گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محمّدعلی عمرانی؛ پس از هفته ها التهاب، داستان انتخابات به سر رسید. با وجود تمام انتقادات و گلایه هایی که به شورای نگهبان وارد شد، باید مردانگی رئیسی را ستود که حاضر شد مسئولیت بزرگ تغییر وضع موجود و احیای عدالت را به جان بخرد. او می توانست در جایگاه قاضی القضات به پیگیری فساد مشغول باشد و خود را به مدت چهارسال در موضع پاسخگویی به مشکلات اقتصادی کشور و فحش هایی که خواهد شنید، قرار ندهد. او کار سختی در پیش دارد. از یک سو باید با آوار هشت سال ناکارآمدی دست و پنجه نرم کند و از سویی باید در مقابل سهم خواهی دوستانی بایستد که در ستادهای انتخاباتی مردمی پیشاپیش برای خود حکم مسئولیت زده اند!
رئیسی دولتی را تحویل می گیرد که با پایین ترین درصد مشارکت در طول ۴۲ سال اخیر به وجود آمده و مخالفان و منتقدان بسیاری دارد. از این رو در اتخاذ تصمیمات قاطعانه برای سرنوشت ملت باید با احتیاط بیشتری عمل کند. چهار سال آینده، فرصتی است که مردم به احترام وطن و خون سردار سلیمانی در اختیار نظام گذاشتند تا وعده هایش را از روی کاغذ به میدان منتقل کند. امیدوارم رئیسی و همکارانش قدر این فرصت را بدانند و خدا به ایشان توفیق خدمت عنایت کند. انتخابات ۱۴۰۰، ریسک بزرگ نظام برای انتخاب بین مشارکت بالا و قوه ی مجریه هماهنگ با سایر قوا بود. نظام، کارآمدی را در هماهنگی بیشتر قوا با یکدیگر و با سیاست های کلی کشور دید و خطر مشارکت ۴۸.۸ درصدی را به جان خرید.
وقت چهارساله برای پاکسازی کشور از سرطان رکود و تورم، زیاد نیست. از این رو، این چهار سال فرصت طلایی و نهایی خدمت برای افرادی است که به تداوم و سربلندی جمهوری اسلامی علاقه مندند. لازم است مسئله یابی، ایده پردازی، انتقال ایده ها به مسئولان و اجرای آتش به اختیار پروژه های جهادی و مطالبه گری در دستور کار مجموعه های مردمی و دانشجویی علاقه مند به نظام قرار گیرد. دولت رئیسی نتیجه ی مذاکرات وین را برداشت خواهد کرد و فرصت خواهد داشت با حسن استفاده از هماهنگی بین ارکان نظام، رابطه ای متعادل میان مذاکره و میدان برقرار کند. آزاد شدن پول های بلوکه شده و رفع تحریم های مهم در قدم اول، جانی تازه در کالبد اقتصاد ایران می دمد. توافق منطقه ای و کاهش التهاب در خاورمیانه با در نظر داشتن منافع ملی، می تواند دستاورد دیگر دولت رئیسی در سیاست خارجی باشد.
انتظار می رود پس از توافق با دولت های خارجی، فضای رسانه ای ضدنظام مقداری تلطیف شود. شواهدی وجود دارد که عربستان در مذاکره با جمهوری اسلامی پیشنهاد تعطیلی ایران اینترنشنال را ارائه کرده است. کاهش دخالت های خارجی در سیاست داخلی ایران از یک سو و محتاطانه عمل کردن دولت جدید با توجه به درصد مشارکت از سویی دیگر می تواند فضا را بیش از پیش برای بیان آزاد انتقادات و اعتراضات باز کند. نبود تعامل پدرانه با مردم منتقد و معترض در طول سال های گذشته آسیب های جبران ناپذیری به کشور وارد کرده است. انتخاب عدم شفافیت به عنوان بی دغدغه ترین راه اداره کشور از سوی مسئولان و انتخاب امنیتی جلوه دادن فضا به عنوان آسان ترین راه پایان دادن به اعتراضات مردم از سوی مدیران امنیتی، به افزایش فساد در جامعه، افزایش سؤالات بی پاسخ و پایین آمدن آستانه تحریک جامعه کمک کرده است.
نداشتن راهبردهای رسانه ای مشخص و حرفه ای برای توجیه افکار عمومی نسبت به اقدامات و اتفاقات داخلی و خارجی نقش مهمی در کاهش اعتماد به نظام و جریان ساز شدن رسانه های خارجی دارد. از این رو، دولت رئیسی با بالا بردن سعه صدر خود نسبت به انتقادات، توجه ویژه به شفافیت و مشورت گرفتن از اهل فن برای تهیه پیوست رسانه ای اقدامات نظام می تواند به ایجاد آرامش روانی در جامعه کمک کند. جبهه اصلاحات به پایان خود نزدیک می شود. این جناح سیاسی سال هاست از یک جنبش مطالبه گر و جدی به رقیب سیاسی اصولگرایان برای کسب سهم بیشتر از سفره انقلاب تبدیل شده است.
این را در مطالبات و وعده های یک بار مصرف و پوپولیستی پیرامون کنسرت و ورزشگاه رفتن بانوان تا شکستن حصر می توان دید. وعده هایی که حتی پس از پیروزی قاطع جبهه اصلاحات در سال 92 پیگیری نشدند. بشخصه به یاد ندارم روحانی برای پیگیری شکستن حصر نامه ای قلمی و منتشر کرده باشد. از سویی دیگر، چرخش های عجیب اصلاحات در اقبال و ادبار به شخصیت ها، اعتماد مردم را به این جناح سیاسی کم کرده است. تبدیل هاشمی رفسنجانی از عالیجناب سرخ پوش به پدر معنوی اصلاحات نمونه ای از این چرخش هاست. جالب تر این که کارگزاران هاشمی در سال ۹۲ با عبور از عارف به عنوان چهره شاخص اصلاحات، گزینه ی خود را از نردبان این جناح بالا فرستادند.
همه این ها من را متقاعد می کند که اصلاحات به پایان عمر سیاسی خود به عنوان رهبر منتقدان نظام رسیده و اپوزیسیون با عبور از این جناح، سیر جدیدی را آغاز می کند. از این رو کروبی، خاتمی و عبدالکریم سروش روغن ریخته را نذر امام زاده کردند تا با دعوت مردم به مشارکت، سفره ی انقلاب را از دست ندهند. پس از اصلاحات که به نوعی حد واسط مخالفان سرسخت و نظام محسوب می شد، شکاف اجتماعی و سیاسی میان موافقان و مخالفان سیستم عمیق تر می شود. اپوزیسیون حالا به طور آشکار برای تحریم انتخابات تلاش می کند و می کوشد با پیگیری بین المللی، رئیس جمهور کشور را به اتهام اعدام های ۱۳۶۷ در مجامع جهانی محکوم کند. اپوزیسیون حالا از هم صدا شدن با ایران اینترنشنال ابا نمی کند. این صراحت و دعوت آشکار به رژیم چنج و تضعیف سیستم، از نفاق کم می کند و این تنها نکته ی مثبت ماجراست.
احمدی نژاد نیز مانند اصلاحات به پایان عمر مفید سیاسی خود نزدیک می شود. او زمانی نه چندان دور، تحولی جهادی در اداره کشور ایجاد کرد و نشان داد می شود با داشتن هوای اقشار کم درآمد و مدیریت از نزدیک، به برقراری عدالت امید بست. بزرگترین نقطه ضعف احمدی نژاد، آرمان گرایی بیش از حد و نداشتن صبر مصلحت اندیشانه در برابر رانت خواری های آشکار بود. توقع بیش از حد او از خود و نظام برای مبارزه با فساد موجب ناکامی اقتصادی در اواخر دولت دهم و ناکامی سیاسی این روزهای اوست. او حالا با مواضعی مانند تحریم انتخابات، راه خود را از سیستم جدا کرده و به مایه عبرت تبدیل شده است.
تفاوت احمدی نژاد با اصلاحات در مواضع انتخاباتی اش به تفاوت در سابقه، ریشه ها و انعطاف پذیری برمی گردد. احمدی نژاد نه آن قدر سابقه و ریشه داشت که بتواند مانند اصلاحات، طرف معامله ی نظام باشد و نه آن قدر انعطاف پذیر بود که اصولا چنین معامله ای را بپذیرد. فلذا حذف شد. با عنایت به آن چه بیان شد، سال های آینده، سال های تصمیم گیری پیرامون مسائل بنیادین خواهد بود. نظام بین دو راهی ارتباط بیشتر با مردم و اقتدارگرایی بیشتر تصمیم خواهد گرفت و نتیجه ی این تصمیمات تحولاتی در رویدادهای منطقه ایجاد خواهد کرد. امید است همه ی این ها ما را به ظهور نزدیک تر کند.
محمّدعلی عمرانی - دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.