به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، محمدرضا طالقانی امروز با حضور در برنامه دستخط صحبتهای جالبی را مطرح کرد. او متولد ۱۳۳۱ در محله گذرمستوفی درخونگاه تهران است. از ۱۵ سالگی کشتیگیری را شروع کرده و تا ۲۹ سالگی ادامه داد و ۸ مدال بینالمللی کسب کرده است.
طالقانی در سال ۵۷ در اعتراض به رژیم پهلوی یکسری از مسابقات بینالمللی را تحریم کرده و این مسابقات را بهم زده، بعد از آن دستگیر شد و زمانی که امام (ره) از پاریس به تهران میآید، بعنوان محافظ امام تعیین میشود و تا مدتها کنار امام بود. او ریاست فدراسیون کشتی را در کارنامه کاری خودش دارد و کسی است که معمولاً حرفهای او در عرصه ورزش و کشتی به شدت جدی گرفته میشود. سابقه نایب رئیسی کنفدراسیون کشتی آسیا را در کارنامه کاری خود دارد و از آدمهای بسیار اخلاقی در عرصه ورزش است.
* ممنون از اینکه به برنامه ما آمدید.
افتخار میکنم این فرصت را به من دادید که باز هم بتوانم در محضر مردمی که عاشقانه آنها را دوست دارم، در معیت شما باشم، امیدوارم که خدا به من این اجازه را بدهد که حرفهایی بیان کنم که اثر آن در مردم به نحوی باشد که در پیشرفت کار عامالمنفعه مردمی باشد که همیشه نوکری آنها را کردم.
* خدا حفظتان کند؛ الان چه میکنید؟ الان عضو هیئت رئیسه فدراسیون کشتی هستید؟
این سوال را کاش الان نمیکردید که درد دلم باز شوم. من را از همه جا بیرون کردند و گفتند بازنشسته هستید. این درست برخلاف قانون دنیاست. ولی من ننشسته ام. ۱۶ جا عضو یتیمخانه و گداخانه هستم، ۱۲ جا سفیر طلایی بهزیستی و بیماریهای نادر و صعبالعلاج و ... هستم و افتخار میکنم مجانی در خدمت اینها هستم. اگر بحث پول بود یقیناً از اینجا هم من را بیرون میکردند. آقای دبیر به من منت فرمودند و به من احترام گذاشتند و از من خواستند عضو هیئت رئیسه شوم. من دوست نداشتم، چون مشغلههای زیادی دارم، ولی، چون آقای سلطانیفر بر من منت گذاشتند و برای من حکم زدند به احترام ایشان و آقای دبیر که دلم میخواهد در کارش مانند کارهای دیگر موفق شود، ماهی یکبار یک ساعت مزاحم بچهها هستم.
* اوضاع کشتی و ورزش چطور است؟
کشتی هم مثل سیاست، مثل اقتصاد و فرهنگی و چیزهای دیگرمان شده است. قدیمیها میگویند هر چقدر پول بدهید آش میخورید. کشتی الان احتیاج مبرمی به حمایت دارد. برنامهریزی هست، قدری پول و حمایت هم نیاز دارد و اگر سال آینده در مرداد ماه مدال طلا نگیریم مردم ما را نمیبخشند. ۶ ماه مانده است و هنوز سهمیه نگرفتیم و این برای ما بسیار بد است.
* آقای دبیر چطور است؟ به نظر شما انتخاب خوبی بودند؟
بالاخره مردم انتخاب کردند، ولی ما چند نفر مانند دبیر داریم که قهرمان المپیک باشد و بعد وارد این عرصه شود. او کشتیگیر بوده و از صفر شروع کرده است. کار دولتی و سیاسی هم کرده است. الان یک آدم پخته است، ولی مسئله کرونا باعث شد در کارهایش قدری کند شده و کارها به تعویق افتاده است وگرنه ایشان خوب شروع کرده و نفرات خوبی را آورده است. این کارهها را اطراف خود جمع کرده است. وقتی نائب رئیس او کسی است که ۷ مدال المپیک و جهان را دارد یقین بدانید کار خوبی است.
* گفتید سال ۹۶ من را ۵ بار بیرون کردند؛ حالا میگویند بیایید.
۶ بار من را بیرون کردند. هر جایی من را بیرون کردند...
* منظورتان برداشتن از سمت است؟
بله. خانم من تماس گرفت و گفت کجا هستید؟ گفتم فدراسیون هستم. گفت الان رادیو گفت شما را برکنار کردند. من تعجب کردم. گوشی را گذاشتم، ۱۱ هزار تومان به آبدارچی دادم رفت یه دسته گل خرید آورد، گوشی و ماشین را گذاشتم و کاغذی پشت صندلی گذاشتم که هیچ وقت پشت صندلی هم ننشستم، چون من سلف کسی بودم که قهرمان جهان و نائب رئیس ما بود و به احترام ایشان هیچگاه پشت میز فدراسیون ننشستم. پول هم نداشتم. هزار تومان دادم سر بهار رفتم و از آنجا سوار تاکسی شدم و از خانمم پول گرفتم و پول تاکسی دادم. چندین بار بود. آخرین بار در فدراسیون کشتی پهلوانی شب با روسا صحبت کردم و گفتم نمیخواهم بیایم، چون من قرار بود بعنوان سرپرست باشم. اصرار کردند که صبح باید بیای.
من دم در خواستم داخل شوم اجازه ندادند و گفتند شما را نباید راه بدهیم. شما بروید و بعداً از شما تجلیل میشود. گفتم در روز من از ۱۰ نفر تجلیل میکنم، آدمی نبودم که جایی بروم و من را وارد کنند، من یواش با سوت رفتم و با یک سوت هم آمدم بیرون.
* اولین بار که شما را برداشتند زمان آقای احمدی نژاد بود؟
بله. زمان ایشان بود. قبل از آن زمان آقای هاشمی طبا هم این اتفاق افتاد. بعد ۳۴ سال تیم ما قهرمان جهان شد. گفتم این طور نمیشود و من خسته شدم و باید به ما پول بدهید. گفتند کار کنید و پول میدهیم، گفتم تا پول ندهید من نمیآیم، چون خسته شدم اینقدر بدون پول کار کردم. پول ندادند و گفتم من نمیآیم و یکی از رفقای من را گذاشتند.
زمان آقای احمدی نژاد گفتم یک میلیارد بدهکار هستم، بدهیها را باید چکار کنیم؟ گفتند صبح پول میدهیم و یکباره صبح من را برداشتند.
* آقای طالقانی با این میزان تجربه در عرصه ورزش کشور و عرصه کشتی دارد، الان حال و هوای ورزش را چطور میبیند؟ از زمانی که وزارتخانه شد، خوب شد یا بد؟
کارهای مردمی کار مردمی میطلبد. خیلی از پروژههای ما در وزارتخانه مانده است. فکر کنم گفته اند ۳-۲ هزار مورد است و گفته اند دست نزنید. این برای موقعی است که وزارتخانه نبودیم و گفته اند این کار را انجام دهید. البته اگر وزارتخانه شویم و به آن بودجه بدهند، کار بدهند، آدمهایی باشند که کاربلد باشند بد نمیشود، ولی احساس من این است که آن زمان بهتر انجام میشد.
* در اوایل انقلاب نیروهای متخصص که به آنها در حوزه ورزش اعتماد داشتیم، زیاد نداشتیم.
داشتیم، ولی به آنها اعتماد نکردیم. آن زمان فقط از تعهد صحبت میکردیم، بعد تخصص را خواستیم و بعد گفتیم قهرمانپروری و تازه به جایی رسیدیم که باید قهرمانپروری کنیم. در اول انقلاب خود آقای صنعتکاران هم بودند و خیلی از رشتههای دیگر همه ورزشی بودند، ولی بخاطر از این مسائل از این افراد استنکاف کردیم و گفتیم اینها نباشند و این اشتباه بود.
* بالاخره بعد از ۴۰ سال الان هم نیروهای متخصص و هم نیروهای متعهد داریم، بچههای ورزشکاری که تحصیل کردهاند، از آنها میتوان استفاده کرد، ولی باز هم سکان ورزش ما خیلی جاها دست افراد غیرمتخصص است. این را قبول دارید؟
۱۰۰ درصد. الان در فدراسیونهای ورزشی ۳-۲ نفر هستند که در آن ورزش تخصص دارند. بعضاً میگویند مدیریتی آورده اند. من از این مسائل اطلاعی ندارم. به تازگی روسای فدراسیونهایی که در تلویزیون میبینم را نمیشناسم. درحالی که قبلاً هر کسی را میگفتند رئیس فدراسیون شد برای آن رشته ورزشی بود. حتی زمانی هم نماینده مجلس آوردند، من هم مخالف بودم گرچه رئیس بنده وزیر مملکت بود، ولی برخی میآیند از صفر تا صد کار را خودشان میخواهند انجام دهند و این شدنی نیست.
* گفته بودید امثال من و دادکان، چون سالم کار میکنیم از ما خوششان نمیآید.
آن کلمه "سالم" را نگفته بودم. گفتم من و محمد دادکان، چون این کاره ایم، زیاد دوست ندارند با ما کار کنند، چون محمد دادکان شمشیر برنده است و حرف میزند و من هم با کارم نشان میدهم. هر کسی تهمت بزند ناراحت نمیشوم. از رفقای من بودند و به این دلیل امثال ما را نمیخواهند.
* فکر میکنید مشکل کار ما کجاست؟ دیدهای سیاسی این اشکال را ایجاد کرده یا ورود یکسری افراد که تصمیمها را عوض میکند مشکل ایجاد کرده است؟
این بستگی به رأس هرم دارد. زمان دکتر غفوری فرد مسئول کس دیگری بود، پول میآورد و حمایت میکرد و بعضاً آن آدمهایی که بعد از ایشان بودند و بعنوان نائب رئیس کار میکردند. الان نظر آقایان این است که از کسانی استفاده کنند که من احساس میکنم اول انقلاب آقای شاهحسینی میگفت از میان خودتان استفاده کنید و یک نفر را بگذارید که این کاره باشد و شما هم دور او را بگیرید. آقای رسول خادم، مهدی خالدی، امیر حمیدی، دکتر توکل، اینها همه کشتی گیر بودند.
دکتر مهدی توکل قهرمان دانشگاههای جهان بود و من ایشان را هیئت رئیسه گذاشتم. از این بالاتر میتوانستم؟ الان هر کسی به اینجا میآید رفقای خودش را میآورد، آدمهای خود را میآورد. من تنها کسی هستم که وقتی وارد کشتی شدم یک نفر از خودم نیاوردم، چون من رفیق و پسرخاله و پسرعمه نمیشناختم. هر کسی برای کشتی کار میکرد را وارد عرصه میکردم. حتی گفتند کسی به من فحش داده، ولی، چون این کاره است، این فرد در کشتی استخوان خرد کرده و در خانه او در میزدم و از او میخواستم که بیاید و آنها فکر میکردند برای دعوا میروم، چون شب قبل به من در تلویزیون فحش داده بود. گفتم این کاره هستید و این کار را بلد هستید، همین باعث شد تیم ما قهرمان جوانان جهان شد.
* پیش کی رفته بودید؟
آقای معزیپور. شب قبلش در تلویزیون برنامهای بود و وادار کردند به من حرفهای بدی زد و من ناراحت نشدم. اقای مهدیزاده بزرگتر من است و الان در امریکا زندگی میکند، پشت سر من حرفی زده بود و به من میگفتند جواب بدهید گفتم ایشان بزرگتر من است و این کاره است و گردن من حق دارد. اگر او حرف نزند پس چه کسی حرف بزند، اجازه دهید حرف بزنند. آزادی در مملکت ما به حدی است که هر کسی حرف میزند و من کارم میکنم.
* کلاً فضای کاری بعد از انقلاب را، چه در عرصه ورزش و چه در عرصههای دیگر وقتی با قبل انقلاب مقایسه میکنیم، چقدر جلو آمده ایم؟
اینجا اینطوری نمیشود صحبت کرد و معالفارق میشود. قبل از انقلاب چند فدراسیون بیشتر نداشتیم. مهمترین آن کشتی، والیبال، بسکتبال، فوتبال، دوچرخه و وزنه برداری بود. به تدریج اینها زیاد شد و بعد از انقلاب ۵۲ فدراسیون شد. فقط در یک فدراسیون ۱۹ تا سبک داریم. آن بودجه که قبل انقلاب میدادند اثرش بیشتر از الان بود.
من در سال ۸۲، ۳۷ سفر فرستادم و تیم قهرمان جهان شده با ۶۵۰ میلیون تومان. الان یک تیم رفته و ۴ میلیارد فقط خرج شده است و این باعث شده اثر معکوس در کارها را شاهد باشیم، میترسیم تیم بفرستیم، بودجه نمیرسد. باید به اینها نگاه کنیم.
یک زمانی بود که من هر کاری میخواستم انجام دهم تقسیمبندی میکردم، چون پشتوانه سازی را مدنظر داشتم. از نونهالان شروع میکردم. ۶ سفر برای نوجوانان، ۴ سفر برای جوانان، ۳ سفر برای امید و باقی هم برای بزرگسالان بود. این پشتوانه سازی باعث شد تیم ما قهرمان جهان شود. الان اگر بخواهند از نوجوانان شروع کنند بودجه نمیرسد و میگویند نوجوانان را کنار میگذرایم. خرج بزرگسالان میکنیم و مدال میگیریم.
* ولی اگر بخواهیم مقایسه کنیم آن زمان ما از بعد از انقلاب همواره با تحریم و جنگ اقتصادی روبرو هستیم.
حرفی در این نیست.
* وضعیت ما متفاوتتر از سالهای قبل است.
در این ۴۲ ساله مدالهایی گرفتیم که قبل از انقلاب ۳ مدال طلای المپیک داشتیم و الان ۳ مدال طلای آزاد و ۳ مدال طلای فرنگی المپیک داریم. بیشترین موقعیتهای زیبا را در بعد از انقلاب داشتیم. بعد از انقلاب بعد از ۳۴ سال در زمان من، تیم ما قهرمان جهان شد، ولی در ورزش یا از اینور پشت بام میافتیم یا از آنور میافتیم. الان از آن طرف افتادیم و کارهای نیروزای الکی انجام میدهیم که به نفع هیچ چیزی نیست و عقیم میشویم.
پودر ورزشی خوب است و مکمل ورزش است، ولی چرا از چیزهای دیگر استفاده میکنیم که فردا برای ما بد است و به آن جا که میخواهیم نمیرسیم، ولی فکر میکنیم، چون این در دنیا متداول است ما هم باید انجام دهیم. آنها از راه صحیح میروند و ما از راه دوپینگ میرویم و این اشتباه است. هر روز منتشر میشود که این رشته دو دوپینگی دارد و آن رشته ۴ دوپینگی دارد. به مولا علی (ع) اولین بار که در تیم ملی وارد شدم در لوزان سوئیس روزه بودم و به هیچ کسی نگفتم، چون قبل از انقلاب خیلی چیزها را باید پنهان میکردیم. من خیلی جاها نماز خواندم و گفتند این امل کیست. بعد انقلاب همانها به من گفتند تو منافقی و بعد انقلاب خودشان را حزب اللهی معرفی میکردند. من روزه بودم و به هیچ کسی نمیگفتم. همان فینالی که با زبان روزه کشتی گرفتم قهرمان تیم ملی شدم و بعد آب خوردم و بعد به خانه رفتم و افطار کردم.
* در عرصه مدیریت ورزش مسائلی را میبینیم و خیلی تاسف میخوریم. مثلاً درباره ویلموتس که برای تیم ملی آورده بودند. این پولی که برای مردم است و به این صورت با بیمدیریتی هزینه میشود و یا مربیهایی که آمدند و رفتند و خسارتهای زیادی به ما زدند و الان هم خسارت میدهیم. اینها قابل توجیح نیست. بعد از ۴۰ سال که نیرو داریم، مدیر داریم، متخصص داریم، ولی چطور میشود این وضعیت ایجاد میشود؟
بسیار زیاد. الان راه را گم کردیم و سوراخ دعا را عوضی میرویم. کسانی که گمان میکنند پدرسالاری یا مادرسالاری بد است، بزرگترین اشتباه را میکنند و هیچگاه خیر نمیبینند. همه زندگی ما پدر و مادر ما هستند. دلم میخواهد که بیایید و ببینید که من تنها ارثی که از پدر و مادرم دارم یک چیزی است که در اواخر پدرم زیر سرش میگذاشت که جای مهر او بود و موی مادرم را هم نگه داشتم و هر روز صبح رد میشوم به هوای این که دستشویی بروم یا برای نماز و یا کار دیگر باشد، تعظیمی میکنم و به نشانه افتخار میگویم همیشه نوکر شما هستم و افتخار من این است وقتی در بیمارستان به من گفته بودند مادر شما فوت کرده و هنوز فوت نکرده بود، نزد ایشان رفتم، تنها کاری که کردم دیدم پای مادرم داغ است و صورتم را کف پای او گذاشتم.
باور میکنید همین آبرویی که الان دارم بخاطر این است که پدر و مادرم را دوست داشتم و احترام میگذاشتم؟ من به دخترم حرفی میزنم او میخندد، میگویم از بی ادبی کسی به جایی نرسیده است و من هر چه دارم از صدقه سری پدر و مادرم دارم. به قول قدیمیها از پر قنداق است و اسم زیبایی برای من گذاشتند و تا امروز استوار ایستاده ام و کلمه طیبه و زیبای مولای ما حضرت علی (ع) است.