گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- نرگس مهراجی؛ یک سر جریان سیطره آمیز و نامتعادل آثار ترجمه کودک و نوجوان به وضعیت و کیفیت آثار تألیفی برمیگردد آثاری که گویا درمیان نسخههای خوشرنگ و لعاب خارجی از نگاه کودکان و نوجوانان دور میمانند. در سومین شماره از پرونده ادبیات کودک و نوجوان به بررسی چالشها و معضلاتی میپرازیم که در مسیر نگارش آثار تألیفی حوزه کودک و نوجوان دیده میشود و در این باره با ناصر نادری به گفتگو نشستهایم که مشروح آن را میخوانید؛
ناصر نادری نویسنده و داور جشنواره شهید غنی پور معتقد است در یک نگاه مقایسهای و کلی نسبت به دهههای گذشته، آثار تألیفی کودک و نوجوان ازلحاظ جنبههای کمی افزایشیافته است، اما در بررسیهای جزئی و تخمینی وضعیت تعدد نویسندگان در سهشاخه خردسال، کودک و نوجوان قابل بررسی است. در بخش خردسال با کمبود جدی نویسنده مواجه هستیم، در گروه سنی الف، ب، ج نسبتاً پراکندگی نویسنده وجود دارد، در دوره نوجوانی نیز اوضاع کمی مطلوبتر از گذشته به نظر میرسد چراکه ناشران برای رمان نوجوان اهتمام ویژهای قائلاند و از طرفی جشنوارهها به این دست از رمانها اقبال نشان میدهند و یک روند افزایشی در آثار نوجوان مشاهده میشود.
اما درمجموع اکنون معضل اساسی تعداد نویسندگان نیست بلکه در زمینه ادبیات کودک و نوجوان با دو چالش اساسی روبرو هستیم. در وهله نخست کمکاری است که در زمینه تربیت نسل جدید نویسندگان و قصه نویسان صورت گرفته است و از سوی دیگر بخشی از آثار ادبیات کودک و نوجوان انعکاس دهنده اندیشه و احساسات نسلهای گذشته اند که موجب عدم ارتباط کودکان با این دسته از آثار میشود.
در حال حاضر نقدی که بر آثار ترجمه وارد است به معنی نفی و رد کردن کلی ترجمه آثار خارجی نیست. اینکه خودمان را مرکز تمدن و فرهنگ جهان تصور کنیم و از آثار ادبیات دیگر ملتها بینیاز بدانیم یک باور غلط و واهی است. هر اثر تألیفی ازلحاظ ساختار وامدار آثار ترجمه یا تألیفی ماقبل خودش است.
الگوبرداری از الگوهای نوشتاری گوناگون و خلاق ایرادی ندارد. چه بسا نشانه هوشمندی و ذکاوت ادبی مترجم یا ناشر محسوب میشود به شرط اینکه اثر خلاقانه تری را نسبت به آنها خلق کنیم، اما اگر قرار باشد در این میان خلاقیت بومی و ملی ما کمرنگ شود این یک آسیب جدی محسوب میشود. از باب نمونه اکنون سبک فانتزی و خیالی که در آثار تألیفی دیده میشود بهگونهای از ساختار غیر ایرانی تبعیت میکند و با هنجارهای اجتماعی فاصله دارد.
مسئله چالشی ترجمه آثار کودک و نوجوان دقیقاً همینجاست، غلبه کتابهای ترجمه بر آثار تألیفی و عدم تناسب برخی از آثار ترجمه با زیستفرهنگی جامعه. نسبت مطلوب میان آثار ترجمه به تألیفی حدود ۳۰ به ۷۰ است آنهم با رعایت هنجارهای ملی و بومی و ترجمه آثار برگزیده. اما اکنون به دلایلی بهخصوص جنبههای مالی و بازرگانی این نسبت کاملاً وارونه است. از طرف دیگر برخی از مراکز کارشناسی و جشنوارهها نیز با انتخاب آثار ترجمه بهعنوان آثار برگزیده به موج سیطره آمیز کتابهای ترجمه دامن میزنند.
مصلحت فرهنگی جامعه حکم میکند به آثار تألیفی با نگاهی پدرانهتر و حمایتیتر نگاه کنیم و تلاش کنیم محافل ادبی دوباره احیا شود چرا که این محافل بیش از هر چیزی میتواند در خلق آثار مؤثر باشد. مصداق عدم تناسب آثار ترجمه با زیستفرهنگی در محتوای آثار به وضوح رؤیت میشود. تعمیم دادن فانتزی و خیالی غربی به خانواده و الگوی شرقی پذیرفتنی نیست. از باب نمونه بخشهای هویتسازی مانند مهارتهای زندگی نباید صرفاً با آثار ترجمه پر شود چراکه فرهنگها با یکدیگر متفاوت است و در این شاخه ما نیازمند آثار تألیفی خوب و قوی هستیم.
بخشی از این اتفاق به کمکاری نهادهای دولتی نظیر کانون پرورش فکری کودک و نوجوان و حتی آموزشوپرورش برمیگردد. علاوه بر دلایل نهادی و تشکیلاتی، روحیه شاگرد پروری در نویسندگان باسابقه دیده نمیشود و در این زمینه عملکرد دلسوزانهای ندارند.
از سوی دیگر محافل و جلسات ادبی در حال حاضر نسبت به گذشته دچار رکود بیسابقهای شدهاند در دورههای گذشته وجود مجلاتی نظیر کیهان بچهها، سروش و... همراه با جلسات قصه و شعر بود و همین موضوع موجب طراوت و سرزندگی دنیای ادبیات کودک و نوجوان میشد و گاه خواسته یا ناخواسته نسل جدیدی از نویسندگان درمیان این کارگاهها و جلسات رشد و تربیت میشدند.
خلق آثار ادبی در یک تشکیلات دولتی امکانپذیر نیست و این بخش تنها باید درزمینهٔ مدیریت و نگاههای راهبردی ورود کنند. ادبیات در یک فضای آزاداندیش، عاطفی و آرامشبخش نظیر محافل ادبی خلق میشود، البته این تنها شرط موجود نیست و در کنار آن باید نگاههای علمی و اصولی دقیق حاکم باشد.
سرآغاز این ماجرا از ضعف آثار تألیفی است. هرچند در حوزه رماننویسی نوجوان فعالیتهای قابلتوجهی صورت گرفته و آثار تألیفی مطلوبی روانه بازار شده، اما کافی نیست. متأسفانه بخشی از عقبماندگی آثار تألیفی حوزه کودک و نوجوان ناشی از کمبود مطالعه در نویسندگان است بسیاری از نویسندگان، حرفهای در این زمینه فعالیت نمیکنند و شغل اصلی برایشان به حساب نمیآید و نوشتن فعالیت اصلی آنها نیست، اثر مخرب فقدان نگاه حرفهای در آثار تألیفی این حوزه نیز دیده میشود.
در برخی از کشورها که به نظر میرسد در حوزه کودک و نوجوان عملکرد مثبتی دارند به این خاطر است که نگاهشان به این شاخه تخصصی است و در کنار آن ممکن است از پیشینه تاریخی قدیمیتری بهرهمند باشند.
بخش دیگری از کم اقبالی نسبت به آثار تألیفی به ضعف درونمتنی قصهها و داستانها و عدم رعایت شگردهای تألیفی و زبانی برمیگردد. جای خالی پرداختن به طرحهای نو در آثار تألیفی بسیار حس میشود پدیدهای که در بخشی از آثار ترجمه که در بازار ادبیات موجودند بهوضوح مشاهده میشود البته این مسئله را فراموش نکنیم که عموم مترجمان حرفهای در حوزههای مختلف، بهترین آثار هر کشور را برای ترجمه گزینش میکنند تا نمونههای خوبی به بازار ادبیات و نشر وارد شود، همین مسئله گاهی باعث میشود مخاطبان، کتابهای خارجی و ترجمهشده را در سطح بالاتری از کیفیت ارزیابی کنند، درحالیکه در ادبیات ملتهای گوناگون نیز کتابهای ضعیف و متوسط نیز عرضه میشود.
در دورههای گوناگون جشنواره شهید غنی پور که تاکنون برگزارشده دیدگاه یکسانی وجود داشته حتی در کتاب سال ارشاد که معتبرترین جایزه ادبی ملی محسوب میشود ارزشگذاری بهصورت کاملاً برابر است.
یکی دیگر از معضلات اساسی آثار تألیفی کودک و نوجوان، چینش و ترکیب بخش داوران کودک و نوجوان جشنوارههاست که با نگاهی ناعادلانه به داوری آثار میپردازند و روند نقد آثار بهدرستی چیده نمیشود؛ داورانی که در انتخاب آثار شاخصهای یک اثر خوب را بسیار سختگیرانه انتخاب میکنند. بهگونهای که بسیاری از آثار با داشتن حداقل ویژگیهای یک اثر خوب از نگاه آنها قابلپذیرش نیست و رد میشوند درحالیکه خوب مطلق هیچگاه خلق نمیشود.
خوب بودن یک امر نسبی است و این نگاههای ایده آل طلبانه حمایتی بهحساب نمیآید بلکه بیشتر تخریبکننده اند. به نظرم در داوری آثار ماهیت اخلاق مخدوش شده و بهجای اثر، خالق اثر را قضاوت میکنند.
ورود چهرههای جدید به ادبیات کودک و نوجوان بارزترین ویژگی جشنواره امسال بود. ازلحاظ تحلیل محتوای موضوع شناسی، آثار تخیلی و فانتزی از درصد بالایی برخوردار بودند، اما آثار تاریخی، دینی و فلسفی بهندرت دیده میشدند بهبیاندیگر در موضوعات تعادل برقرار نبود.
از جهت قالبهای نوشتاری و نوع کالبد کتاب سازی با یکنواختی مواجه بودیم درحالیکه کودکان و نوجوانان بهعنوان مخاطبان اصلی این آثار بسیار تنوع طلبند و اقلیمهای زیستی این گروه سنی بسیار گوناگون است که به فراخور آن ذائقه آنها هم متفاوت بوده.
رسالت جشنوارهها تربیت نیرو نیست. هرچند معرفی آثار برگزیده و خواندن آنها در ارتقای دانش زبانی و ادبی تأثیر گذار است؛ جشنوارهها تأثیر غیر مستقیمی در زمینه غنی سازی ادبیات دارند، اما تربیت نسل جدید نویسندگان بیشتر در گرو تشکیل محافل ادبی است.