به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، دکتر سعدالله زارعی کارشناس مسائل غرب آسیا با حضور در برنامه «رو در رو» در خصوص چرایی اولویت ارتباط با شرق بیان داشت: نگاه به شرق همه دیپلماسی جمهوری اسلامی نیست همهی سیاست جمهوری اسلامی نیست. بلکه اینجا صحبت از اولویت شرق است. اگر نه در یک فضای کلان ما هم با کشورهای غربی و هم با کشورهای شرقی در معنای جغرافیایی اش ارتباط داریم و بر این ارتباط هم تاکید داریم. یک موقع میگویم نگاه به شرق یعنی ترجیح نگاه به شرق نه این که تمرکز و تمامیت نگاه در شرق.
وی افزود: ما با اروپا باید رابطه داشته باشیم با افریقا، امریکا لاتین کانادا استرالیا رابطه داشته باشیم حالا چه غرب غرب جغرافیایی باشد چه غرب ایدئولوژیک باشد منتها ما باید به عنوان یک کشور قرار گرفته در جغرافیای شرق طبیعتا باید اولویت ما محیط پیرامون مان و محیطی که به آن تعلق داریم باشد این تعلق هم تعلق جغرافیایی است بالاخره ما در این قطعه جغرافیا نشستیم در اطراف ما قدرتهای آسیایی هستند و فرصتهای ما عمدتا در آسیا رقم میخورد به دلیل همین موقعیت جغرافیایی و از طرف دیگر ما به عنوان یک ملت کهن دارای یک فلسفه عرفان فرهنگ و دارای یک تمدن شرقی هستیم که در معانی عرفانی فلسفی یک پارادایم تمدنی است یک تمایز تمدنی است که در اینجا وجود دارد و ما در آسیا معرف آن تمدن شرقی هستیم نه جز تمدن شرقی.
این کارشناس خاطر نشان کرد: ما به عنوان ایران در این جغرافیا در مجموعه کشورهای شرق به مفهوم کهن خودش تعریف میشویم و به طور طبیعی هر ملتی هر کشوری منافع ملی ش ابتدا در چهار چوب مرزهایش تعریف میشود یعنی ردیف اول، ردیف دوم ردیف سوم و بعد نوبت به فرامرزها و فرامناطق میرسد و بعد جنبهی جهانی پیدا میکند. ما وجهه جهانی داریم ما قائل به روابط به همهی دنیا هستیم منتها به طور طبیعی وقتی میخواهیم حلقه اول رابطه را تعریف کنیم در شرق تعریف میشود دوم در شرق تعریف میشود سوم هم در شرق تعریف میشود چهارم پنجم ششم این روابط میرود در جاهای دیگر معنا و مفهوم پیدا میکند.
زارعی افزود: نگاه به شرق مسالهای نیست که ما را از دنیا جدا کند بلکه دارد به طور طبیعی به ما میگوید منافع ملی ما اقتصاد ما امنیت ما کجا باید رقم بخورد؟ در این موقعیت و در این جبهه باید رقم بخورد یک انحرافی متاسفانه در این سی سال یا شاید بیشتر از زمان رژیم پهلوی بوده که یک اولویت غربی آمده جای اولویت شرق را گرفته در حالی که این منطقی نبوده است ایران یک کشور شرقی است، اما اولویت با غرب بوده در دوره پهلوی و متاسفانه بعضی از دولتهای جمهوری اسلامی هم تا همین اواخر اولویت با غرب بوده و نتیجه این اولویت غرب چه شده است هیچی دست ما را نگرفته است و روابط ما را با جبهه شرق ضعیف کرده، شرقیها به ما ضنین شدند برای ما اعتبار قائل نشدند.
وی اظهار داشت: تجربیات تلخ مان عمدتا از ناحیه غرب رقم خورده است تجربی شرقی ما با چینیها با ژاپنیها با کره ایها با روسها حتی به جز یک موضوعی که جداگانه باید بحث شود جنگهای ایران و روس تجارب معمولا خوب بوده است آنچه که کشور ما را دچار عقب افتادگی کرده است ترجیح نگاه به غرب بوده که هم در دوره پهلویها وجود داشته است و هم در دولتهایی در جمهوری اسلامی متاسفانه این نگاه وجود داشته الان یک اصلاحی دارد صورت میگیرد که این اصلاح نفی نمیکند روابط ما را با قاره امریکا را رابطه با قاره افریقا را رابطه با شرق دور.
مجتبی امانی که از دیگر کارشناسان حاضر در برنامه بود در ادامه افزود: عده ای، چون خودشان غرب گرا هستند از همین منظر به مخالفین غرب گرایی نگاه میکنند و میگویند شرق گرا هستند در صورتی که غرب گرایی در مفهوم نظری و عملی که داریم این است که کلیه درها باید به سوی غرب باز شود و تکنولوژی باید از آنجا بیاید علوم اجتماعی انسانی همه چیز. این معنای غرب گرایی یا غرب زدگی در شکل افراطی ش.
وی افزود: این شرقی نه غربی یعنی نباید شرق زده و غرب زده باشیم. شرق که آن زمان این شعار بحث شوروی بود و بحث دو قطبی الان عمده کسانی که با نگاه به شرق مخالفت میکنند، چون یک ذهنیتی دارند که ما باید غرب گرا باشیم میگویند شرق گرایی بد است در صورتی که این یک نگاه متوازن است در برابر آن نگاه غرب گرایی یا غرب زدگی. یک نگاه متوازن است در اطراف ما در حوزه تمدنی ما در همسایگی ما کشورهای شرقی هستیم وکشورهای شرقی و همچنین شرق دور که حالا چین و کره میشوند باید یک ارتباط متوازن داشته باشیم و به واسطه برخی علقههای فرهنگی اجتماعی سیاسی این رابطه خیلی سالمتر از رابطه با غرب میتواند باشد متوزانتر میتواند باشد سابقه استعماری انگلیس و غرب در ایران دارند پرتقالیها آمدند هلندیها آمدند انگلیسیها آمدند امریکاییها آمدند این سابقه لااقل در شرق دور نیست اگر هم یک ابرقدرتی هم در زمان خودش به نام روس یک سری تعرضات داشته الان آن مفاهیم عوض شده است و در تاریخ صد سال اخیر رد پایی از تعرضات وجود ندارد.
امانی اضافه کرد: همان زمان هم یک تفاهم بین المللی بین امریکا و انگلیس و شوروی انجام شده بود که بخواهند کاری را انجام دهند دولت مرکزی دولت ضعیفی بود که میخواست به همه باج بدهد. این چارچوب عزت مندی دارد در عالم دنیای امروز هر کشوری هر ملتی بخواهد تواضع بکند قدرت نداشته باشد مورد تهاجم قرار میگیرد چرا صدام حمله کرد، چون تصورش را میکرد که اینها ضعیف اند شما باید قدرت خودش راداشته باشی قدرت چانه زنی خود را داشته باشید قدرت جایگاه خود را حفظ کنی ارتباطات خودت را داشته باشی در منطقهای که شما قرار دارید باید به گونهای عمل کنید که کسی جرات نکند به شما حمله و تعرض بکند همین حالت هم باید در برابر قدرتهای بزرگ دنیا اعم از انگلیس و امریکا حالا یک قدرتهای در حال افول یا قدرتهای در حال صعود مثل چین باید یک رابطهای باشد از سر عزت مندی و اگر شما قدرت را نداشته باشی و عوامل قدرت را در خودت جمع نکنی یا نخری اینها را میشوی یک کشوری که هر کشور دیگری خواست دیگری را ادب کند بیاید به تو تعرض کند.
زارعی تصریح کرد: درباره روابط فعلی ما با غربیها و آسیاییها تفاوت جدی وجود دارد و آن این است که در حال حاضر تلاش روسها و تلاش چینیها در گسترش روابط اقتصادی با جمهوری اسلامی است. در این خصوص مذاکراتی صورت گرفته و توافقاتی حاصل شده و مرتب در پرونده اقتصادی روابط ایران و روسیه یا پرونده اقتصادی ایران و چین یک برگی اضافه میشود و تسهیل میشود و روابط اقتصادی ایران و این دو کشور. به تبع آن با توجه به جایگاه چین و و جایگاه روسیه در دنیا به خصوص در آسیا روابط جمهوری اسلامی در محیط پیرامونی آسیا هم تسهیل میشود همین عضویت ایران در پیمان شانگهای ایران که کار سادهای هم نبود در این پیمان ایران را به عنوان یک عضو پذیرفتند در حالی درکه پذیرش ایران در تحریم در شانگهای برای چینیها یک ریسک بود.
وی افزود: این وضعیت ما با قدرتهای آسیای است، ولی در اروپا و امریکا وضعیت ما چگونه است؟ ما در اروپا، اروپایی که متعهد بود بر اثر برجام یک گشایش اقتصادی حاصل کند همین بانکها درهای شان به روی ما باز شود فروش نفت ایران آزاد شود انتقال پول به ایران آزاد شود، اما چقدر ما را دواندند که فقط انای ایکس فعال کنند که حکم یک قطره چکان برای اقتصاد ما داشت اصلا چیزی نبود 120 میلیون دلار و 130 میلیون دلار برای کشوری مثل ایران اصلا اینها عددی نیستند همین مقدار هم نتوانستیم این گفتگویهای اقتصادی مان را به نتیجه برسانیم.
دکتر زارعی توضیح داد: اگر روابط مان با قدرتهای آسیایی را نه فقط روسیه و چین کل آسیا به یک نقطهای رسانده بودیم که مثلا شصت میلیارد دلار در سال میتوانستیم آورده ارضی داشته باشیم این را تثبیت کرده بودیم و پیش بینی کرده بودیم که ممکن است غربیها با این مخالفت کنند اگر این شصت میلیارد را تثبیت کرده بودید اصلا مساله تحریم ایران مطرح نمیشد، چون اقتصادمان با شصت میلیارد دلار راحت اداره میشود اگر بتوانیم 120 میلیارد هم داشته باشیم خوب است، اما کشوری که شصت میلیارد ش در اندازه اقتصاد ما تثبیت شده باشداین را دیگر نمیشود کرد. اما متاسفانه همان نگاه به غرب سبب شد که قرار داد ما در میدان آزادگان ملغی شود چینی که آمده بود پای کار با سیاستی که آقای زنگنه به کار گرفت باعث شد اینها جمع کنند بروند توتال بیاید یک سری بزند و برگردد و ما در روابط اقتصادی دچار یک بحران شویم.
مجتبی امانی درباره چرایی تمرکز و توجه آمریکایی در غرب آسیا گفت: من گمانم این است یک دستور العمل دینی از طرف صهیونیستها القا شده به امریکاییهایی که قدرت نظامی و اقتصادیها دارند ایدئولوژی را صهیونیستها فراهم کردند که اگر کشوری میخواهد در دنیا حکومت کند این کرسی حکمرانی کند در همین منطقهای است که ما هستیم. یعنی شمال ش آذربایجان و ترکیه است جنوب ش یمن است شرق ش افغانستان و پاکستان است و غرب ش مصر و فلسطین کانون است و ایران هم همین طور.
وی افزود: اینها بر اساس آن اموزههای دینی خودشان نزول مسیح آمدن هزارههای خوشبختی برای قوم بنی اسرائیل از این نوع عقایدی که دارند این اتفاق برای آنها خواهد افتاد. ما هم اعتقاد داریم که اینها تصوراتی است که آنها دارند و این اتفاق در قالب حکومت جهانی در این منطقه شکل خواهد گرفت به امامت حضرت مهدی (عج). یعنی آمریکایی که آمدند به توصیه صهوینستها آمدند و این آموزهها را آنها داشتند اگر تو بخواهی قدرت جهانی بشوی از آنجا نمیشود باید بیاید این جا عراق و ایران افغانستان و کشورهای منطقه و فلسطین، باید این مناطق حاکم شوی. به هر حال کانون مشخص است. بیش از شصت سال است که این منطقه کاملا ملتهب است جنگهای اعراب و اسرائیل و به وجود آمدن رژیم صهیونیستی، جنگ ایران و عراق، بیداری اسلامی، حکومتهایی که ساقط شدن در ده سال پیش، اینها نشان میدهند که همچین فضایی وجود دارد.
امانی اضافه کرد: امریکاییها دو تا اقدام مهم در این منطقه انجام دادند. اشغال عراق و افغانستان هر دو شکست خورد. معمولا در هر جنگی که اتفاق میافتد به خسارتها کسی توجه نمیکند. اینکه طرفین چه خسارتهایی را متحمل شده اند. بلکه نگاه میکنند آیا اهداف کشور حمله کننده تامین شده یا نه. امریکاییها یک سری اهداف شعاری داشتند مثل حقوق بشر و تروریست که هیچ کدام محقق نشد. تروریزم با آمدن امریکاییها به منطقه رشد کرد. شعارهای ظاهری شان اتفاق نیفتاد. آن هدف پنهان شان این بود که منطقه را کنترل کنند. ایران هم هدف سوم بود. یا هدف اول بود. گفتند حکومت صدام ضعیف شده ساقط ش میکنیم. افغانستان بدون حکومت و درگیری است اشغال ش میکنیم. دو تا سکوی مهم است و در نهایت ایران. ایران که به نظرم هدف اصلی بود در طول این سالها از سال دو هزار که در واقع نقطه شروع حملات بود و 11 سپتامبر ایران قدرت ش کم که نشد که هرچه قدر هم فشار آوردند ایران خم نشد اتفاقی علیه ایران به معنایی که آنها متصور بودند نشد.
افغانستانی که به نظرم من در مقایسه با مردم یمن امکانات کمتری دارد یعنی مردم یمن با اینکه ضعیفترین و فقیرترین کشور عربی است اینها در افغانستان هم نتوانستند طاقت بیاورند و آن افتضاحی که انجام شد مجبور شدند در هفت تریلیارد دلار در عراق هزینه کردند به نظرم همین مبلغ هم در افغانستان هزینه کردند با این خسارتهایی که به آنها وارد شد و مجبور شدند خیلی از تجهیزات را بگذارند و بروند از بس عجله داشتند و این جز شکست نیست.
این کارشناس ادامه داد: این منطقه منطقهای ای است که نشان داده است در برابر قدرتهای خارجی مقاومت کرده و میکند. جبهه مقاومتی که اینها یک موقعی سال 1982 سال 1361 یک اتفاقاتی در لبنان افتاد کسی باور نمیکرد لبنان یک محور مقاومتی است که از افغانستان شروع شده ایران شرق ش افغانستان است اثرات ش در پاکستان هست در همین اذربایجان آثار جبهه مقاومت هست تا خود فلسطین و لبنان و کرانه باختری و غزه و همچنین عراق و سوریه الان یک جبههای شده است که امریکاییها به این نتیجه رسیدند که اگر بخواهند به یکی از اینها حمله کنند با یک مجموعهی یک پارچه طرف هستند اقدام علیه یکی جوابی از طرف همان منطقهی مورد هجوم اتفاق نمیافتد یعنی اگر بخواهند یک اقدام شامل و کامل انجام دهند یا ضربه اساسی به یکی از این کشورها بزنند دیگر اجزا مقاومت ساکت نمینشینند این بزرگترین دستاوردی است که جمهوری اسلامی توانسته است در منطقه ایجاد کند و یک تضمین کافی و کامل برای امنیت ملی ما و جلوگیری از جنگهایی است که در آینده اینها میخواستند علیه ملتهای منطقه داشته باشند.
زارعی در پاسخ به این سووال که چرا ایران در جنگهای کشورهای اطراف هزینه میکند گفت: سوال کلیدی باید با توجه به فضا پاسخ داده شود. باید دو مقطع را در نظر بگیریم یک زمانی است که ما نفوذ منطقهای نداریم در لبنان و سوریه و افعانستان و یمن نیستیم. نیستیم به این معنا که ما مطرح نیستیم نه اینکه حضور فیزیکی نداریم. حضور فیزیکی الان هم نداریم. ولی مطرح نیستیم. یمن یک دولتی هست در آنجا که آقای علی عبدالله صالح آن را اداره میکند در سوریه یک روابط نسبی سیاسی با دولت آقای حافظ اسد داریم. در عراق صدام حسین دارد حکومت میکند در افغانستان دولتهای قبل از انقلاب و بعد از انقلاب حضور دارند. در آن مقطع آیا ما وضعیت اقتصادی مان سر جمع بهتر بود در حالی که بسیاری از فشارهای امروزی را آن مقطع نداشتیم یا ما در آغاز عملیات فشار آمریکا بودیم. حالا باید بیاییم وضعیت فعلی را با وضعیت سالهای 61 تا 66 مقایسه کنیم. در عراق در حال جنگ بودیم. در آن مقطع وضعیت مان خیلی ضعیفتر بود. آمارهای اقتصادی وجود دارد و قابل بررسی است.
وی افزود: الان ما وضعیت جمهوری اسلامی به لحاظ هزینههایی که در مقوله امنیت میکند حتما این هزینهها از هزینههای قبل از زمانی که ما در منطقه نفوذ داشتیم کمتر است در زمان جنگ دست کم چهل درصد هزینه را خرج امور نظامی میکردیم. امروز هزینهای که در بخش نظامی- امنیتی میکنیم 16 درصد است. یعنی اگر کاری در لبنان انجام میدهیم کمکی در عراق میکنیم کمکی در فلسطین میکنیم کمکی در یمن میکنیم کلا 16 درصد است. این در حالی است که ما الان که در شرایط ویژه اقتصادی هستیم در کشوری که تحت اشغال امریکا بوده و از سال 2003 تا سال 2011 که رسما در اشغال بود –همین الان ش هم امریکاییها حضور نظامی دارند- از 2011 به این طرف هم تحولات را میبینید چه بوده است الان هم امریکاییها حضور دارند. یکی از دعواهای اساسی سر حضور و عدم حضور نظامی امریکا در عراق است. در عراق همین الان ما سالیانه 12 میلیارد دلار مراودات ارضی داریم که با هیچ کجای دیگر دنیا این حجم از مراوده را نداریم. حالا همین عددها را ادامه بدهیم و بیایم افغانسان که گرفتار است امریکا تا همین دو ماه پیش در آنجا حضور داشت انبوه هم بودند. بیش از صد هزار نیروی نظامی داشتند این اواخر. اوایل ش که 200 هزارتا نیرو داشتند؛ و خودشان هم میگویند هفت تریلیون دلار هزینه کردیم. در این افغانستان که نتوانستیم در دوره اشرف غنی روابط را آن قدر توسعه بدهیم یعنی همکاری آنچنانی هم نبود بین مان. الان مراودات تجاری ما 8/3 میلیارد دلار است. در این یک سال اخیر مراودات مان 8/3 بوده است الان طالبان به شدت دنبال این است که مراودات اقتصادی گسترش پیدا کند. پیغام پسغام میدهند که بیایید در معادن ما سرمایه گذاری کنید معادن ما را دست بگیرید سهم ما را بدهید سهم خودتان را هم بردارید. نیروی کارتان را بیاورید متخصص تان را بیاورید در حوزه آب حاضرند مذاکره کنند. همین الان آب هیرمند جاری است در دشت سیستان.
دکتر زارعی تاکید کرد: همین الان همین چشم انداز اقتصادی که درباره افغانستان صحبت میکنیم مطمئن هستم که ما در طی یکی دو سال آینده خیلی راحت به 10 میلیارد میرسانیم؛ بنابراین مساله نفوذ منطقهای و حضور منطقهای که البته همهی اینها توضیح دارد. ما در هیچ جا حضور نظامی نداریم. پادگان در هیچ کجای منطقه نداریم. نه در افغانستان پادگان داریم نه در عراق نه در لبنان داریم نه در فلسطین داریم نه در سوریه. درهیچ جا نداریم. اما در عین حال آوردهی ارضی ما به واسطه نفوذ منطقهای حتی با کشورهایی مثل ترکیه. چرا ما ترکیه روابط گرم اقتصادی داریم اگر ما نفوذ منطقهای نداشتیم دست ترکیه در بسیاری از جاها زیر سنگ جمهوری اسلامی نبود ما نمیتوانستیم این رابطه را داشته باشیم. چرا چینی ها، روسها ما را راه میدهند در شانگهای به واسطه اینکه ما قدرتیم درست است آنها یک هزینههایی میدهند، اما بالاخره یک قدرت دارد به قدرتهای شانگهای اضافه میشود. مقاومت برای ما هم امنیت آورده است هم اقتصاد هم چشم انداز آورده است هم عزت آورده هم اقتدار آورده هم آسیب ناپذیری در مقابل فشار خارجی آورده و ما امروز در این محیط جغرافیا برنامه ریزی کنیم آینده را پیش بینی کنیم میتوانیم ثبات را توسعه بدهیم در سطح منطقهای و از مواهب آن کاملا بهرهمند شویم.
امانی افزود: هیچ تهدیدی نیست الا اینکه فرصتهای بزرگتر از آن تهدید در آن وجود داشته باشد خود این تهدیدها و فشارهایی که امریکاییها میآورند موجب ازدیاد قدرت ما و فهم عمومی از ما مقوله هم بستگی و مقاومت در منطقه میشود کشورها این فواید مقاومت را به دست آوردند. فرض کنیم الان در سال 1358 هستیم. یک نفر میآمد نظریه پرداز میگفت شما بیایید این تعداد موشک بخرید بیاید چهارتا مانور انجام بدهید بیایید قوت نظامی خود را داشته باشید بروید ارتباطات اجتماعی با مردم عراق برقرار کنید کاری کنید که آنجا نفوذ داشته باشید که اگر عراق خواست یک موقع حمله بکند این موشکها را ببیند این نفوذ را در داخل ببیند به هر حال در داخل عراق ممکن است مخالفتها علیه این هجوم صورت بگیرد و این مجموعه اقدامات بازدارنده را انجام داده بودیم و آن فرد نظریه پرداز میگفت مجموع این اقدامات یک میلیارد دلار هزینه دارد. آیا اگر در سال 58 این مقدار هزینه میکردیم که این اقدامات بازدارنده را انجام دهیم که صدام هشت سال جنگ و شهید و خرابی و اتفاقاتی که برای خود مردم عراق افتاد آنها در اثر جاه طلبی صدام بدتر از ما خسارت دیدند. ایران هر هزینهای که برای امنیت خودش و امنیت منطقه نمیارزید؟
وی اضافه کرد: امنیت را باید با ابزارهای مختلف ایجاد کرد. بازدارندگی ایجاد کرد. چرا الان امریکاییها عراق و افغانستان را اشغال کردند حتی در 22 سال، اما نمیتوانند نسبت به ایران تعرضی داشته باشند. آنچه که آمریکاییها زور زدند در بحث برجام که رهبری ایستادند و گفتند نفوذ و موشکی و قدرت نظامی ایران خط قرمز است و نباید وارد مساله برجام و گفتگوی هستهای شود به خاطر همین بود و چه بسا یک عدهای در داخل میگفتند بدهیم برود و تا گشایش اقتصادی اتفاق بیفتد که آن هم اتفاق نمیافتاد و بلایی که سر صدام آمد بعد آن همه مذاکرات و سر قذافی آمد بعد از آن همه عقب نشینیها میخواستند بر سر ایران بیاورند که موفق نشدند.
زارعی در خصوص روشهای بی اثر کردن تحریم گفت: در برابر تحریم یک استراژی سلبی داریم یک استراتژی ایجابی داریم. استراتژی سلبی بی اثر کردن است تحریمها است از طریق یک سلسله اقدامات است در حوزه اقتصاد و دیپلماسی باید ایجاد شود داریم که در حال شکل گیری هم هست. یک سری اقدامات ایجابی را باید مد نظر قرار بدهیم. استراتژی ایجابی این است که بنیههای اقتصادی مان را در داخل قدرت بدهیم ما نیاز به اصلاح برنامه داریم نیاز به اصلاح سیاست داریم. نیاز به اصلاح کارکردها داریم. نیاز به اصلاح ساختارهای اقتصادی-مدیریتی داریم و سالها است داریم درباره آن صحبت میکنیم. اصلاح بانک، اصلاح گمرک، اصلاح در سیستم مالیاتی، اما نکردیم و نمیکنیم. ایران با توجه به این تنوع سرزمینی ش و گسترش سرزمینی اش واقعا کشور فقیری نیست که نتواند پاسخ گوی 85 میلیون جمعیت باشد. این جغرافیا حداقل میتواند به راحتی سه برابر این جمعیت را پاسخ بدهد. باید برنامه ریزی میکردید. باید نیازهای اساسی را از داخل تامین میکردید از گوشت گرفته تا کالاهای خانگی و... تا یک اقلی نیاز به ارض خارجی داشته باشید. اگر شما این نیاز را اکثر به اقل تبدیل کردید آن وقت مفهومی به نام تحریم در ادبیات طرف مقابل شما جایگاهی ندارد مثل بنزین که وقتی تولید کردید اصلا تحریم بنزین معنایی نداشت. در حالی که تحریم بنزین از تحریمهای دیگر خیلی نفس گیرتر بود.