گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- راضیه صیادی؛ از اتمام نوشتار یک اثر تا راهیابی آن در اقبال و راس توجه مخاطبان، حلقهی گمشدهای به نام جوایز ادبی وجود دارد، که در طی چرخهای عموما سالانه، فریضه ارزیابی کلیت نشر (یا بخش به خصوصی از آن) را دنبال میکنند. هر ساله طی سنتی، آثار خوانده میشوند، قضاوت میشوند، گزینش میشوند، بر آنها نگاشته میشود، دیده میشوند یا نادیده گرفته میشوند، و دست آخر چراغ آن دوره از فستیوال خاموش میشود و به تاریخ میپیوندد.
گاهی پیش میآید که آثار برگزیده در آن دوره به سفر آینده عزیمت کنند و همنشین آیندگان شوند و به دست آیندگان خوانده شوند؛ و گاهی در همان حوالی به حال خود رها میشوند و به تاریخ میپیوندند و از توفیر مانایی اثر طی چندین دهه محروم میمانند. طی چند سال سپری شده، جوایز ادبی داخلی سالهای کسادی را پشت سر میگذرانند.
ظهور و افول به یکباره فستیوالهای ادبی، به در بسته خوردن جوایز و در نهایت تعطیلیهای جوایز، اتفاقات و حواشی پیش آمده حول داوریها و سیاست گذاری ها، بی رونقی در بازار فروش آثار برگزیده، بی اعتناییها به برگزیدگان و... . تمامی این موارد چندی است که چنگال بر گلوی این رویدادهای ادبی داخلی فرونشانده و سبب شده جشنوارههای ادبی به دور از روزگار مملو و پررونق خود به سر ببرند.
خبرگزی دانشجو طی چند گزارش و گفت و گوی متوالی به بررسی اهم آفات و آسیبهایی که دامنگیر جوایز ادبی شده است پرداخته است. به اختصار مروری بر این عناوین و موارد از پیش ذکر شده خواهیم داشت.
در سالی که پشت سر گذاشتیم، ویروس کرونا بر بزرگترین رویداد ادبی کشور هم سایه مصیب بار خود را افکند و به دنبال آن مراسم اختتامیه سیزدهمین دوره از جایزه جلال آل احمد در خلال آنتن زنده صدا و سیما برگزار شد و اسامی برگزیدگان و نامزدها اعلام شد.
جالب توجه است که این دوره از جایزه ادبی دولتی جلال آل احمد، مصادف با آخرین سال فعالیت دولت سیزدهم و اوان فعالیت این جشنواره زیر نظر موسسات فرهنگی ادغام شده وزارت ارشاد میباشد.
طی این دوره از جایزه در چهار گروه «داستان بلند و رمان»، «مجموعه داستان»، «نقد ادبی» و «مستند نگاری» آثار به دبیرخانه ارسال شدند، ولی علی رغم آن در بخش داستان کوتاه و رمان، برگزیدهای اعلام نشد که حواشی زیادی را به دنبال داشت؛ و طی اظهار نظری جنجالی که هیئت داروان بخش داستان کوتاه اعلام داشتند، مجموعه داستانهای رسیده به دبیرخانه در این دوره، ساختارو محتوای قابل قبولی از منظر ویژگیهای فنی و تکنیکی داستان کوتاه نداشتند و در اظهارنظر دیگری از سوی هیئت داوران، اینطور بیان شد که برخی از داستانهای ارسالی به دبیرخانه عملا گرته برداری از آثار ترجمهای غربی است.
اما نسخه پیچی داوران برای حدود چند صد اثر ارسالی به دبیرخانه که به ظاهر برآیندی از عملکرد حوزه نشر را در یکی دوسال اخیر را نشان میدهد واکنشهای بسیاری را برانگیخت و عدهای بر این باورند که اعمال سلایق شخصی به قضاوتهای صورت گرفته لطمه وارد کرده است. عدهای نیز حتی جایزه مالی و بعد مادی را در اینکه دست و دل داوران به اعلام برگزیده نمیرود را بی تاثیر ندانستند.
این عدم اعلام برگزیده از سوی داوران که انتقادات بسیاری را متوجه خود کرد، حتی دلیل تراشی برای زیر سوال بردن مجموعه داستانهای رسیده به دبیرخانه جشنواره، عملکرد داوران را موجه و قابل قبول نگرداند. امید است که در دورههای بعدی داوریهای قابل قبول و آنگونه که شایان این رویداد بزرگ ادبی باشد را شاهد باشیم.
یقینا در هر جایزهی ادبی، هیئت داوری جشنوارههای مختلف از ارکان اساسی و تاثیرگذار محسوب میشوند؛ که قضاوت آنها منجر به معرفی آثاری میشود که قوام و ارزش گذاریها و سیاستهای یک جایزه را نمایان میکند و اعتباری برای جایزه میان اهالی ادب دست و پا میکند.
سیکل بسته گزینش اعضای هیئت داوری متوجه سیاست کاری و تفکری است که بانی یا بانیهای آن جشنواره دنبال میکنند؛ هم اکنون این مسئله اکنون بر کسی پوشیده نیست. طبیعتا اعتبارات و افتخارات ادبی داوران و عملکرد صحیح قضاوت آنها به اعتبار جایزه میان مخاطبان سرایت میکند و بالعکس.
برای مخاطب، جهت فکری داوران و اعتبارشان، آثار معرفی شده در این جوایز را ارزش گذاری میکند. از طرفی باند بازی و رفیق بازی چند دههای ایست که بر جان جوایز ادبی علی الخصوص جوایز خصوصی رخنه کرده است و جوایز سفارشی میان آثار کم مایه رد و بدل میشود. آگاهی مخاطبان از این مسئله سبب شده است که چندان اعتبارو ارزشی برای این جوایز قائل نباشند.
مسئلهی دیگری که مطرح میشود، عدم وضوح متر و معیارهای داوری و چگونگی امتیازدهی به آثاراست، از نکات قریب به اتفاق جوایز ادبی میباشد که شفاف سازیهایی را از سوی هیئت داوران در پی خود میطلبد. به ندرت پیش میآید که با پاسخ قابل اعتنایی در برابر انتقادهای وارد شده به موضع داوری مواجه شویم و هیئت داوران همچنان بر این روند عدم پاسخگویی در برابر منتقدان و مخاطبان مصر هستند.
در واقع، داوریها شائبه دار از جدیترین چالشهای حال حاضر عرصه فستیوالهای ادبی داخلی است؛ که اعتبار جایزه و افرادی که در آن جشنوارهها شرکت میکنند و حتی آثار خوبی که در این جشنوارهها حضور دارند زیر سوال میبرد و در نتیجه مخاطبان نسبت به این جوایز بی اعتماد میکند.
از دیگر مسائلی که گریبانگیر جوایز و جشنوارههای ادبی میشود و باعث کاهش اعتبار آنها میشود، نبود اساسنامه واحد و سیاستگذاریهای بلند مدت است. این مشکل در مسیر و منش جوایز ادبی دولتی بیشتر دیده میشود و با عوض شدن دولتها این تغییرات در سیاستها به طور واضح خود را نشان میدهد؛ جایزهها به اساسنامه و معیارهای روشن نیاز دارند تا حتی انتخاب داورانشان بیمعیار و تنها از سر رابطه یا وقت آزاد نویسندگان و منتقدان دور و بر انجام نگیرد.
یا اعتبار نم گرفته جشنوارهها
از اهداف غیر قابل انکار و بدیهی که برای جوایز ادبی تعریف میشود، کارکرد تبلیغی آنها برای فروش آثار برگزیده و معرفی شده در جشنواره است. در واقع برگزیده شدن یک اثر به مثابه مهر تاییدی است که بر پیشانی آن اثر زده میشود به این امید که اقبال و استقبال مخاطبان را معطوف به خود کند.
توفیر و کارکرد اجتماعیای که جوایز نسیب نویسنده اثر میکنند، شهرت و افتخاری است که برای او به ارمغان میآورد که میتواند منجر به فروش بیشتر آثار او و ترجمه اثرش به زبانهای دیگر شود. اما این توفیر در قبال اعتباری است که جایزه ادبی مذکور در چنته دارد.
ممکن است در نگاه نخست، دلیل عدم تاثیرگذاری جوایز داخلی بر فروش آثار برگزیده، به پایینبودن آمار کلی مطالعه در کشور، محدودیت بازار و بهتبع درصد پایین افزایش مخاطب با وجود دریافت جوایز ادبی (برون مرزی و درون مرزی) مرتبط شود، حال آنکه شواهد بهدست آمده در این خصوص مغایر این دیدگاه است. مقایسه آثار ترجمهای که مهر جوایز ادبی خارجی بر جلد آنها خورده گویای این است که اعتبار جوایز به نوبه خود نقش تعیینکنندهای در سوق دادن مخاطب به خرید اثر دارد.
این قضیه که اهدای جایزه به یک کتاب چقدر در میزان فروش آن و استقبال خوانندگان تاثیر میگذارد در داخل کشور به روشنی مشخص نیست یا حداقل تاکنون ناشران و کتابفروشان آمار روشنی از این تاثیرگذاری منتشر نکردهاند. اما شواهد موجود مبین آن است که جوایز آن طور که باید، کارکردی بر فروش آثار نداشته اند؛ حداقل جوایز برگزار شده در طی چند سال اخیر عدم کارایی جوایز بر فروش آثار و راکد شدن بازار آثار معرفی شده در جوایز، بیشتر به چشم میخورد و کارکرد جوایز در این خصوص را زیر سوال برده است. حال آنکه نوبت چاپ اکثر آثار برگزیده در یکی دو دوره اخیر از جوایز ادبی مطرح حال حاضر کشور چندان قابل توجه نیست.
شرایط نابسامان کنونی بیش از همه، ازاین قضیه ناشی میشود که داوران اعتنایی به سویههایی که اقبال مخاطبان و اهالی ادبیات را به همراه دارد، نمیکنند و در عوض اعمال سلایق شخصی و باند بازی، توجه به ایدئولوژی و محتواهای سفارشی را در صدر قضاوت قرار میدهند. در واقع مخاطب حرفهای ادبیات در خرید اثر، پیش از هر چیز به پیشینه و اعتبار و جهت فکری و سیاست کاری جوایز توجه میکند.
لیکن طی چند سال اخیر، جوایز عملکرد مسبوق به اعتمادی از خود نشان نداده اند و که دلیلی محسوب میشود تا مخاطبان چندان اقبالی به برگزیدگان اعلام شده در این جوایز نشان ندهند. از طرفی در پی اعلام برگزیده شدن آثار کم مایه با محتواهای سفارشی، زمینه تولید یک همچین آثاری را درادبیات کشورفراهم میآورد و جایگاه و منزلت ادبی جوایز در نگاه مخاطبان تنزل مییابد.
افزون بر این، جوایز، آنچنان عملکرد قابل توجهی نداشته اند و نمیتوانند ضامن این مسئله باشد که اثری که به عنوان برگزیده اعلام میکنند به حداقل یک دهه مانایی برسد و در جریان ادبی کشور تاثیر گذار جلوه نماید. در این خصوص، جایگاهی که منتقدان ادبی میتوانند در نقد این کارکرد جوایز داشته باشند، حائز اهمیت است. اما متاسفانه، منتقدان این حوزه قریب به اتفاق معتقدند معیاری که در این جشنوارههای برای قضاوت اعمال میشود ورای ارزش ادبی آثار است که همین مسئله بر بی اعتباری جوایز نزد مخاطب صحه میگذارد.
فقدان جایگاه نقدی که در زمینه جشنوارههای ادبی وجود دارد، نبودن گوش شنوایی برای شنیدن نقد اهالی ادبیات و منتقدان و در کار نبودن دست توانایی برای اعمال تغییرات سازنده، در نهایت چنین شرایطی را به وجود میآورد که در برابر عملکرد جوایز علامت سوال مطرح میشود؛ و به نظر میرسد این رویدادهای ادبی به جای اینکه جایگاهی سازنده برای سنجش عملکرد جامعه باشند، جزیرهای جداگانهای است که به هیچ وجه به جریان ادبی کشور راه ندارد.
هر ساله در فصل به خصوصی اخبار مربوط به جوایز ادبی است از در و دیوار ادبیات کشور بالا میرود و تیترها را به خود اختصاص میدهند. حقیقت غیر قابل کتمانی است که در این بین اخبار مربوط به جوایز نوپا و نو تاسیس سهم به خصوصی را به خود اختصاص میدهند؛ جوایزی به یک باره ظهور و شروع به عرض اندام در عرصه ادبیات کشور کردند و سالهای زیادی از تاریخ شروع به کار آنها نمیگذرد.
در صورتی میتوان جایزهای دیگری اضافه کرد که در تکمیل جایزههای قبلی باشند نه اینکه چندین جایزه ادبی در عرض هم قرار بگیرند و حتی برخی با کیفیتی نازلتر در داوری و حساسیت در گزینش اثر، هیچ تاثیری برای ارتقا ادبیات نداشته باشند. جایزههایی که آثار میان مایه و گاه کم مایه و مناسبتی را نشانه میگیرند و زمینه تولید اثاری در همان حد و اندازه را فراهم میکنند.
لیکن احساس نیاز به تاسیس جایزهای جدید از کجا نشات میگیرد در حالی که هنوز سازوکار برگزاری جشنوارههای پیشین به وضوح مشخص نشده است و بسیاری از جوایز معتبر پیشین به دلایل و مشکلاتی اقدام به تعطیلی کرده اند. مشکلات لاینحلی که به مثابه سرعت گیری جلوی فعالیت جوایز ادبی را میگیرند و هنوز تهدیدی جدی برای تعطیلی جوایز محسوب میشوند.
اکثر قریب به اتفاق این جوایز نو پا پس از چند سالی فعالیت، از تک و تا میافتند و نمیتواند به اعتبار و قدمتی چند ساله نائل شوند. مشکلات پابرجا میماند، اما فستیوالهای ادبی با محوریت فلان موضوع و متولی گری فلان نهاد و موسسه یکی دوسالی عرض اندام میکنند و بعد از آنها جوایز دیگری سر بر میآورند و مشکلات به منوال گذشته پابرجا میمانند.
در این بین جوایزی نوپا، حتی از اینکه با فعالیت قابل قبول خود، اعتباری میان اهالی ادبیات دست و پا کنند عاجزند پس چگونه انتظار میرود که برای شرکت کنندگان و برگزیدگانشان حامل اعتبار و افتخاری باشند که قرار است اقبال مخاطبان را معطوف به خود کند. تعدادی از این جوایز در حوزه داستان کوتاه با محوریت استعداد یابی مشغول به کار هستند، اما هنوز به موقعیتی نرسیده اند که بتوانند ریشههای خود را در این آشفته بازار جوایز کنونی بدوانند و هر سال تعدای از این جوایز ناگزیر تعطیل میشوند.
تعداد دیگری هم با متولی گری موسسه و نهادی خاص، فعالیت خود را دنبال میکنند که ارزش گذاریها و انتخابهایی مختص خود همان سازمان را دارند و صرفا جنبه تبلیغی و بازتولید ارزشهای خاص و سفارشی مطرح است و تنها کارکردی که ندارند کارکرد ادبی است. این طور به نظر میرسد که چنین فستیوالهایی صرف برای پر کردن کارنامه فعالیتهای فرهنگی موسسه و مسئولی ظهور میکنند و پس از انجام این فریضه به حال خود واگذار میشوند و با سپری شدن زمان حتی نامی هم از آن جشنواره باقی نمیماند.
جوایز با محوریت کتاب هم اوضاع بسامانی را سپری نمیکنند. سازوکارهای مبهم و تعریف نشده که از سیاست گذاریهای کوتاه مدت نشات میگیرد، این جوایز را با چالش موازی کاری روبه رو کرده است. اسامی مشترکی که هر ساله در میان لیست برگزیدگان جوایز به چشم میخورد مبین این قضیه میباشند.
باید منتظر بود و دید که چه سرنوشتی در انتظار جوایز ادبی کشور است و این وضعیت نابسامان تا کجا قرار است ادامه پیدا کند و مسئولین ذی الربط و دلسوزان ادبیات کشور چه چاره اندیشیهایی را برای عبور از این برهه مد نظر دارند.