این پژوهشگر با بیان اینکه هنر اسلامی در ساحت نظر با ابهاماتی مواجه است گفت: هنر اسلامی از جنبه موجودیت و از نظر ماهیت زیر سوال است.
به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از ساری، دکتر بلخاری در کارگاه معرفت افزایی ویژه اساتید و خانواده دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران با اشاره به فقدان تئوریزه شدن اصول و مبانی هنر اسلامی، گفت: تاریخ هنر و معماری در تمدن اسلامی، نمایشگاهی از آثار باشکوه و در مواردی کمنظیر است.
وی در ادامه تصریح کرد: شکوه این آثار نه صرفاً برخاسته از ذوق و احساس زیباییشناسانه هنرمندان و معماران مسلمان، که مطلقاً ریشه در بنیادهای نظری و در بعدی شهودی دارد.
بلخاری با طرح این سئوال که آیا در هنر اسلامی نظریهپردازی داشتهایم یا خیر، گفت: هنر اسلامی در ساحت نظر با ابهاماتی مواجه است که به همین دلیل استادانی در آکسفورد و هاروارد نسبت به وجود هنر اسلامی ابراز تردید کردهاند و باید اعتراف کرد امروز هنر اسلامی چه از جنبه موجودیت و چه از نظر ماهیت زیر سئوال است.
وی با بیان اینکه این در حالی است که تمدنهای دیگر، اصول و مبنای مشخصی در تبیین بنیانهای نظری هنر و معماری خویش تدوین نمودهاند تصریح کرد: تمدن اسلامی این اصول و مبانی را هرگز به صورت شفاف و روشن، تئوریزه ننموده و مکتبی تحت عنوان فلسفه هنر اسلامی بنیاد نگذاشت.
این پژوهشگر در توضیح علل عدم شکلگیری بستر نظریهپردازی هنر و معماری در تمدن اسلامی گفت: هنر و معماری در طول تاریخ تمدن اسلامی- ایرانی ماهیتی کاملاً کارکردی داشته و صناعتگران و هنرمندان، در قالب نظام استاد شاگردی و به تجربه این فنون را میآموختند و نه در یک نظام تحصیلی و آکادمیک به معنای امروزین خود، پس بستری طبیعی برای نظریهپردازی شکل نمیگرفت.
وی نبود ارتباط نظاممند بین هنرمندان، صناعتگران و عالمان را یکی از مهمترین ادله برای اثبات این معنا در قرون اولیه تمدن اسلامی دانست و یادآور شد: حکما و متفکران اسلامی جز در موسیقی و معماری در هیچ هنر دیگری متون مستقل، تحلیلی و نظری ننگاشتهاند تا خود بستری برای نظریهپردازی در این هنرها باشد.
این پژوهشگر بیان داشت: در تاریخ هنر دو دسته نظریه داریم؛ آراء و نظریاتی که مقدم بر خلق هستند و آراء و نظریاتی که مؤخر بر خلق هستند که در دسته دوم آثار تولید شده و سپس فلاسفه وارد میشوند.
وی افزود: ماهیت هنر اسلامی عرصهای پر از نظرات مختلف است و غربیان در مورد ماهیت هنر اسلامی میگویند، این یک بحث نژادی است که قبل از اسلام موجود بوده است و نمادی از سرزمینهای خاص است.
بلخاری دلایل فقدان نظریهپردازی در هنر اسلامی را غلبه نگاه فقهی بر نگاه نظری در طول تاریخ، غلبه نظام استاد شاگردی بر نظام مبتنی بر نظریه و عدم وجود رابطه سازمانی بین فلاسفه و اندیشمندان دانست.
این پژوهشگر در ادامه به تبیین معماری و هنر اسلامی تاثیر فرهنگ اسلامی برمعماری سنتی ایران و کشور های مسلمان پرداخت و گفت: تولید فیلم های سینمایی بوسیله استکبار جهانی علیه اسلام ومسلمین با ژانرهای موسقایی وحشت انگیز از اسلام نشان از دشمنی آنها است.
بلخاری در پایان سخنان خود پیرامون صفات و ویژگیهای متمایز هنر و معماری اسلامی در مقایسه با مذاهب دیگر چون مسیحیت، بودیسم، هندوئیسم و... که پیکرهتراشی و شمایلنگاری در آنها یک اصل رایج است به انتزاعی بودن هنر اسلامی اشاره کرد و درونگرایی، نظم، آراستگی و تناسب، همچنین حضور پررنگ هندسه را از شاخصههای این هنر دانست و ادامه داد: تمام تلاش هنرمند مسلمان این است که به مخاطب خود بیاموزد که چگونه عالم را و در عرصه هنر، اثر هنری را بنگرد.