گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو_زهرا زمانی فر؛ کارش را از سوزن زدن بر تار و پود پارچه و نمدها آغاز کرد. خانم معلمِ هنرمند در روستا، تنها ۱۵ سال داشت. شور و شوق نوجوانیاش، ساختن اولین عروسکی بود، که حاصلِ هنر سرپنجههایش است. هنری که زیباییاش را به دیگران نشان میداد و به همسن و سالانش میآموخت. محل زندگیاش، روستای کوچکی در آن حوالی بود که هر چهاردیواری کاهگلی و پنجرههای رنگی را با هنر بانوی خانه میشناختند. هنری که بانوان را گرد هم میآورد و خبری از توقعات مدرنِ امروزی نبود. ۱۹ سالاش که تمام شد، سالها به فروش محصولات محلی مشغول شد، منشی بود و بعدها هم معاون اداری شد. به گفته خودش: " همه این سال ها، کار کردن در شرکتهای مختلف، سالها تدریس، تجربه و آموختن هایم یک چیز را بسیار آموختم که باید پسانداز کنم و در مخارجم صرفهجویی کنم. "
از زمان اشتغال بانوی کارآفرینِ مشهدی، سالها میگذرد. دختر جوانی که روزی در پی یافتن موفقیت میکوشید و حالا با کوله باری از تجربه، بستر کارآفرینی را برپا کرده تا خانواده خود و زنان دیگر در روستا را مشغول به کار کند. او دغدغه مشاغل روستایی را در سه مسئله اساسی از جمله: تفکر اهالی و خانواده در بافت کوچک روستایی نسبت به بانوان، پیچیدگی اخذ مجوز راهاندازی کسب و کار، وام، تسهیلات و مشکلات اقتصادی خلاصه میکند. همچنین در گوشه کنار روستاها شاید صحبت از کارآفرینی چندان مرسوم نباشد. چراکه کارآفرینی روستایی چه در بین مردان و چه زنان، از کشت و کار بر روی زمینهای کشاورزی، بافتن تار و پود کلاف و حصیر و تولید انواع صنایع دستی تا پرورش و تولید انواع میوهها و فراوردهها که همه و همه از روستاها نشأت میگیرد.
اما براساس آمارهای مرکز آمار ایران بیش از ۱۰ میلیون نفر از زنان ایرانی روستانشین هستند؛ که تنها هفت درصد جمعیت ۱۵ تا ۶۵ ساله زنان روستایی شاغل هستند. اما میتوان ادعا کرد که در حقیقت از شش میلیون و ۴۰۰ هزار زن ۱۵- ۶۴ ساله روستایی، یسش از ۴۰ درصد از آنها فعال باشند، چراکه اگر فعالیت آنها موجب کسب درآمد شده باشد، افراد شاغل محسوب میشوند. با این حال، تعداد زیادی از زنان روستایی با وجود اینکه در خانهداری، کشاورزی، دامداری و دامپروری نیز مشارکت دارند، خود را خانهدار اعلام میکنند.
بانوان در بسیاری از کسب و کار های روستایی و یا خود اشتغالیها، در وهله اول درگیر و دارِ مسشکلات مالی و اقتصادی هستند. بدیهیترین نیاز دنیای اشتغال که بارها برایش برنامههایی تدارک دیده شد و با انواع تیترهای خبریِ دریافت وام، تسهیلات و... منتشر شد.همچنین در سال ۹۶ دستور العملهایی مبنی بر گسترش مشاغل روستایی با عنوان آیین نامه قانون حمایت از توسعه و ایجاد اشتغال پایدار مناطق روستایی و عشایری ترتیب داده شد. دستورالعملی که انواع مادهها از جمله؛ تسهیلات، برنامهها و نظارت ذیل آن تعریف میشد، اما به اظهار کارآفرینان در شهر و روستاها بعد از گذشت چند سال، شاید چندان اجرایی هم نشد. البته ناگفته نماند در یکی دو سال اخیر اوضاع رسیدگی از جانب مراکز به مراتب بهتر و توسعه یافته است، اما با حداقل امکانات!
مریم کوره پز، بانوی کارآفرین مشهدی در این باره اظهار کرد: در سالهای گذشته پرداخت وام اشتغال از جانب بانکها رشد خوبی داشته است، اما شرط و شروطهایی در این بین وجود دارد که اخذ آن را برای مردم، خصوصاً بانوان بسیار سخت کرده و قانون خاصی برای تسهیل آن نیز تعریف نشده است. نکته حائز اهمیت اما، وثایق بانکی روستاییان است که باعث شده تا بسیاری از روستاییان نتوانند از تسهیلات ویژه اشتغالزایی استفاده کنند و همین موضوع باعث ورود برخی افراد سودجو به روستاها برای استفاده از تسهیلات شده است. این موضوع موجب شد تا بخش قابلتوجهی از روستاییان متقاضی دریافت تسهیلات اشتغالزایی کمبهره نیز نتوانند از این فرصت استفاده کنند و منابع مالی لازم را برای اجرای طرحهای اقتصادی خود به دست بیاورند و این فرصت دراختیار دلالان نیز قرار بگیرد. از طرفی، باید توجه داشت که بانوان روستایی اغلب دسترسی به فرد کارمند ندارند که ضمانت وام را برعهده بگیرند. همچنین تهیه دسته چک برای آنها نیز در فضای محدود روستایی مشکل ساز خواهد بود. اما از طرفی دیگر، معمولاً افراد نمیتوانند با جواز محل کسب و کار خود وامی دریافت کنند، چراکه در بسیاری از روستاها، مغازهها جواز کسب دریافت نمیکنند و اقدامات شهر را ندارند.
کوره پز ادامه داد: نکته دیگر آن است که میزان وامها امروزه، باید متناسب با تورم اقتصادی در جامعه باشد. چراکه در سال ۹۹ از ما درخواست کردند تا بانوان کارآفرین و شاغل در روستاها را برای دریافت وام ۳ میلیونی معرفی کنیم، در نهایت ۲۵۰ نفر از سه روستا متقاضی وام بودند. اما گذشته از پیجیدگی فرآیند اداری آن که باعث شد تنها ۲۰ درصد از این یانوان یتوانند وام را دریافت کنند، مبلغ ناچیز آن نیز به شروع و گسترش کسب و کار کمکی نمیکرد و بانوان تنها میتوانستند مایحتاج اولیه کار خود را به شکل جزئی تهیه کنند.
از بانوان شاغل روستایی که سوال میکنیم، خود اشتغالی و کسب و کار روستایی را بر روی زمینهای زراعی تهیه ماست و پنیر محلی، بافت قالی و قالیچه و در نهایت شغلهایی میدانند که از ابتدا به آن مشغول بودند. اما با ورود به شهر و تغییر سبک زندگی در انجام کارها و گسترده بودن ظرفیتها در مقایسه با روستاها عنوانِ خود اشتغالی در محیط روستایی که پایه کسب و کار به حساب میآید به کارآفرینی تغییر کرده است. درواقع؛ شابد بتوان گفت که با توجه به سیاستهای اشتباه، بسیاری از شغلهای روستایی به شکل مصنوعی به شهرها سوق داده شده و خواهان ایجاد کسب و کار در محیطهای شهری شده ایم. همچنین در پی آن نیز، اتفاق ناگوارِ صنعتی شدن بخش تولید و شغلهای مدرنِ امروزی باعث شده تا با شک به محصولات روستایی نگاه کنیم و از طرفی؛ اهمیت کمتری در زمینههای مختلف برای شغلهای روستایی و محصولات تولید شده در آن قائل باشیم.
بانوی کارآفرین عنوان کرد: اهمیت ندادن به ابعاد مختلف کسب و کار روستایی، از تولید تا فروش و عرضه محصولات به درون روستاها و همچنین ارسال آن به شهرهای دیگر موجب شده تا رکود جدی بر آنها، خصوصاً در زمان گسترش کرونا وارد شود. در واقع؛ یکی از صدمات کسب و کار روستایی بسته بندیهای است که، چون شکل ظاهری مناسبی ندارند و در مقایسه با محصولات شهری بسیار ساده هستند، مردم اغلب با شبهه به آنها نگاه میکنند و در خرید آنها نیز تردید دارند. در صورتی که محصولات روستایی به لحاظ کیفیت سطح خوبی دارند، اما بازار فروش آنها روزبه روز ضعیف و افت کرده است. همچنین افراد و مسئولان برای کسب و کار روستایی تعریفی شخصی در نظر گرفته اند که در حقیقت، اهمیت کمتری به زمینههای مختلف از جمله؛ وام، ضامن، مجوز و آموزش داده اند. چراکه بخشِ آموزش باید در اولویت و ابتدای کار، به شکل رایگان و در ظرفیتهای کارگاهی و ... قرار بگیرد و آموزشهای پایهای جدیتر در نظر گرفته شود.
اما اخیراً شنیده میشود که استعداد افراد در انجام کسب و کار و کارآفرینی روستایی چندان هم حائز اهمیت نبوده است. چراکه دستورالعملها نشان میدهند، هر روستا باید یک شاخصه داشته باشد و بر این اساس افراد در هر روستا اگر به یک کار گرایش بیشتری داشته باشند و یا ظرفیت انجام آن کار در روستا بیشتر باشد، بانوان روستایی نیز آموزش متناسب با آن را میبینند و شاید دیگر فرصت نداشته باشند که از تواناییهای خود، بیش از آن استفاده کنند.
کوره پز گفت: بانوان روستایی در عرضه محصولات خود نیازمند ظرفیتی برای ارسال و بسته بندی هستند. اما ضعیف بودن ادارات پست در بخشهای روستایی اغلب بانوان را در محیطی محدود، با چالشهای جدی روبرو میکند. بسیاری از خانمهای روستاییِ فعال در اینستاگرام، فضای مجازی و... حتماً با شهرها در ارتباط هستند و یا میتواند از ظرفیت پست بانک اطرافِ محل زندگی خود استفاده کنند. چراکه در بسیاری از موارد اداره پست، بسته بندیهایی را که شکل مناسبی ندارد، از تولیدکننده نمیپذیرد و در نهایت این اجبار ایجاد میشود تا برای رضایت مشتری و ارسال آن، چند برابر هزینه کنند.
اما شاید علاج کار ایجاد ظرفیتهایی در روستا از جمله آموزش فروش اینستاگرامی، راهاندازی سایت و فضای مجازی و... باشد. درواقع؛ بانوان توانمند و خلاقی وجود دارند که میتوانند با کمترین هزینه، آموزههای خود را به بانوان دیگر بیاموزند تا چالش ارائه محصول در بازار فروش به حداقل برسد.
بانوان در روستاها، پا به پای مردان در زمینهای کشاورزی و پرروش دام و طیور تلاش میکند. زنانی که باید در کنار کارهای خانه و تربیت فرزندان برای امرار معاش زندگی نیز هم پای همسر گام بردارد. کارهای سخت و دشواری که شاید با طبعیت زنانه آنها در تعارض است اما مجبور هستند، در زمین کشاورزی و بر روی ماشین آلات کشاورزی کار کند. درواقع؛ کارکردن زنان در روستاها و در همین زمینهها تعریف میشود. همچنین در بسیاری از روستاها دیدگاهی وجود دارد که بانوی روستایی برعکس بانوان شهری دقیقاً کاری را انجام میدهند که از آنها خواسته شده است و اگر دختران جوانتر در محیطهای روستایی اولویت خود را تحصیل و... قرار نداده باشند، شغل تعیین شده در زمانهای قبل، نسل به نسل به آنها نیز منتقل میشود که در بسیاری از موارد باید راضی باشند و اعتراضی نکنند. اما نکته آن است که اگر بانوان روستایی از چهارچوب مشخص شده خارج شوند و پای به عرصهای از جمله کارآفرینی و... بگذارند، در محیط روستایی با نگاهی متعارض رویرو شده و هم به لحاظ انجام کسب و کار دچار چالش میشوند. نکتهای که نیاز به فرهنگسازی دارد. همان بخش مهمی که محیط روستایی به آن نیازمند، و عرصه را برای فعالیت زنان باز میکنند تا اهالی روستا و خانواده ها شغل های جدید امروزی و متناسب با مهارت و تخصص دختران است را بپذیرند و از آنها حمایت کنند.
وی افزود: معمولاً این فرهنگسازی در پلتفرمهای مختلف بسیار کم اتفاق میافتد. امروزه شاهد برنامههای کارآفرینی از شبکههای صدا و سیما هستیم که البته گسترده بودن آن اتفاق مثیتی را در زمینههای مختلف رقم خواهد زد. اما مسیر موفقیت، همچنان نقطه مقفولی در آنها ایجاد کرده و مسیری یرای آن تعریف نشده است. درواقع؛ تنها هدف برنامهها اغلب، معرفی کسب و کارها و رونق ظرفیت آنها است. همچنین برنامه سازان تمرکز بر روی افرادی دارد که در عرصه کارآفرینی کارشان به یک سطح خوبی رسیده باشد و شاید سال به سال شاهد حضور افرادی با چهرههای تکراری چه در برنامهها و چه در یخش معرفی کارآفرینان برتر باشیم. از طرفی؛ شاهد هیچ بخشِ آموزشی به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و کار تیمی نیستیم که برای مخاطب بی تجربه و تازه کار آورده خاصی ندارد. در یک کلام؛ با روندی که پیش گرفته ایم بانوان تازه وارد به عرصه کارآفرینی در بخشهای شهری و روستایی فرصت معرفی و گسترش کار را به راحتی به دست نخواهند آورد.
به صورت کلی؛ اشتغال بانوان در روستاها بیانگر این است که میتوان با حداقل امکانات، قدمهای بزرگی برداشت. با توجه به اینکه حدود نیمی از جمعیت هر جامعه را زنان تشکیل میدهند و بخشی از این گروه کثیر در روستاها، عهده دار تنظیم امور خانگی و تعیین کننده مسیر اقتصاد و خانواده محسوب میشوند، در امور اقتصادی و تنظیم بودجه خانوادگی دخالت مستقیم دارند و هر جنبشی که بخواهد رفاه اجتماعی و نظم اقتصادی را توسعه دهد، ناگزیر است که از توجه و همکاری آنها بهرهمند باشد. از اینرو نیاز است تا به کارافرینی روستایی و ورود زنان به عرصه مشاغل خانگی به لحاظ تسهیلاتی و... توجه جدی شود. چراکه علی رغم مشکلات و موانعی که سر راه اشتغالزایی و تولید وجود دارد، توانسته اند در سالهای اخیر با پشتکار راه خود را امیدوارانه طی کنند و مطمئناً موفقیت زنان کارآفرین، نه تنها سبب سودهای اقتصادی خواهد شد بلکه منافع اجتماعی و فرهنگی را نیز در پی خواهد داشت.