجازه نداده بودند كه كاري انجام بدهند، عقدهاي داشتند كه بتوانند كاري انجام دهند. وقتي اين محدوديت برداشته شد، نيرو و فكرشان آزاد شده بود و به خاطر انقلاب، جرأت پيدا كردند كه خيلي از آن طرحهايي را كه اجازهي اجرا نداشتند، اجرا كنند.
بنابراين تضاد عجيبي بين طبقات پايين بود. اگر عنايت خدا نبود، اگر بينش حضرت امام(ره) نبود كه به خودكفايي، اتكاي به نفس و خودباوري توصيه ميكردند و اگر حضور حضرت آقا به عنوان رئيسجمهور نبود، يقين بدانيد كه ما نميتوانستيم كاري بكنيم. با وجود اشتياق و دلسوزي نيروها، اگر حمايت از بالا نبود، ما اصلاً نميتوانستيم پيش برويم.
بعد از تيمسار باقري، شهيد فكوري، فرمانده نيرو شدند. جنگ شروع شد. جنگ هم فشار آورد. يعني اصلاً بركت جنگ اين است، زيرا همهي دستگاهها براي رفع نياز جبهه به قطعات، هواپيماها، رادارها و ... شروع به كار كردند. از اين طرف، تحريم هم بود.
و سرانجام «جهاد خودكفايي»
به هر حال، جهاد خودكفايي رشد كرد و زمينهي فعاليت نيروها در آن بيشتر شد. در اين زمان، مقداري دست نيروها براي كار كردن باز شد. مخصوصاً كه با رياستجمهوري حضرت آقا اوضاع بهتر شد. ايشان رئيسجمهور شدند و زمينهي كار بچههاي حزباللهي بيشتر شد. اما باز هم آن فرهنگ در نيروي هوايي حاكم بود. فرماندهان نيروي هوايي باور نداشتند كه بتوانيم كارهاي بزرگي انجام دهيم.
اين قضيه ادامه داشت تا اينكه معاونت خودكفايي به شكل رسمي آغاز به كار كرد و آقاي بازرگان، معاون جهاد خودكفايي شد. البته اسم طرح آقاي بازرگان تحقيقات فني بود، اما نظر آيتالله خامنهاي اين بود كه كلمهي جهاد باشد؛ مثلاً جهاد خودكفايي. يعني اصرار بود كه معاونت جهاد خودكفايي تشكيل شود.
تمركز نيروها و ظرفيتها
با تشكيل معاونت جهاد خودكفايي، كارهاي پراكندهي نيروها در تمام پايگاهها و ايستگاهها انسجام پيدا كرد. براي آنها بودجه تعيين شد و تجهيزات و امكانات در اختيار آنها گذاشتند. البته با اينكه به عنوان معاونت جهاد خودكفايي سازماندهي شد، اما هنوز رابطهي آن با بقيهي سازمانها تعريف نشده بود. يعني مثلاً ما براي ارتباط معاونت جهاد خودكفايي با معاونت عمليات تعريف نداشتيم. از نظر سازماندهي با معاونت طرح و برنامه، معاونت اداري و حتي با معاونت لجستيك ارتباط نداشتيم. مثلاً بايد روشهايي تدوين ميشد كه اين روشها، معاونت لجستيكي را مجبور كند كه قبل از خريد، از جهاد درخواست كند و اگر جهاد نميتوانست اين قطعه را توليد يا تعمير كند، درخواست خريد انجام شود. چنين تعريفي نبود.
تعريغي بين معاونت عمليات و جهاد نبود كه معاونت عمليات خودش را موظف بداند كه با جهاد، براي عمليات برنامهريزي كند. مثلاً بگويد كه ما داريم چنين عملياتي انجام ميدهيم و نياز به چنين بمب يا موشك يا راداري داريم. اين چيزها نبود و آنچه اتفاق ميافتاد، به صورت مجزا از ساختار بود. حضرت آقا اين قضيه را درك كرده بودند. ايشان همان موقع فرماندهان را تشويق ميكردند كه روشها را عوض كنيد. يكي از عبارات بسيار زيباي حضرت آقا در آن زمان اين بود كه: «جنگِ با اين روشها، جنگ با خودِ آمريكا است.» يعني به اندازهي جنگ با آمريكا اهميت دارد.
سجيل
ما پيشرفتهايي در قسمتهاي تجهيزات فني داشتيم. مثلاً وقتي فلان قطعه تمام شد، جلساتي تشكيل دادند كه آن را از جاهاي مختلف بخرند و بياورند. همان موقع آيتالله خامنهاي دستور دادند و كميتهاي زير نظر آقاي بازرگان براي چارهانديشي دربارهي عملياتي نگهداشتن هواپيماي اف14 تشكيل شد. البته آنهايي هم كه خارج رفتند، نتوانستند كاري بكنند، اما در داخل، اين كميته زير نظر جهاد خودكفايي تشكيل شد. آنها توانستند موشكهاي هاگ را طراحي كنند و جاي فونيكس، زير هواپيماي اف14 ببندند.
پروژهي سجيل، همان استفاده از هاگ به جاي فونيكس بود. با دشواري، آن را آزمايش كردند و آزمايش هم موفقيتآميز بود، اما مشكل اين بود كه ساختار وابسته، اجازهي آزمايش چنين چيزي را نميداد. قانع كردن عمليات كه آن را آزمايش كنند، مشكل بود. ايراد ساختار وابسته اين است. يعني اگر هماهنگيهايي بين عمليات و جهاد وجود داشت، كار خيلي آسان انجام ميشد. اگر همهچيز تعريف شده بود كه وقتي پروژهاي از لحاظ فني به پايان ميرسد، طبق اين روشها و با آن پشتيباني و با اين بودجه ميتوانند آن را آزمايش كنند، اما متأسفانه چنين چيزي نبود، بايد التماس ميكردند تا به آنها كمك كنند. دغدغهي حضرت آقا نيز در آن زمان همين بود.
اگر تحريمها نبود...
اگر تحريمها نبود، جهاد خودكفايي راه نميافتاد. اگر هم راه ميافتاد، اينقدر سرعت در پيشرفت نداشت و به اين اندازه نوآوري نداشتيم. بركت اين تحريمها اين بود كه نيروها با خودباوري خيلي كارها كردند. ما هواپيماي شرقي را سوختگيري كرديم. وقتي كشورهايي مثل ليبي و حتي چين متوجه شده بودند، نامهي درخواست نوشته بودند. مسئولان نظام احتمالاً آقاي بازرگان را خواسته بودند و گفته بودند كه چين، چنين نامهاي را براي سوختگيري نوشته است. واقعاً شما چنين تواني داريد كه چين ندارد؟!
ما مستشار به ليبي فرستاديم كه هواپيماهاي ليبي را سوختگيري ميكردند. بعداً به چين هم رفتند. البته مسائلي پيش آمد كه متأسفانه جلوي اين كار گرفته شد. جريانهاي خلافي كه آن زمان بود، اجازهي توسعهكار را نداد. يعني ما تا اينجا پيشرفت كرديم كه از نظر فناوري از قدرت بزرگي مثل چين جلو زديم. چندين سال بعد از آن كه ما پروژهي سجيل را انجام داديم، آمريكا هم اين پروژه را اجرا كرد. بنابراين اگر دست جهاد خودكفايي باز بود و ساختار وابسته اجازه ميداد كه افراد با اين عقيده كه «جنگ با روشها عين جنگ با آمريكا است» ما يقيناً جاي ديگري بوديم.
تاريخ مصرف يا مصرفگرايي
حضرت امام(ره) فرموده بودند كه اين تحريم، بركت است. اين بركت براي ما در نيروي هوايي كاملاً مشهود بود. مثلاً طبق روشهاي رايج، وقتي تاريخ مصرف برخي از قطعات ميگذشت، با وجود اينكه قطعه خراب نشده بود، اما چون موعد تعويض آن ميرسيد، بايد اين قطعه را عوض ميكرديم. لامپهايي روي رادار نصب بود كه خيلي هم گران بود؛ كلاهسترون و مگنتون و ... اين لامپها تششعات راديواكتيو داشت. نيروها اين لامپها را عوض ميكردند و در هر سايت چاهي كنده بودند كه اين لامپها را داخل آن چاه ميانداختند. بايد اين قطعات را دفن ميكردند و مجدداً تقاضاي قطعات جديد ميكردند، اما پس از تحريم، نيروها عمر اين قطعات را اضافه كردند. اين نيروها رفتند از آن چاهها، همان قطعاتي را كه سالها دور انداخته بودند، درآوردند و دوباره استفاده كردند. بنابراين همان وابستگي تداوم داشت.
به اين ترتيب در قسمت هواپيمايي، عمر اين قطعات را اضافه كردند. در قسمت فني، اداري، عمليات و لجستيك هم مشكل داشتيم. لجستيك طوري طراحي شده بود كه به محض اينكه قطعه تمام ميشد، به جهاد و داخل كشور مراجعه نميكرد. خودبهخود به خارج ميرفت. وقتي تحريم شديم، دفاتر خريدي در لندن، سنگاپور و جاهاي ديگر باز كرديم كه بتوانيم خريد كنيم.
ميگفتند دروغ است!
امروز هم كه اين تحريمها افزايش پيدا كرده، انسانهاي خبره، نيروهاي قوي، باتجربه، جنگديده و آشنا به تمام تجهيزات، اعلام آمادگي كردند كه هر كاري را كه زمين مانده ميتوانند انجام دهند. مثلاً پروژهي شهيد دوران و پروژهي شهيد بابايي. پروژهي شهيد دوران ارتقاي هواپيماي اف4 است و پروژهي شهيد بابايي، ارتقاي توان رزمي اف4 است. پروژهي شهيد ستاري، ارتقاي سي130 است. پروژهي شهيد اردستاني، در رابطه با اف5 است و پروژهي شهيد حبيبي، در رابطه با ميراژ است. ما الان اين مجموعه را جمع كردهايم و چنين تواني داريم. اينها همان نيروهاي جهاد خودكفايي هستند كه خود حضرت آقا راهانداخته بودند.
در يكي از رزمايشهاي ما كه هواپيماهاي شكاري سوختگيري ميكردند، وابستهي نظامي يونان عكس گرفت و طبق وظيفهاش گزارش داد كه در اين رزمايش هوايي، هواپيماهاي شكاري هم سوختگيري ميكردند. او را توبيخ كرده بودند كه از مسائل نظامي چيزي نميفهمي! آنها نميتوانند چنين كاري را انجام دهند. بعداً اين وابستهي يوناني به خاطر اثبات حق خود، به نيروهاي ما متوسل شده بود كه به من اسنادي بدهيد كه از خودم دفاع كنم، زيرا ممكن است من را عوض كنند. يعني پروژهي سجيل باوركردني نبود.
حتي نيروهاي ما موشكهاي ليزري اختراع كردند. موشكهاي مختلف را به هواپيماهاي مختلف نصب كردند، بهگونهاي كه مثلاً هواپيماهاي غربي، به سلاحهاي شرقي مجهز بودند يا بالعكس. مثلاً تغييراتي كه روي فانتوم انجام شد، به اندازهاي بود كه اگر همين فانتوم در آمريكا بود، اسم ديگري روي آن ميگذاشتند، چون از نظر توان، خيلي بالاتر از همان مدل بود.
در قسمت رادار، بمب، موشك و حتي بدنه تغييراتي داده شده كه بتواند مقاومت كند. در همان اوايل جنگ، وقتي ارتفاع هواپيماها پايين ميآمد، آنها را از پايين با سلاحهاي سبك ميزدند. اولين دستاورد جهاد خودكفايي كه براي هواپيماها اختراع كرد، محافظي بود كه سلاحهاي سبك نتوانند به آنها صدمه بزنند. اين قضيه همينطور ادامه داشت و خيلي مؤثر بود. آن شبهايي كه هواپيماهاي عراقي ميآمدند و تهران را ميزدند، نه هاگ ميرسيد و نه هواپيماها ميتوانستند كاري كنند، ولي جهاد، موشك استاندارد سطح به سطح را بدون هماهنگي از انبارهاي نيروي دريايي آوردند و روي هاگ سوار كردند. نام اين كار پروژهي «شباهنگ» بود. آن موشك را در بلندي قرار دادند و اولين هواپيما را با همين پروژه زدند.
پروژهي شباهنگ اصلاً باوركردني نبود، اما اتفاق افتاده بود. كلي طول ميكشيد كه جهاد، سايت موشكي هاگ را مستقر كند. نيروهاي جهاد خودكفايي، سايت با عظمت هاگ را موبايل كردند، يعني يك تريلي درست كردند. زماني كه اين تريلي در اين درهها بالا و پايين ميرفت، طوري تعبيه كردند كه اين سطح تكان نميخورد. چندين ده ساعت طول ميكشيد كه يك سايت هاگ مستقر شود و شروع كند. زماني هم كه مستقر ميشد، دشمن ميآمد و ميزدش. اين سايت را موبايل كردند. اين اتفاق در دنيا نيفتاده بود، ولي ما اين كار را كرديم. در جزيرهي مجنون با اين سايت چهها كه كردند. چقدر هواپيما آنجا ريختند.
نميدانم كدام عمليات بود. آنها فكر نميكردند كه چنين تواني داشته باشيم. يعني امروز اين سايت هاگ، اينجا كار كند و يك ساعت ديگر در جاي ديگر. اصلاً گيج شده بودند. به همين علت تعداد زيادي هواپيما را از دست دادند.
فرود اضطراري
شما يقين بدانيد كه اگر روحيهي جهاد خودكفايي در كاركنان، فرماندهان و نيروهاي فني نبود، اصلاً دفاع ما در جنگ داوم پيدا نميكرد و از همان اول، هواپيماها زمينگير شده بودند. اصلاً انبارها خوابيده بودند و قطعهاي نداشتيم. مخصوصاً در طول جنگ كه انبارها كاملاً خالي شد. بعد هم با تحريم تمام آن دفاتر خريد ما را در خارج بستند. خيليها را كه چيزهايي به ما ميفروختند، زنداني كردند.
اگر اتكاء به داخل نبود، اصلاً چيزي نمانده بود. با كمبود ترمز هواپيما، هواپيماي اف14 در همان ابتدا خوابيده بود. احتمالاً حضرت آقا به خاطر دارند كه يكبار با سي130 در دزفول پرواز كرده بودند و بعد سي130 برگشته بود و با حالت اضطراري نشسته بود. هواپيما اشكال پيدا كرده بود و همين ترمز هواپيما آتش گرفته بود. نيروها بعد از آن ساختاري را تعبيه كردند كه ترمز سي130 را خنك نگهميدارد تا آتش نگيرد.
پايگاه حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله خامنه اي
/انتهاي پيام/