گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ عوامل تاثیر گذار در پذیرش پیام از سوی مخاطب در سریال های شبانه متفاوت است. به دیگر بیان نسبت بین «ارتباط و متقاعد سازی» امری است که قالب و محتوای سریال باید بتوانند به وسیله عوامل متعددی آن را به هدف برسانند.
یکی ازدلایلی که سریال های ایرانی در ایران توفیق چندانی پیدا نمی کنند همین امر است یعنی محتوای فیلمنامه رابطه ای منطقی با شرایط زندگانی مخاطب ندارد و به همین سبب فیلم در تاثیر گذاری بر مخاطب و انتقال پیام ناکام می ماند.
محیطی که وسیله ارتباطی(تلویزیون) در آن به کار برده می شود می تواند اثرات پیام را تغییر دهد. به قول اورتگا. ای. کاست.«انسان، انسان است به اضافه شرایطش» توجه به واقعیت های اجتماعی و سیاسی در ساخت سریال این کمک را به مخاطب می کند تا ارتباط بهتری با مفاهیم سریال برقرار کند.
سریال «دزد و پلیس» را از جنبه نگاه واقعی داشتن به معضلات واقعی جامعه می توان موفق دانست. به عنوان نمونه در همه سریال های ایرانی متاسفانه متداول است که آخر سریال با خوبی و خوشی به اتمام برسد و هیچ کسی ناکام نماند اما در قسمت آخر سریال دزد و پلیس روند متدوال سریال های ایرانی تکرار نشد و برخلاف انتظار بیننده ازدواجی ما بین «فریبا» و «سروان امیر فرازمند» صورت نگرفت.
این موضوع نه تنها احترام به شعور بیننده است بلکه تاثیر گذاری سریال را چند برابر می کند چرا که واقعیت های اجتماعی و شرایط زندگی بیننده را مدنظر قرار داده است. در دنیای واقعی ما هیچ گاه یک پلیس دختر دزد و دارای سوء سابقه را به همسری خود بر نمی گزیند و این اتفاق در کمال گزندگی و تلخی در آخر سریال رخ داد.
انتخاب مسیری این چنینی برای فیلم نامه یعنی توجه به شرایط واقعی مخاطب در دنیای خارج و همین توجه و دقت بستری می شود تا تاثیر گذاری سریال و انتقال مفاهیم کارساز باشد.
مهراب قاسم خانی و انتقال یک پیام
فیلم این مفهوم را منتقل می کند که گذشته تبهکاری فرد علی رغم میل باطنی وی و حتی تصحیح آن در زندگی امروز آن فرد تاثیر می گذارد.
این دقیقا یک پیام است که قاسم خانی باتوجه به شرایط واقعی زندگی مخاطب توانسته آن را به بیننده انتقال دهد ومی توان ادعا کرد که از معدود سریال هایی به شمار می رود که با وجود انتخاب قالب طنز بر اساس فیلم نامه ای دارای چارچوب، داستانی خوب و سرانجامی واقع نگرانه لحظه هایی ملموس رابرای مخاطب به نمایش گذاشته است
سرک کشیدن نویسنده فیلمنامه در زمینه های اخلاقی و وجدان درونی مخاطب آن جا که شخصیت اول داستان دچار فراموشی شده و دوست خلافکارش رفتارهای سابق او را یاد آوری می کند و ناصر از او می پرسد که آیا واقعا من این گونه بودم؟ این سوال که مدام در سریال تکرار می شود نکات بسیار ظریف اجتماعی را بیان می کند که ناخواسته مخاطب را اندکی عمیق تر می کند.
آری اگر چه فیلمنامه، قالبی اجتماعی دارد اما نویسنده به عرصه های اجتماعی اکتفا نمی کند و با استفاده از طنازی های زبانی گاه و بی گاه از طعنه های سیاسی استفاده کرده و دل مخاطب دردمند را به جهت یاد آوری منتقدانه مشکلات اقتصادی، معضلات اجتماعی و ....... مشعوف می سازد.
نویسنده با زیرکی خاصی در داستان خود دو مدل خانواده ایرانی و سرانجام اعضای آن را به مخاطب ارائه می دهد یکی خانواده ای که پدر، پلیس بازنشسته و مادر خانمی اهل خانواده و دوستدار فرزند و دیگری خانواده ای که فرزندان با وجود فقدان مادر در کنار پدری شعبده باز زندگی می کنند و هردو فرزند دارای سوء سابقه بوده ودر امرار معاش به طرق خلاف رو آورده و حتی دچار مصرف مواد مخدر می شوند
از زکاوت و هوشیاری نویسنده سریال در داستان بگذریم استفاده از بازیگران طنز در نقش های متفاوت از دیگر مسائل مورد توجه در این سریال به شمار می رود. بازی حمید لولایی در نقش متفاوت از کلیشه پدر عصبی مزاج خانواده که صرفا درگیر معاش است، بازی کنترل شده مرجانه گلچین در نقش خواهری دلسوز با جایگاه اجتماعی تبیین شده و بازی خوب داوود در نقش خرده خلافکاری بلند پرواز ترسو و ساده لوح با اندامی درشت که بار طنز داستان را به دوش می کشید و شقایق دهقان در نقش خلافکاری عاشق که به جهت علاقه مندی به دوست برادرش حاضر شده دست از خلاف بکشد و زندگی سالمی را آغاز کند
در پایان باید گفت داستان بر خلاف سرانجام همیشگی فیلم های ایرانی با واقعیت تلخ به پایان رسید صحنه ای که برای مخاطب آینده ای آمیخته با شکست را برای فردی تصویر می کند که دچار سوء سابقه بوده و علی رغم این که از خلاف دست کشیده اما باید تاوان گذشته خود را چه در زندگی شغلی و چه در زندگی خانوادگی بدهد.