آزمون دکتری برای بسیاری از داوطلبین نه از صبح امروز که می توان گفت از مدتها پیش آغاز شده بود.
به گزارش خبرنگار علمی «خبرگزاری دانشجو»، آزمون دکتری برای بسیاری از داوطلبین نه از صبح امروز که می توان گفت از مدتها پیش آغاز شده بود، و طی این چند روز این آغاز برایشان پررنگ تر شد. این را از چشمان بیشتر نگران داوطلب های جوان و چشمان آرام تر داوطلب های مسن تر می شد فهمید.
بچه های جوانی که برخی می گفتند شب را با چشم باز و فکر کردن به فردا صبح کرده اند و مسن ترهایی که با خیالی آسوده تر به انتظار فردا نشسته اند.
روز جمعه خیابان ها خلوت تر است و اطراف دانشگاه نیز کم رفت و آمدتر؛ تنها معدود داوطلب های دکتری هستند که در هوای سرد ناگهانی این روزها به سمت میزها و سوالهای آزمون حرکت کرده اند تا سودای دکتر شدن را به معرض آزمونی بگذارند که این چند وقته تستی شده است.
سما داوطلب فلسفه تعلیم و تربیت و دانش آموخته دانشگاه تربیت معلم است. استرس دارد و به قول خودش به زور شب را صبح کرده، از تستی بودن آزمون گله ای ندارد، اما راضی هم نیست؛ ترجیح می دهد در این شرایط تنها به خود آزمون فکر کند.
سما می گوید خیلی درس خوانده و امیدوار است نتیجه زحماتش را ببیند. البته او به مقالات منتشر شده اش در مجلات تخصصی گوشه چشمی دارد و امیدوار است با پذیرش در مرحله اول به راحتی مرحله دوم را هم پشت سر بگذارد. با پرت کردن نفسش به سمت هوای بیرون از من دور می شود و «برام دعا کن» را خطاب به من بیان می کند.
به سما فکر می کنم و به 217 هزار و 827 داوطلبی که امروز در کل کشور همراه با خانواده هایشان به این آزمون فکر می کنند و یک روز تعطیل در آستانه نوروز را امیدوارانه و با کمی دلشوره می گذرانند، که داوطلب ها پشت سر هم به حوزه امتحانی می آیند.
الهه داوطلب زبان و ادبیات فارسی است که با لبخندی خاص و آرامش به سمت محل آزمون سرازیر شده. با لبخند می گوید صرفا برای دست گرمی ثبت نام کرده ولی به شدت تمایل دارد همین امسال قبول شود. با خنده ای جالب می گوید: «عجب توقعی خداییش!»
از تست هوش و استعداد تحصیلی گله مند است و معتقد است بیهوده ترین بخش کنکور دکتری همین آزمون هوش است. الهی می گوید کسی که توانسته تا این مرحله از تحصیلات را طی کند طبیعتا از بهره هوشی قابل قبولی برخوردار است و فکر نمی کنم نیازی به این دست آزمون ها باشد.
با عجله و جویده جویده حرف های آخرش را می گوید و سریع و با هیجان از من دور می شود که زنی در قامت مادر از ماشینی سفید رنگ پیاده می شود. یعنی تصور من این است که باید مادری باشد همراه فرزند داوطلبش. با نگاه داوطلب را می کاوم و وقتی هیچ کس جز همسرش از ماشین پیاده نمی شود به سمتش می روم و همینجاست که می فهمم خود او داوطلب است.
50 ساله است و دانش آموخته علوم اجتماعی. سه فرزند دارد و آموزش و پرورشی است و به یکباره دلش خواسته شانسش را در آزمون دکتری امتحان کند. می گوید در دوران تحصیل دانشجوی موفقی بوده و به شدت به رشته اش و مطالعات جانبی در این حوزه مطالعاتی علاقه مند است. او امیدوار است بعد از فاصله 20 ساله با تحصیلات عالیه دوباره مثل سابق موفق باشد.همسرش با لبخند به او نگاه می کند و لابد در دل آرزوی قبولی همسرش را دارد. با همسرش و من خداحافظی می کند و می خواهد برایش دعا کنیم.
دعا می کنم و تب کنکور و مدرک ذهنم را اشغال می کند و اینکه چه چیزی باعث می شود یک زن 50 ساله بعد از فاصله ای 20 ساله از تحصیل، دوباره به سمت دانشگاه خیز بردارد! تب مدرک؟ علم گرایی؟ میل به گریز از سکون میانسالی؟ کدام یک در گرایش میانسال ها به ادامه تحصیل موثر است؟
مردانی و دوستانش با عجله به سمت حوزه می آیند، گویی ساعت ها دیر رسیده باشند. بیشتر از کنکور دکتری دغدغه اشتغال و کار را دارند و هدفشان از ادامه تحصیل پیدا کردن شغل مناسب با درآمد کافی است. خوب درس خوانده اند و به نتیجه گرفتن امیدوارند. هر کدام چند مقاله دارند و فکر می کنند در صورت قبولی در مرحله اول، مرحله دوم را به راحتی بگذرانند.
یکی از مسئولین حوزه در پاسخ به سوالم می گوید صبح آزمون تخصصی و استعداد تحصیلی است و عصر آزمون زبان برگزار می شود. در ادامه می گوید زمان آزمون تخصصی هر رشته متفاوت است و استعداد تحصیلی 40 سوال است که هر داوطلب برای پاسخگویی 90 دقیقه فرصت دارد.
آزمون بعد از ظهر ساعت 14:30 دقیقه آغاز می شود و مدت 105 دقیقه فرصت برای پاسخگویی به سوالها را دارند.
از محل آزمون فاصله می گیرم و به چهره هایی که هرکدام با یک فکر به سمت آزمون می روند فکر می کنم. امید به آینده، استرس کار، علاقه به یادگیری و مبارزه ای با تمام این روزها.
امروز هم تمام می شود و نیمه اول اردیبهشت همه این چهره ها به یاد امروز نتیجه تلاششان را جستجو می کنند.