گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو- زهرا زمانی فر؛ نوشتن از دنیای اشتغال بانوان؛ در واقع، نوشتن از خودمان برای خودمان گاهی سخت میشود! همان مسئله ویژهای که نیاز به گفتگو دارد. چرا که زنان یک سمت و سوی خاص در جامعه نیستند، زنان نیمی از جامعهاند. صریحتر که بگویم، هر کسی دنیای اشتغال را برای زنان جوری تعریف میکند. عدهای دستورات و تأکیدات اسلام را بر حق میدانند و حضور بانوان را در چارچوب عزتمندی تعریف میکنند. همان دیدگاهی که میگوید در زندگی با شرایط عادی به لحاظ اقتصادی، بانوان هیچ تکلیف و الزامی برای کار کردن ندارند و اشتغال جزو وظایفشان به حساب نمیآید، درواقع؛ نانآور خانه و خانواده را مرد است. همچنین خانهداری را نه تنها شغلی مهم میدانند، بلکه نقش مادری و همسری زن چنان ارزش و جایگاهی دارد که دیگر نقشهای وی در سایه این دو وظیفه تعریف میشود. اما به صورت کلی، اسلام در اشتغال بانوان نه تنها منع و ایرادی نمیبیند، بلکه مشارکت اجتماعی زن را در بسیاری از موارد لازم و ضروری میداند.
پس اگر نگرش اسلام را بی نقص میدانیم و آن را میپذیریم، باید بتوانیم این نگرشها را در جامعه و در حوزه بانوان نیز اجرا کنیم. درواقع؛ اگر نسبت به فعالیت بانوان که نیمی از جمعیت کشور هستند، در اجتماع،خانه و خانواده بینش غلطی داشته باشیم، رشدی به معنای حقیقی و وسیع در سطح فرهنگ و جامعه شکل نخواهد گرفت.
همچنین عدهای دیگر تفاوتی در جنسیت و خِلقت زنان و مردان نمیبیند، محیط و نقش آنان را یکسان تعریف میکنند و معتقد به برابری کامل هستند. هرچند پذیرش این نگرش در جامعهی اسلامی ما که خانواده، مهم ترین رکن آن به حساب میآید، نه تنها منطقی نیست بلکه با تمام نقش و وظایف زنان و با محیطِ پیرامون خانه و خانواده در تضاد کامل است.
حالا از سخن طولانی و تفسیرهای طولانیتر که بگذریم. هدف در "پرونده اشتغال بانوان" تعریف و تبیین صحیح حضور اجتماعی، پرداختن به مشکلات و مسائل میدان اشتغال بانوان است. همان دنیایی که باید در ابتدا جنس زن و فعالیت اقتصادی و اجتماعی آنان در محیط، درک شود تا گرفتار کلیشههای جنسیتی نشوند و شعارهای برابری تیشه به ریشهی نقش زنان در خانه و خانواده نزند.
اما کمی خلاصهوار گزارشهای پرونده اشتغال بانوان را بررسی و مطالعه میکنیم.
ابتدای بحث، وارد دنیای دانشجویی شدیم. همان دنیایی که روزی به پایان میرسد و دختران بعد از آن، به دنبال هدفی روشنتر از جمله؛ اشتغال، هویتیابی، فعالیت اجتماعی و غیره پای به عرصه حضور در اجتماع میگذارند. در این میان، دغدغه و چالشهای اساسی ایجاد میشود که جامعه و متقابلاً دختران، باید بتوانند پاسخ مطلوبی به آنها بدهند.
درواقع؛ گاهی دختران باید الگوی رفتاری متفاوت و سبک زندگی خاصتر را با قاعده امروز بیاموزند. چراکه دارندگی مدرک دانشگاهی و همرنگ جماعت بودن در عرصه حضور، برازندگی در محیط کار و فعالیت اجتماعی را به همراه دارد. بایدهای غلطی که بدون الگو و برنامهریزی صحیح درباره مهارتها و اشتغال دخترانمان، در جامعه جا میافتد و اولویت بانوان برای تشکیلِ خانه و خانواده کم رنگ و کم رنگتر می شود. و البته تبعاتی را برای بانوانی که مدرک دانشگاهی ندارند، به همراه خواهد داشت.
همچنین علاقمندی و خواسته بانوان برای ورود به بازار کار نیز نکته بسیار حائز اهمیتی است. اما باید توجه داشته باشیم که نیاز مالی مهمترین مسئلهای است که افراد و همچنین زنان را در مقاطع مختلف تحصیلی به بازار کار میکشاند و کار کردن در شرایط سخت و فضای نامناسب نمیتواند ایدهآلِ هیچ فردی نیست. اما باید نقش و حضور بانوان در جامعه به گونهای فهم شود که از میان ۲۰ درصد زنی که در اقتصاد کشور مشارکت دارند، بتوانند به هر نوع نیاز مالی و غیر مالی خود پاسخ مطلوبی بدهند. درواقع؛ فضاهای نامطلوب، آنان را ابتدا از خودشان و بعد از خانه و خانواده دور نکند و یا همین فضاها باعث نشود تا بانوان به اجبار خانه نشین و دچارِ آسیب های اجتماعی جبران ناپذیری شوند.
اما سازمان سنجش در سال ۹۹، سهم قبولی بانوان در آموزش عالی را ۵۳ درصد اعلام میکند. اما در ارتباط با بازار کار، بیکاری آنان ۲۵.۳ درصد است. از طرفی؛ طبق نظرسنجیهای انجام شده؛ اولین هدف ورود دختران به دانشگاه اشتغال است. اشتغالی در وهله اول، وسیلهای برای کسب درآمد و استقلال مالی جلوه میکند، اما درواقع دنیای اشتغال برای دختران یکی از متغیرهای دسترسی به سرمایههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و از همه مهمتر اقتصادی است. اما همه بانوان شاغل در جامعه تحصیلکرده نیستند و از میان بیش از ۹۸۶ هزار نفر زن بیکار در کشور، حدود ۶۵ درصد دارای تحصیلات عالی هستند.
در نهایت پرسش مهم تری مطرح میشود، که به صورت کلی دلیل گرایش بانوان به اشتغال و استقلال اقتصادی چیست؟
اولاً: نیازِمالی و اقتصادی دختران جوان دانشجو است. بانوان ساکن در شهرها و روستاها که برای تأمین هزینههای تحصیل و زندگی خود، نیاز اساسی به اشتغال دارند. اما بخش عظیمی از آنها نیز علاقمند و تمایل به کنشگری اقتصادی در جامعه هستند که باید به نیاز آنها به لحاظ محیطی و شغلی پاسخ مطلوب داده شود.
دوماً: شاید امروزه تفاوت بین نسلها نیز بیشتر به چشم بیاید. دختران متولد شده در دهههای ۷۰ و ۸۰، اکنون در دوران جوانی قرار دارند. دخترانی که تمایلات و نیازهای امروزی، تفریحات و تصویرهای اجتماعی در ذهن آنها بسیار گران به حساب میآید. تفریحاتی از جمله مراکز خرید، باشگاه ها، کافی شاپها و استفاده از لوازم آرایشی که هزینههای بسیار بالایی را برای نسل جوان به همراه داشته است. نیاز و تفاوتهایی که در نهایت خانواده را مجاب نمیکند تا نیازهای پر هزینه و گران فرزندان خود را تامین کنند و یا ممکن است از لحاظ مالی توانایی تامین این هزینهها را نداشته باشد.
سوماً: همچنین امروزه شاهد نسل خودآگاهی هستیم. نسلی که باید جامعه به نیاز شغلی و فضاهای فعالیت آنها توجه اساسی داشته باشد. چراکه در این شرایط دخترامان بیشتر به سمت شخصی حل کردن چالشهای حقوقی و بحثهای مالی میرود. اعمالی که مستقل بودن را مقدم میداند و گاهی محیط مخرب در جامعه، ارزش خانواده محوری را کمرنگ میسازد و این نوع نگاه به زندگی، آسیبهایی را از جمله تجرد قطعی، تأخیر در ازدواج، نیاوردن فرزند و غیره را به همراه دارد. دخترانی که به روشهای متفاوتتری از جمله اشتغال و استقلال اقتصادی به سمت خوداتکایی گرایش پیدا میکنند.
به صورت کلی؛ در زمینه فرهنگسازی، جامعه باید عملکرد بهتری داشته باشد. سیاستگزاران و فعالان این حوزه باید بتوانند به جامعه فهم کنند که دختران با نیازی درونی و بیرونی به دنیای اشتغال پای میگذارند. پس باید آسیبها و نیاز بانوان شناسایی شده و گام مثبتی در این جهت برداشته شود. چراکه شرایط و محیطهای دشوار و محور قرار ندادن نهاد خانواده آنان را در آینده به لحاظ شخصی و حقوقی در جامعه دچار آسیبها خواهد کرد.
اشتغال زنان، از کار در خانه تا مدیریت کسب و کار در عرصه عمومی و اجتماعی، تعریف گستره تری پیدا میکند. فضای اجتماعی از جمله؛ اشتغال که در دو طیف حداقلی، (مشاغل رسمی) و حداکثری، (مشاغل غیررسمی) را شامل میشود. درواقع؛ مشاغل دسته اول، با پرستیژ و جایگاه اجتماعی بالا در قالب مشاغل رسمی وجود دارد که شاغلان در این بخش تنها ۲۰ درصد هستند. در مقابل؛ گزارهای با عنوان مشاغل ثانویه و کاذب در دنیای اشتغال بانوان وجود دارد و اساساً مشاغل بانوان در همه دنیا ثانویه تعریف شده است. شغلهای خصوصی، سطح پایین و کاذب که نیروی کار ارزان را میطلبد و تخصصی نیاز ندارد، زنان را جذب کرده و با کمترین هزینه، بیشترین بهره وری را ایجاد میکنند. مسئلهای که جامعه و زندگی شخصی بانوان را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. درواقع به لحاظ فرهنگی و اجتماعی نتوانستیم وظایف بانوان و مدل شغلی مناسب را آنگونه که باید تعریف کنیم.
همچنین در مشاغل غیر رسمی ۷۰ تا ۸۰ درصد بانوان نیز فعالیت دارند. اما باید بسنجسم و ببینیم که در فضاهای سازمانی، اداری و در مشاغل غیررسمی و آزاد، امروزه به چه میزان مدل مطلوب اشتغال؛ که در نظر گرفتن نقش خانوادگی، اقتضائات روحی و جسمی، درواقع امنیت فکری بانوان است، مطابق با دستورات اسلام و قوانین موجود اجرا و عملی میشود؟!
این مسئله وجه مشترک هر دو طیف و مهمترین آسیبی است که با آن روبرو هستیم. در حقیقت سیستم کاری به جامعه فهم نمیکند که خانمها نقشهای دراولویت و مهم تری نسبت به اشتغال دارند و باید به آنها نیز رسیدگی کنند. شرایط شغلی که برای بانوان، زمان مشخصی را تعریف کرده و آنها در آن ساعت از شبانه روز الزام به حضور در محیط کار را دارند.
در نتیجه بانوان در فضای اشتغال با دو مسیر روبرو هستند؛ اولاً اگر بخواهند به وظایف خانوادگی خود عمل و رسیدگی کنند، باید بحث اشتغال برای آنها منتفی باشد.
دوماً اگر به علت نیاز مالی و اقتصادی یا تمایل و علاقه به اشتغال روی آورند، باید مدل فعلی حاکم بر جامعه را بپذیرند که هزینه آن ایجاد دغدغه روحی، جسمی، فکری و خانوادگی است.