به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، حسین یکتا با حضور در جمع بسیجیان دانشگاه پیام نور مشهد به تشریح زندگی به روش شهیدان پرداخت که مشروح سخنان وی به این شرح است:
ای کاش در دوران راهنمایی و حتی قبل از آن دروسی وجود داشت که به موشکافی انقلاب می پرداخت و میگفت آنهایی که در 22 بهمن سال 1357 به خیابانها ریختند با چه امکاناتی دست به این کار زدند و یا اینکه چقدر تانک و مسلسل جلوی آنها وجود داشت، انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با انقلابهای سایر کشورها کشتههای خیلی کمی داشت و خیلی هم زود در مدت یکسال به نتیجه رسید.
در دوران دفاع مقدس نیز در مقایسه با جنگ جهانی دوم مدت دفاع ما دو برابر این جنگ بود و حجم گلولهای که بر سر بچههای ما ریخته شد نیز بسیار بیشتر از جنگ جهانی دوم بود؛ اما نتیجه کار کاملاً به نفع ایران تمام شد.
زمانی بود که ساواکیها به دنبال طلبهها در خیابان و جلوی مدرسه فیضیه میکردند و یا اینکه گاردیها از بالای پشت بام با چراغ قوه داخل حیاطها را نگاه میکردند تا انقلابیون را دستگیر کنند؛ اما زمانی که حاج احمد آقا به امام (ره) گفتند صدا و سیما به دست نیروهای انقلاب افتاده است، امام دستهایشان را به هم زدند و گفتند: کار حکومت تمام شد.
آقای طالقانی به امام (ره) میگفت: حکومت نظامی! و اگر مردم به خیابان بیایند کشته خواهند شد؛ اما امام (ره) در جواب ایشان میگفتند: اگر به من گفته باشند، چی و صدای یا بن الحسن گفتنهای امام تا پشت در اتاق میآمد.
اما پس از انقلاب، گروهی که تفنگها را از اسلحهخانههای رژیم شاه بیرون آورده بودند به خیابانها ریختند و میگفتند که سهم ما چه شد و این مشکلات ادامه داشت و آمل به شهر هزار سنگر تبدیل شد. بعد از آن گنبد، سیستان و زاهدان نیز شلوغ شد، پس از مدت کوتاهی دولت موقت تشکیل شد و فهمیدیم که هنوز اختیار انقلاب به دست ما نیست و سررشته انقلاب به دست کس دیگری است.
گاهی اوقات در بین افراد که بر امر حق اصرار دارند مشکلاتی وجود دارد که دلیل آن در جای دیگری است و در مشکلات کردستان، گنبد و امثال آنها افرادی چون حاج احمد متوسلیان، محمودکاوه، ابراهیم همت و غیره به وجود آمدند که سرنوشت جنگ را در دست خود گرفتند.
در همان دوره بنیصدر روی کار آمد، عناصر اصلی نظام ترور شدند، نیروهای فکری انقلاب توسط منافقان از بین رفتند و هنوز دعواهای منافقان در کف خیابانها بود، اینجا عرفان واقعی ما نقش بازی میکرد که میگفت اگر در جماران همه کسانی که دورود بر خمینی میگویند فریاد مرگ بر خمینی سر دهند، برای من فرقی ندارد.
در دوران دفاع مقدس افرادی به غرب رفتند و مدیریت با دیدگاه غربی آموختند
اما در همان دوران دفاع مقدس افرادی به کشورهای انگلیس و آمریکا و غیره رفتند و به اصطلاح درس خواندند، مدیریت با دیدگاه غربی آموختند. پس از حذف بنیصدر به پیشرفتهای جنگ دلخوش بودیم که دعوای منتظری پیش آمد و به اعدام عناصر دفتر وی منجر شد و ایشان نیز از قائم مقامی رهبری عزل شد.
در کنار مشکلات داخلی، همه کشورهای جهان به کمک عراق آمده بودند و به عنوان مثال ما از 18 کشور جهان اسیر داشتیم و هواپیماهای سوپر اتاندار فرانسه و سوخو روسیه و غیره به کمک آنها می آمد تا جایی که یکی از عراقیها میگفت: ما حتی یک پیچ از تانکها را تعویض نمیکردیم و به محض خراب شدن آنها تانکهای جایگزین میآمد.
در جنگ جهانی تعداد کشتهها به 50 تا 60 میلیون میرسد؛ اما در دفاع هشت ساله ما شهدای خیلی کمتری بودند و آمریکا نیز از دهانه اروند تا اقیانوس هند را با ناوهای خود پر کرد که این کار سه تا چهار هزار کیلومتر به خطوط جنگی ما اضافه کرد.
برخی از آنهایی که مدیریت جنگ را در دست داشتند در فتنه راه خود را گم کردند، اینها افرادی بودند زمانی که امام (ره) فرمود: جنگ در رأس امور است به حرف امام (ره) بیاعتنایی کردند، شهیدان امروزه در کشورهای جهان به ایفای نقش میپردازند؛ به عنوان مثال در کشمیر هندوستان نزدیک به 400 دانشجو کتاب «پرواز تا بینهایت» شهید بابایی را میخوانند و گریه میکنند و یا در راهپیمایی روز قدس دختران تایلندی عکس مقام معظم رهبری و سیدحسن نصرالله را بر روی لباس خود میچسبانند و جلوی سفارت به تظاهرات میایستند. حتی دختری از نیویورک وقتی به مناطق عملیاتی دفاع مقدس آمده بود، میپرسید: میتوانم از این خاک مقداری با خود ببریم و وقتی از وی سوال شد دلیل این کار چیست؟ گفت: با این خاک میشود زمانی که دلمان گرفت حرف زد.
امروزه ایران به جایی رسیده است که در خیلی از علوم جدید صاحب نظر است و از نیل تا فرات را محو اقدامات خود کرده است، در زمان انقلاب به آقا روح الله میگفتند: چه میکنی آیا میدانی که چه حرفی میزنی، ایشان میگفتند، می آید، میگم، میشود و اینچنین شهدای ما راه خدا را پیدا میکردند به عنوان مثال دختری در مراسم تشیع شهدای گمنام آمده بود و تابوت شهید را میخواست، وقتی از او دلیل کارش را جویا شدیم، گفت: ما ارمنی هستیم و مادر من فوق تخصص قرنیه چشم است؛ ولی در حال مرگ است و دوست دارد او را در تابوت شهدای گمنام به خاک بسپارند.
اما بعد از جنگ حواس ما پرت شد و یا برخی توجه ما را به جای دیگر بردند و به دنبال سازندگی رفتیم و سبک زندگی را فراموش کردیم و حتی به ما گفتند: از مساجد باید به فرهنگسراها رفت و موسیقی یاد گرفت تا جایی که حتی در مجلس ششم گفتند: حتی میشود علیه خدا نیز حرف زد. اساتید تربیت شده در غرب نیز از شبهات پر شدند و دچار فتنه گشتند و عقل به شک و حب به بغض تبدیل شد.
سبک زندگی که امروزه نجات بخش ماست، زندگی به روش شهیدان است و نباید از آن غافل شد.
آنهایی که فرزندان و همسر خود را در دوران فتنه به وسط خیابان فرستادند، فکر میکردند که کار انقلاب تمام است؛ اما در همان دوران دختر شهیدی به من میگفت: پدرم را در خواب دیدم که با موتور و چهرهای خاکآلود در میدان انقلاب حضور داشت و اینگونه بود که حماسه 9 دی رقم خورد؛ از این رو قطار نظام جمهوری اسلامی به سمت هدف خود با سرعت حرکت میکند و افرادی به این قطار اضافه میشوند و برخی نیز از این قطار جدا میشوند.
رئیس این قطار نیز میداند که سوزنبان شخص دیگری است و وظیفه افراد جامعه برطرف کردن شبهاتی است که ممکن است از طریق افراد سست ایمان به وجود بیاید در دوران فتنه نیز در روزهای اول مردم سؤال داشتند نه دشمنی، اما دشمنان انقلاب از آن بهرهبرداری کردند.
در دورانی که سبک زندگی رو به تغییری گذاشت برخی مسئولان گفتند: به جای مناطق جنگی همه به تخت جمشید میرویم، مقام معظم رهبری پس از صحبت در حرم امام رضا(ع) مستقیم به مناطق مرزی رفته و از میان شهداء برای خود طلب یاور و کمک کردند و باعث شد تا تکه استخوانی که از شهداء به شهرها میآید، دلها را رقیق کند و توجهات را به مسیراصلی سوق میدهد و باید با توکل بر خدا و توسل به اهل بیت(ع) و توجه به سخنان رهبر، تنها راه نجات را پیدا کرد.