گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه قربانی رضوان؛ فیلم سینمایی «بیرویا» اولین ساخته بلند آرین وزیر دفتری یکی دیگر از کارگردانان کار اولی امسال چهلمین جشنواره فیلم فجر است. «بیرویا» گذشته از یک سوم ابتدایی فیلم که ریتمی کند و کش دار دارد، با قصهای رازآلود و سراسر تعلیق از میانه قصه مخاطب را درگیر و سوالهای متعددی را در ذهن او ایجاد میکند. سوالهایی که تا انتهای فیلم بیپاسخ باقی میماند و با کپشن انتهایی فیلم که کاملا مشخص است وصلهای تحمیلی به کل روایت است دو چندان میشود.
فیلم سینمایی «بیرویا» داستان زندگی رویا ( طناز طباطبایی) و بابک ( صابر ابر) است که قصد مهاجرت از ایران را دارند. زندگی رویا در مواجه با دختری ناشناس که نام او را زییا میگذارد دچار مشکلات و اتفاقات عجیبی میشود. اتفاقاتی که رویا را سردرگم و گیج میکند و مخاطب هم پا به پای او با سوالهای بی پاسخ تا انتهای داستان هم قدم میشوند. همین سوالهای بیجواب باعث شده تا «بیرویا» فیلمی باشد که در ایده اولیه خود مانده است و با طرح پرسشهای زیاد و فرار از پاسخگویی به آنها در ارائه قصهای منسجم بینتیجه بماند.
مسئله اصلی فیلم «بیرویا» هویت است. هویتی که سعی شده تا در قالب قصهای روانشناختی ارائه شود اما وصل کردن آن به اختلال اسکیزوفرنی آنقدر وصلهای ناجور است که در نشست خبری این فیلم تمامی عوامل از توضیح پایانی فیلم که به شکل کپشن از این اختلال توضیحی ارائه کرده به عنوان مسئلهای تحمیلی برای دریافت مجوز های لازم نمایش یاد کردند.
وزیردفتری کارگردان فیلم «بیرویا» درباره کپشن پایان فیلم در نشست خبری گفت:« فیلم از جنسی است که نیاز به توضیح نهایی ندارد، اما دوستان در پروانه ساخت پیشنهاداتی دادند و ما سعی کردیم پایان بندی نهایی را با یک متن بسازیم.»
هومن سیدی هم که تهیه کنندگی این فیلم را برعهده دارد در این باره بیان کرد:« فکر میکنم برای اکران عمومی با وزارت ارشاد حرف بزنیم و پایان دیگری برای فیلم بسازیم چرا که اینگونه به فیلم صدمه وارد میشود.»
طناز طباطبایی هم با تاکید بر اینکه شخصیت رویا درگیر اختلال اسکیزوفرنی نیست گفت:« درباره کپشن آخر باید بگویم که در نقشی که بازی کردم هیچ شیزوفرنی وجود ندارد و فیلم درباره اسکیزوفرنی هم نبوده بلکه درباره جابهجایی هویت است و کپشن در جریان پروانه نمایش به فیلم اضافه شده است و دست فیلمساز نبوده، اما حتماً در فیلم لایههای روانشناختی وجود داشت. این نقش برای من بسیار جذاب بود و از دست رفتن هویت هولناکترین اتفاقی است که برای یک فرد رخ میدهد.»
درواقع «بیرویا» قصد دارد که مخاطباش را با تعلیقهای فراوان و اتفاقات وهم آلود بازی دهد تا ثابت کند که اثری نو خلق شده است. اما استفاده از تعلیق و اضطرابهای پیدرپی که همه از دل توهمات شخصیت رویا نشات میگیرد بیآنکه پشتوانهای منطقی داشته باشد رفته رفته مخاطب هیجان زده و منتظر را ناامید و سردرگم می کند تا جایی که بدون آنکه برای مخاطب زمینه چینی مناسبی شود با اتفاقات سردرگمی روبهرو میشود و او هم همچون رویا باور میکند که گرفتار بیرویایی شده است.
این عدم وجود پیرنگ در روایت از «بیرویا» قصهای بیسر و ته و کابوسوار ساخته است که روابط علت و معلولی نه تنها در آن جای ندارد بلکه با توسل به این نکته که فیلم از ابعاد روانشناختی بهره میبرد از پاسخ به پرسشها و شلختگی اتفاقات فرار هم میکند.
باتوجه به کم بازیگر بودن فیلم «بیرویا» و تمرکز بر سه شخصیت اصلی، این انتظار میرفت که مخاطب با لایههای شخصیتی بیشتری از این سه کاراکتر آشنا میشد. رویا به عنوان شخصیت اصلی فیلم تنها شخصی مددکار معرفی شد که قصد مهاجرت دارد و اثر در معرفی او به همین خصوصیات سطحی اکتفا کرد.
فیلم «بیرویا» با تمام ضعفهایش یکی از خاصترین فیلمهای این دوره از جشنواره است که جسارت کارگردان اثر در پرداخت به موضوعی متفاوت و پرحاشیه را نشان میدهد.