اردوهای جهادی؛ مصداق یا جریان

گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو» - علیرضا گودرزی فراهانی؛ نیمه های سال 79 بود، «نسل سوم انقلاب» که در آن زمان سنشان به بیش از 10 سال هم نمی رسید از سوی رهبرشان پیامی را به صورت غیرمستقیم دریافت کردند؛ رهبر معظم انقلاب دانشجویان را مورد خطاب قرار داده و فرمودند: «امید من به شما دانشجویان است.»
 
اما به عقیده من شاید آن خطاب رهبر به دانشجویان نبود و در حقیقت پیامی به همه نسل ها در تمامی عصر ها بود؛ اکنون که 10 سال از این پیام می گذرد و ما «نسل سومی های انقلاب» در آن دوران به مدرسه می رفتیم و اکنون وارد دانشگاه شده ایم؛ آری «دانشگاه» همانجایی که امام راحل فرمودند: «از آنجا می شود جامعه ای را متحول کرد.»
 
دبستانی های 10 سال قبل که اکنون دانشجو شده اند، این پیام را با دل و جان دریافت، و از جان، مال و وطن خود هجرت را آغاز کرده اند؛ دانشجویان می دانستند «هجرت» مقدمه «جهاد» در راه خداست، اما سال ها کسی جای خالی این بچه های جهادی را احساس نکرده بود.
 

اینک رهبر عزیز انقلاب بود که بچه های مخلص و دانشجوی خویش را فراخواند و پیام خود را برایشان بار دیگر بازگو کرد.
 

من یکی از بچه های دبستانی 10 سال قبل بودم و حالا به عنوان یک دانشجوی بسیجی ام می خواهم نکته های مهمی از دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی را برایتان به اختصار بازگو کنم.
 

اکنون می خواهم از برکات هجرت بگویم و نکته ای به افرادی که مدام نق می زنند و عرصه را بر خود و مردم تنگ می کنند.
 
مگر خداوند تعالی در قرآن کریم نفرموده است؟ «ما سرنوشت کسی را تغییر نمی دهیم مگر آن که خود بخواهند.»
 
قطعاً این آیه مصداقی است برای ما که اگر دست روی دست بگذاریم جامعه مان به مرگ تدریجی گرفتار شده و نابود می شویم.
 
سوال من از شما عزیزان این است، آیا نمی شود اردوهای جهادی یا اینکه بهتر است بگویم «حرکت های جهادی» به عنوان یک جریان فکری، مامنی مطمئن باشد برای مستضعفین تا مطالبه خود را از مسئولان داشته باشند؟
 
همچنین آیا نمی شود با پاک سازی فضای سیاسی از بعضی افراد ناپاک و ایجاد فضای سالم و علمی برای آموزش همه جانبه و مهم تر از آن برای فرماندهی سپاه امام زمان (عج)، این حرکت جهادی را به یک جریان فراگیر و الگویی برای نسل های بعد تبدیل کرد؟
 

با طرح این سوال ها به این موضوع پی می بریم که اردوهای جهادی یا حرکت جهادی مصداق نیست، بلکه مسئولیتی بزرگ است که باید به جریان تبدیل شود؛ جوانان عزیز باید با ایمان به خدا قدم در راه بگذارند و موانع را از سر راه این جریان بردارند؛ چرا که خدا نیز در قرآن وعده داده است: «آنها که در راه ما جهاد می کنند به را خود هدایت می کنیم.»
 
ما باید این نظم دنیا را که چند دهه ای در اختیار کسانی بوده که محور عقیده آنها همان اومانیسم است، بهم بزنیم؛ این در حالی است که مطمئنیم نسل شهید اول انقلاب نیز به دنبال این هدف بوده و اکنون ثمرات این مبارزه بزرگ را می بینیم که نظام های دیکتاتور یکی یکی فرو می ریزند و این فروپاشی تا قلب اروپا و حتی خود آمریکا نیز پیش می رود.
 
اما هنگامی که آمارها را درباره مسائل فرهنگی مشاهده می کنیم، دچاره دلهره می شویم و بار سنگین مسئولیت را بر دوش خود احساس می نماییم؛ چنانچه می دانید این وظیفه ماست که به این جریان عمل کنیم.
 

تنها در صورتی می توان این مسئولیت را به نحو احسن انجام داد که چشم اندازی راهبردی داشته باشیم و آرمان های انقلاب اسلامی را که در متن آن آرمان اسلام است، در جامعه اجرا کنیم.
 
باید آنقدر عمیق عمل کرد تا مردم و جامعه با هر دیدگاهی تشنه حضور جوانان در عرصه جهادی شوند و هنگامی که اسم «بسیجی» را می شنوند با نگاهی مثبت به موضوع نگاه کنند.

 

نباید تنها به دنبال حرکت های جهادی بود؛ چون تربیت جوانان در ابعاد مختلف علمی، عملی، اخلاقی و غیره که می خواهند این جریان را به جلو هدایت کنند، مهم تر است؛ چرا که این جوانان سرمایه های عظیم ما هستند.

 

در آخر ما نه تنها تمام سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهیم کرد، بلکه تمام تفکرات ناب را هم به این سمت هدایت خواهیم نمود که مرکز هدایت همه آنها نیز اسلام عزیز می شود.