گروه اجتماعي «خبرگزاري دانشجو»، ضرغام نصرتي؛ درياچه اروميه كه بزرگترين درياچه داخلي ايران است كمكم در حال تبديل شدن به نمكزاري است تا برشي حتي به مساحت يك شهر از بزرگترين كويرهاي دنيا و ايران را در يكي از مناطق سرسبز ايران به نمايش بگذارد.
درياچه اروميه سالهاست كه با لبهاي خشكيده تابستانهاي گرم را همراه با شوري آب سپري ميكند و هر سال از وسعت آبش كم شده و ساحلنشينانش را وداع ميگويد تا از نزديك غمهاي آنان را به نظاره ننشيند.
از گذشتههاي دور چندين بندرگاه كوچك دور او گرد آمدهاند و از آواز پرندگان مهاجر و پناه گرفته در درياچه تا صداي كشتيها و قايقهاي كوچك در معيشت آنان سايه انداخته اند، اما درياچه اروميه بايد كمكم از درياچه بودنش دست بكشد و كوير نمكزار را در مقياس يكي از شهرستانهاي منطقه آذربايجان در جغرافيا رسم كند.
در تب و تاب ماندن در ميان همنشيناني كه به قدمت چندين هزاره از هم خاطره دارند، او به سراغ هر راهكاري رهنمون ميشود تا فشار سدهاي بالادستي كه در تامين آبشربها و زمينهاي كشاورزي شهرهاي غربي و شرقي سرودست ميشكنند، كمتر او را آزار دهد.
در كلنجار پيشنهادهاي متعدد براي زنده ماندن و بيوفايي مردمان دور و نزديك، او تنها به التماسهاي پرندگاني فكر ميكند كه هر سال پناهگاهشان ميشود تا از انقراض چند گونه نادر جلوگيري كند و آواي پرواز پليكانهاي آشنا را در گستره سرزمينهاي جنوب سيبري تا درياچه داخلي ايران طنينانداز نمايد.
از مسئولي كه در حد و اندازه يك نمره گرفتن، واحدها را تنها در حافظه كوتاه مدت خود جاي داده است تا شرط گذاشتن جمهوري آذربايجان براي جريان رود ارس در درياچه و راضي نشدن دو قوميت ايراني شرقي و غربياش، همه و همه در نهايت بر يك وداع حزنانگيز تأكيد خواهند داشت.
گاهي از گوشه و كنار ايران نظرهايي براي احياي درياچه اروميه به گوش ميرسد كه در اين ميان حرفهاي دكتر كردواني، پدر كويرشناسي ايران و برهان رياضي، از محققان محيط ناگفتههایی را درباره علل و عوامل خشک شدن دریاچه ارومیه و نکاتی را در خصوص راهکارهای نجات این دریاچه مطرح كردهاند كه داراي نكات قابل توجهي است.
به گفته رياضي هم اکنون بیش از نصف این دریاچه خشک شده و این روند در حال تداوم است؛ خشک شدن دریاچه ارومیه محصول بیموالاتی، بیبرنامگی و هرج و مرجی مي باشد که در آن حوزه برقرار است.
اين استاديار دانشكده محيط زيست معتقد است، حوزه دریاچه ارومیه حوزهای محدود و بسته است که به استانهای آذربایجان شرقی، غربی و قسمت محدودی از کردستان منتهی میشود، اما یکباره در این حوزه اراضی به زیر کشت برده شد و سدهای متعدد بر این دریاچه احداث گرديد كه بخش عمده و مخصوصاً آب شیرین این دریاچه برای مصرف کشاورزی جمعآوری شد.
در صحبتهاي اين كارشناس ميحط زيست، افزايش دو برابري جمعيت اين حوزه، اصلاح روشهاي آبياري زمينهاي كشاورزي، منفي بودن بیلان سُفرههای زیرزمینی در منطقه، به زير كشت بردن مراتع اطراف و چراي بيرويه دامها در خشكي اين درياچه دخيل هستند.
به گفته وي انتقال آب از حوزه ارس به درياچه اروميه یعنی انتقال مشکل، نه حل آن؛ به طور مثال سالها از سرشاخههای زایندهرود آب را به یزد فرستادهایم و هماکنون تالاب گاوخونی در حال از بین رفتن است و زایندهرود نیز در حال خشک شدن.
همچنين دكتر كردواني، پدر علم كويرشناسي ايران جمعآوري نمك از درياچه را قبل از هر اقدامي ضروري دانسته و گفته است كه با جمع آوری نمک کف دریاچه ارومیه می توان نیاز بسیاری از کارخانه های پتروشیمی و همچنین نمک مورد نیاز برای چاه های استخراج نفت را تأمین کرد كه به اين ترتيب از نمکزار شدن زمین های زراعی موجود در شرق دریاچه جلوگیری می شود.
به گفته وی با حجم نمک موجود در دریاچه ارومیه، به دلیل جذب آب توسط نمک، حتی اگر منابع آب تأمین شود پر کردن آن سال ها طول می کشد که اگر این نمک را خارج کنیم پروژه با سهولت بیشتری انجام می شود.
ايران تنها خشك شدن درياچه اروميه را سراغ ندارد، بلكه درياچههاي ديگر مانند هامون نيز در اثر از دست دادن آبهاي سرازير شده از افغانستان كلي از ساحلنشينانش را از دست داده و آنها را مجبور به كوچ كرده است؛ همچنين درياچههاي داخلي كه در سراسر مناطق مركزي ايران، چشماندازها و حيات گونهها را تنوع بخشيده بودند در حال پاك شدن از نقشههاي جغرافيايي هستند تا اقليم ايران هر سال فقيرتر از سال پيش در بوم نقاشي جهان قاب شود.