به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، آقای غرضی در ابتدای برنامه گفت : بسم الله الرحمن الرحیم با درود به روح پرفتوح امام سلام خدمت مقام معظم رهبری و با سلام خدمت شما ملت شهیدپرور ایران بنده سید محمد غرضی نماینده نسلی هستم که این نسل سه کار عمده انجام داده است انقلاب کرده جنگیده و سازندگی کرده امیدوارم که نسل بعد ما که شما بزرگان و ملت عزیز و جوانان ما ایران هستید بتوانید در ادامه حیات انقلاب وظایف بهتری را به عهده بگیرید.
کارشناس: آقای غرضی در حوزه سیاست داخلی یکی از آموزه ها و مولفه های مهمی که امام خمینی معمار کبیر انقلاب اسلامی بر آن تاکید داشتند و همین طور مقام معظم رهبری بحث وحدت کلمه است که این وحدت هم وحدت بین مردم هست وحدت بین مردم و مسئولین و وحدت بین خود مسئولین به نظر جنابعالی در سه دهه گذشته بحث وحدت کلمه با چه آسیب هایی مواجه بوده و راهکار شما برای ترمیم آن چیست؟
غرضی: وحدت بین مردم قویا سامان یافته است از قبل از انقلاب مشروطه انقلاب مشروطه ملی کردن صنعت نفت و انقلاب بیست و دوم بهمن و در حال حاضر مردم متدین هستند و متحد هستند و در بستر اداره زندگی مردم ستون اصلی هستند که توانستند وحدت را بین خودشان سامان بدهند این هم ناشی از طرز زندگی مردم و قبول فرهنگ زندگی خود مردم هست در تمام طول صد سال گذشته صد و پنجاه سال گذشته کسانی که می خواستند به عنوان شخصیت های اداری سیاسی اقتصادی انتظامی بیایند و مردم را تحت مهمیز سیاست های خودشان وحدت را به هم بزنند همه اشان از بین رفتند گروههای سیاسی مختلف آمدند رفتند آنچه که تثبیت بوده است متن مردم هست و اینکه توانستند تشخیص بدهند که چه شکلی زندگی کنند و ایران عزیز را نگه دارند.
در ظرف این سی سال گروههای مختلف آمدند گفتند که ما از متن مردمیم آمدند گفتند که توان دولت را در اختیار ما بگذارید امتحان هایی که دادند امتحان های خوبی نبوده الان هم چون اختلاف نظر بینشان هست می گویند مردم با هم اختلاف دارند گروههای سیاسی با هم اختلاف دارند تفکرات انتزاعی می خواهد تحمیل کند خودش را مردم نمی پذیرند آنها می گویند که وحدت نیست.
سوال کارشناس: یعنی نقطه آسیب را شما بیشتر در بین فعالان سیاسی می بینید که وحدت کلمه آسیب دیده.
غرضی: در نوع نگاه به مردم ایران می بینم گروههای سیاسی نوع نگاهشان به مردم ایران انتزاعی است و در طول صد صد وپنجاه سال گذشته همه اشان شکست خوردند هیچ دولتی که در ایران روی کار آمده و از متن مردم دور بوده نتوانسته بیش از سه سال تا پنج سال حرف بزند شاید ده سال بیست سال هم حکومت کرده ولی از بین رفته آن چیزی که تثبیت بوده است متن بوده حاشیه ها همه اشان رنگ باختند.
سوال کارشناس: اگر اجازه بدهید اولین سوال اقتصادی را یک سوال مبنایی در حوزه اقتصاد بپرسم الان چند سالی هست که بحث الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت رهبر معظم انقلاب مطرح کردند که در حال تدوین هست می خواستم ببینم شما که اصلی ترین شعارهایتان در حوزه اقتصادی هست آیا مدل فکری که پشت آن در واقع کار اقتصادی اتان قرار هست قرار بگیرد مدل مبتنی بر اندیشه های بومی هست مدل متفاوتی با دوره های قبلی هست یا نه ترکیبی از تجربه های کشورهای دیگه هست و نسبت آن با این الگوی اسلامی پیشرفت چه خواهد بود.
غرضی: همین طور که مستحضر هستید من شعارم شعار یک دولت ضد تورم است برای اینکه این را به حضرتعالی عرض کنم و به بینندگان توضیح بدهم یک مقدمه ای دارد اوزون حسن پادشاه بزرگ ایران بوده که در بخش وسیعی از ایران زندگی می کرده می خواسته تجارت جهانی داشته باشد با پادشاه اسپانیا فیلیپ مکاتبه می کند می گویند که ما می خواهیم با هم مراودات داشته باشیم آنها می گویند که اگر پولتان ارزشش معادل ارزش پول ما باشد این کار راحت انجام می شود رویال می شود پول ایران زمان اوزون حسن و به تدریج کلمه اش برمی گردد می شود ریال این اتفاق تا وقتی که ایران از روسیه شکست نمی خورد.
یک قدرت سیاسی نمی تواند دیگه تصمیم بگیرد کم کم تضعیف میشود در دوران مشروطه به قدری این کار ضعیف می شود که کم کم یک رویال یا یک ریال می شود یک دلار در حدود هزار و دویست و هشتاد این اتفاق می افتد رضا شاه که می آید روی کار یک دلار می شود سه ریال وقتی که می رود یک دلار می شود پانزده ریال متفقین به ایران حمله می کنند خرجشان را از کیسه ملت ایران می گیرند می شود بیست ریال دکتر مصدق وقتی با این مشکل رو به رو می شود نمی شود ارزش پول ملی را کم کند می رود قرض می گیرد از مردم اوراق قرضه می فروشد ولی به محض اینکه دولت زاهدی می آید روی کار یک دلار می شود سی و پنج ریال این می ماند تا سال چهل و دو که منصور می آید یک دولت آمریکایی یعنی یک شکل انگلیسی به آمریکایی تبدیل می شود او می کند شصت و هشت ریال این پول می ماند تا انقلاب پیروز می شود انقلاب که پیروز می شود آقای بنی صدر می شود وزیر دارایی بعد رییس جمهور می شود.
وقتی آقای بنی صدر از ایران می رود یک دلار می شود سیصد ریال می شود سی تومان بنده آن موقع در سال شصت می شود وزیر نفت بسیار خوب نفت فروش می رود و این قیمت خیلی تفاوت نمی کند یعنی سی تومان بین چهل تا چهل و پنج تومان می ماند بنده از نفت می روم و بعد وقتی که دولت آقای موسوی از کار تمام می شود هشت سال آقای موسوی تمام می شود دلار می شود صد و پنجاه تومان دولت آقای هاشمی صد و پنجاه تومان می شود چهارصد و پنجاه تومان دولت آقای خاتمی می شود نهصد تومان هزار تومان این دولت هم که کرده سه هزار تومان سه هزار و پانصد تومان بر این مبنا که آیا قیمت بازار بگیریم یا قیمت غیر بازار بگیریم.
آنچه که دست مردم هست سه هزار و پانصد تومان هست یعنی یک دلار هفت تومان پانصد بار ظرف این سی و سه سال ارزش آن کم شده این دست در جیب فقرا کردن هست این دولت ها به جای این که بیایند متن مردم را اداره کنند آمدند گروههای اطراف خودشان را اداره کردند این همه رانت این همه مشکل به اینجا رسیده من می گویم که اگر مردم می خواهند یک ضابطه ای برای اداره کشور داشته باشند.
باید نگاه کنند به قیمت دلار اگر توانست یک دولتی بیاید متعهد بشود بگوید من خیلی خوبم مسلمانم متعهدم کار کردم و هکذا در صورتی مورد تایید قرار بگیرد نسل جوان به کسانی رأی بدهند که آنها بتوانند متعهد بشوند نسبت به این قیمت تا جیب فقرا به نفع اغنیا تخلیه نشود فرمودند نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی این متن مردم هست من خدمت حضرت امام بودم هفته قبلش گفتند برادری برابری حکومت عدل علی اصلاً امام توجه نکرد.
وقتی این شعار از متن مردم درآمد نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی تمام این مفاهیم سیاسی اقتصادی اجتماعی فرهنگی در این کلامی که انزل من السماء این شکل دارد دولت هایی که آمدند رفتند کارشناسانی که همراه اینها بودند معمولاً یکی چپ بوده یکی راست بوده یکی تکنوکرات بوده یکی چه طوری بوده نتایج این سی سال این طور هست بهترین راه برای اینکه کشور اداره بشود اول اینکه دست کسی که در جیب فقرا می رود آن دست قطع بشود.
این اصلی ترین مطلب است که در شکل اقتصادی باید مطرح بشود والا هر کسی می آید با یک تئوری جدید و با یک حرف جدید و اینها باز می بینید دستش تو جیب مردم هست لذاست که دولت من یک دولتی است که اگر مردم رأی بدهند انشاءالله در مقابل همه این گرفتاری هایی که دولت ها برای مردم در قبل درست کردند مقاومت می کند.
در ادامه پاسخ آقای سید محمد غرضی به سوالات سه کارشناس در برنامه شبکه چهار سیما ادامه یافت.
کارشناس: متشکرم عرض سلام دارم خدمت جناب آقای غرضی سئوال بنده این است که اولویت فرهنگی شما چه خواهد بود و اینکه از نظر شما الان بارزترین مشکلی که در حوزه فرهنگ بویژه در خصوص جوانان که کشور ما کشور جوانی است به نظر شما چیست و شما چه راهکاری دارید برای رفع آن؟
غرضی : عرض می کنم که حکومت هر وقت بخشی به مسایل نگاه کرد هم در اداره حکومت شکست خورد و هم در اداره آن بخش شکست خورد یک تفاوتی بین ذهنیت من و ذهنیت حکومتهای گذشته هست و آن این است تعریف فرهنگ را مستقل از جامعه تصویر می کند به این معنا که فرهنگی را تعریف می کنند که از متن جامعه برخاسته نیست فرهنگ جامعه آن چیزی است که در طول هزاران سال مردم با زندگی خودشان عجین کردند و توانستند بر مشکلات زندگی فایق بیایند اینکه یک عده ای تصور بکنند که فرهنگ عبارت از آن چیزی است که چهار نفر می آیند فلسفه می بافند و چهار نفر می آیند شعر می گویند ده نفر می آیند مقاله می نویسند آن چیزهایی که فعلا در اروپا و آمریکا مطرح است آن در قبال ملت ایران شکست خورده است در قبال کل ملتهای مسلمان شکست خورده است.
آن عبارت از این هست که وقتی حکومتهای خارجی می خواهند مردم را تبع خودشان بکنند با یک فرهنگهای تزریقی وارد می شوند بحمدالله ما بعد از این صد و پنجاه سال و صد سالی که گذراندیم ملت ایران ملتهای مسلمان هیچ فرهنگی را که ناشی از شرق باشد ناشی از غرب باشد و بخواهد با متن زندگی مردم تعامل نکند دیگر نپذیرفتند بنابراین من می گویم فرهنگ زاییده زندگی مردم است مردم ایران اسلام را قبول کردند توحید را قبول کردند قرآن را قبول کردند آمدند بر اساس آن هزاران سال زندگی کردند و آمدند دشمنان خارجی شان را با همین زندگی با همین فرهنگ مغلوب کردند.
بقیه ملتهای مسلمان هم همین طور هستند من می گویم فرهنگ تزریقی یک موردش مثلا اینکه من با قذافی نشسته بودیم گفت که آقای غرضی تو می دانی که من چه خدمتی به اسلام کردم چون او خیلی مدعی این بود که با اسلام و اینها آشنایی دارد و عمل می کند. گفتم نه گفت من یک میلیون نفر را دارم در لیبی که قرآن از حفظ هستند به او عرض کردم که آنها قرآن از حفظ کردند مسلمان هستند سرباز تو هم هستند بله من اینها را درست کردم.
من توی دلم یک قدری به محض اینکه تنها شد رفت. شوروی به مدت هفتاد سال تمام برمردم بوسنی حکومت کرد و تمام ضایعات فرهنگی را تحمیل کرد به محض اینکه رنگ سیاسی شوروی از بین رفت ملت مسلمان بوسنی سربرآورد که پیشانی مسلمانان در غرب است رضا شاه آمد یک فرهنگهای تزریقی و فراماسونرها و فرهنگهای تزریقی با انتخاب یک عده نخبه به اصطلاح نخبه غربی ملاحظه فرمودید بدا به حال رضا شاه وقتی که می رفت آمد دم کاخ سعد آباد سوار ماشین بشود نه خانمش نه اولادش نه یک نفر او را مشایعت نکرد با یک آهی از کاخ سعد آباد رفت.
شما فرهنگ را مقوله زندگی بدانید خب واقعا قابل قیاس نیست یکی هم هست اسمش روح الله است خدا رحمت کند احمد آقا را می گفت که با شش میلیون مستقبل آمد با نه میلیون مشایع رفت فرهنگ آن چیزی است که متن زندگی مردم را اداره می کند جوانهای ما بدانند که اگر می خواهند زندگی بکنند و فرهنگ خودشان را نگاه دارند باید به دولتی رای بدهند که در آن دولت تورم نباشد وقتی که تورم نباشد عزیزم آقای مهدی قلی وقتی تورم نباشد تولید شکل می گیرد وقتی که تولید شکل بگیرد حتما اشتغال فعال می شود وقتی که اشتغال فعال می شود جوان دیگر سر سفره پدر و مادرش نمی نشیند.
می گوییم اگر می خواهیم که فرهنگ جوان سامان و زندگی پیدا کند او را به اشتغال فعال مشغول کنیم نه به کلامهایی که ضرر دارد و زیان دارد خب می بینید الان این همه موسیقی های مختلف در داخل این کشور هر روز می آید هرروز می رود این صد و صد و پنجاه سال اخیر دایم انواع و اقسام فیلم و انواع و اقسام موسیقی انواع و اقسام روشهای تخریبی آمده عمرش کوتاه بوده رفته است خب اینها بخشی از جوانهای ما را همراه خودشان بردند حتی در بخش سیاسی هم این طور شده است اما از بطن مردم سوا شدند.
آن کسی که ضرر کرده است این جوانها بودند که با یک شعار فرهنگی یک شعارسیاسی و یک شعار حزبی جذب شدند و بعد دوام پیدا نکرده می گویم برای جوانها می خواهم چه کار کنم می گویم من در مورد جوانها تصمیم نمی گیرم می گویم بنده دولتی را انشاء الله بوجود می اورم که درش اشتغال فعال باشد تکنولوژی فعال باشد شما مستحضر هستید دیگر حالا یک مقداری نسلتان با ما فرق می کند.
من در دوره ای که وزارت ارتباطات در اختیارم بوده است پیشرفته ترین تکنولوژی ها را به این کشور وارد کردم در وقتی که وزیر نفت بودم پیشرفته ترین تکنولوژی ها را وارد کردم شبکه گاز این کشور صد هزار مشترک نداشته شروع کردم.
با همین جوانها تولیدش را سامان دادم فعال کردم و امروز بیست و دو میلیون مشترک گاز دارم یک و نیم شغل فعال اینجا هست این می شود جوان این می شود اعتماد این می شود جمهوری اسلامی.
در بخش برق من همین کار را کردم شبکه برقی کشور بهترین شبکه خاورمیانه است از همه جا بهتر است بهترین نیروهای انسانی در آنجا هست شبکه مخابرات همین طور می گوییم که نیاییم بخشی فکر کنیم قسمت اول کلام بخشی فکر کنیم دولت را باید همه جانبه اداره کرد دولت بخشی هم در بخش شکست می خورد هم در دولت.
سئوال کارشناس : در بحث سیاست خارجی مستحضر هستید که خیلیها معتقد هستند که سیاست خارجی امتداد سیاست داخلی است منتها در فضای منطقه ای و جهانی طبعا شما با بازیگران متعددی روبرو هستید سیاست خارجی شما با توجه به مولفه هایی که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تعریف شده است بر چه پایه ای قرار دارد بر اساس تنش زدایی و اعتماد سازی با غرب است تقویت روابط با شرق است نگاه به شرق است یا نه با در واقع گروههای قدرتهای نو ظهور گروه بریکس می خواهید بیشتر روابط خارجی را تنظیم کنید همه اینها را می گذاریم کنار بحث جنبش عدم تعهد کدام یکی از اینها در اولویت های جنابعالی هست ؟
غرضی : خیلی متشکر ، تعریفی که از سیاست می شود انعکاس استعداد ملت است تعریفهای دیگر رنگ باخته است انعکاس استعداد ملت می شود سیاست اگر دولت انعکاس استعداد ملت باشد در سیاست داخلی و خارجی موفق می شود اگر بخواهد خودش در درهای بسته عمل کند در سیاست داخلی و سیاست خارجی شکست می خورد مسئله سیاست داخلی بنده به این صورت است که من گفتم من توسعه جمهوریت می دهم در اختیار دولت هست که بتواند استانداران را نصب بکند روشی که تا حالا این دولتها ظرف صد یا صد وپنجاه سال اقدام کردند یک آقایی را پیدا کردند خیلی خوب بوده سالم بوده درست بوده هر چه که بوده آوردند در دولت تصویب کردند فرستادند یک منطقه ای مثلا در منطقه آذربایجان یک کسی را فرستادند در منطقه سیستان و یک کسی را فرستادند عمر او هم سه چهار سال پنج سال آنهم غیر شناخت نسبت به مردم منطقه خسته شده ول کرده است آنها یک نفر دیگر را گذاشتند.
در جمهوری اسلامی خیلی اتفاق بدی افتاده است و اینکه ظرف این سی و سه سال سیصد و سی تا استاندار عوض شده است یعنی هر سالی ده تا استاندار عوض شده است هر دولتی آمده است اگر که آن استاندار همراهش نبوده اخراجش کردند و به این ترتیب قدرت داخلی تضعیف شده است.
شما یک تهران بزرگی دارید چهار تا استان مرکزی بزرگ بقیه کشور نتوانسته رشد بکند هر استعدادی که در استانها بوده آمده است در تهران تمام این نمایندگانی که ظرف این سی و سه سال بودند همه شان تهران نشین شدند استاندارها تهران نشین شدند سیاست من در مورد داخلی این است که حتما جمهوریت را توسعه بدهم اعلام هم کردم می گویم که استاندار را مردم انتخاب کنند اگر یک استانداری موجه بود ماشاءالله سیصد و سی تا استاندار داریم.
اینها بعضیشان دو تا سه تا استان بودند بروند اگر رای مردم را بدست آوردند من دولتم آن را به عنوان استاندار قبول می کند و متعهد می شود تا دولت هست او را عوض نکند عمر استاندارها در کشور یک و نیم سال دو سال است دو و نیم سال است واقعا من از ملت می پرسم شما ظرف یک و نیم سال دو سال می توانید یک کاری را سامان بدهید؟ که یک استانداری برود برخی از استانها ظرف این سی و سه سال بیست و یک استاندار عوض کردند.
دایم داخل خود دولت ها گروههای سیاسی به جان هم می افتادند هی استاندار را عوض می کردند همان را یک گروه سیاسی دیگر می آمدند و آن را عوض می کردند این جمهوریت را تخریب می کند جمهوریت اعتبارش به این است که بتواند با مردم درست عمل کند من امیدوارم انشاء الله این سنت حسنه در کشور باقی بماند و ظرف صد سال دویست سال گذشته ما سی تا تهران داشته باشیم تهران خفه شده است تهران بزرگ شده است ولی کارتن خواب دارد ! این چه شهری است که بایستی ام القرا باشد کارتن خواب داشته باشد ؟.
برای اینکه سیاست داخلی مان یک سیاست منظمی نیست یک آدمی را از کنج یک روستایی بر می داریم می آوریم تهران هیچ تخصصی ندارد تا جوان است یک فعالیتی می کند به سن چهل پنجاه سال که می رسد کارتن خواب می شود این تقصیر دولت است این تقصیر نظام حکومتی است در سیاست داخلی هر کسی رای بیاورد از هر گروهی می خواهد باشد اگر هفتاد درصد رای مردم را آورد ولی اگر بخواهد با سی درصد رای بیاورد خب نمی تواند اداره کند نمی شود تشویق می کنیم جوانها را تشویق می کنیم فرهنگ را تشویق می کنیم.
اینجا جواب آقای مهدی قلی را بدهم شما فرهنگ را متخذ از تصمیم مردم بگیرید فرهنگ سیاسی متخذ است از تصمیم مردم آقا شما خیلی آقا هستید در آن محل ایلام در آذربایجان غربی در همدان آقا تو یک شخصیت متعادل هستی خیلی متشکر اولین قدم این است که بروی رای مردم را بگیری و اگر چنین اتفاقی افتاد من تمام اختیاراتی را که رئیس جمهور دارد و قابل انتقال است به استانداران اگر خلاف قانون اساسی نباشد همه را منتقل می کنم استان قم یک استان است با فرهنگ خودش با مردم خودش با ذهنیت خودش با بی آبی خودش با همه چیز خودش حالا شما عنایت کنید ببینید بیست سال است که تقریبا استان شده است می بینید چند تا استاندار عوض شده است می گویند که بعضی وقتها مثلا یک استاندار می رود آنها به او تلفن می زنند بیا مدت مدیدی او استاندار است ولی از خدمت معزول است.
در ادامه پاسخ آقای سید محمد غرضی به سوالات سه کارشناس در برنامه شبکه چهار سیما کارشناس : سیاست خارجی.
غرضی: در مورد سیاست خارجی یک کلمه بیشتر نیست ما با آمریکایی ها درگیریم ما با هیچ کشوری جنگ و دعوا نداریم اسراییل هم من کشور نمی دونم من یک پادگان می دانم ما با هیچ کشوری حدود دویست سیصد سال هست ما به هیچ کشوری نه حمله کردیم نه کاری کردیم همه سیاستمداران اروپایی و آمریکایی هم می گویند که ایران یک کشور آرامی بوده با همسایه هایش تعامل کرده حالا همسایه هایش تجاوز کردند تجاوز را جواب داده مسئله سیاست خارجی انعکاس استعداد داخلی است شما می فرمایید چه کار می خواهی بکنی می گویم نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی آمریکایی ها با این کلمه سازگار نمی شوند.
شاهنشاهی هم از بین برد آمریکایی ها تحمل نکردند چرا تحمل نمی کنند جوان های ما بدانند ملت بداند ما هفتاد میلیون هستیم یک درصد جمعیت جهان هستیم یک میلیون و ششصد و پنجاه و چهار هزار کیلومترمربع هستیم یک درصد زمین جهانیم ولی پانزده درصد منابع جهان در اختیار ماست آمریکایی ها ذهنیتشان این هست که هر منبعی در جهان هست اعم از نیروی انسانی اعم از زیر زمین اعم از روی زمین باید در اختیار آنها باشد و این کار هم با اکثر کشورها کردند بالاخص با اروپا کردند با ژاپن کردند با همه کردند چشمشان از ایران برداشته نمی شود.
آنها آمدند رفتند صدام راتحریک کردند جنگ راه انداختند من معتقد نیستم صدام تنها بود هم اروپا دنبالش بود هم آمریکا اگر بقیه هم کمکش کردند به طبع اینها بوده خوب ما جواب جنگ را دادیم یعنی چیزی گیر آمریکایی ها نیامد بعد آمدند گفتند خوب حالا که این طور نشد برویم افغانستان و عراق را تصرف کنیم دور ایران را بگیریم از آنجا این را برکنیم خوب فکر اشتباه هست فکر خلاف هست اینها فکر کردند آنجا می توانند صدام را بردارند یک صدام تر بگذارند درست ملت ایران در آنجا پیروز شد اسلام پیروز شد می گویم که سیاست خارجی ما تعامل است.
در میدان بازی در میدان عمل در میدان جنگ در مذاکره خارج از دید مردم می شود هیچ کس قبول نمی کند مثلاً شما فرض کنید در دوران جنگ آقای بنی صدر ذهنیتش این بود که به یک ترتیبی با اروپا بسازیم صدام را برگردانیم به مرزهای قبلی علناً نمی گفتند ایشان اما من که استاندار بودم آنجا در جنگ شرکت داشتم می دیدم که بالاخره به ماها که حالا حزب الله هایی بودیم آرپیچی به دست بودیم و اینها هیچ امکاناتی در اختیار نمی گذاشت و بعد دائم می گفت که می روم و میام و ارتش را تجهیز می کنم و اینها با ارتش و اینها سروکار داشت ولی با سپاه و اینها سروکار نداشت می خواست از طریق سیاست حل کنیم این می شود.
سیاست پشت میز این شکست سیاست ایران پشت میزی نیست سیاست ایران ملی است تعاملی است مردمی است عرضم به شما اینه که شما محکم به ملت تکیه کنید ملت نمی پذیرد که ما برویم با آمریکا سازش کنیم برای اینکه دو تا بشکه نفت بفروشیم اگر می خواست این کار را بکند در طول تاریخ خودش این همه حکومت ها سرنگون نکرده بود سیاست خارجی من تعامل با دشمن در میدان عمل اگر جنگ هست جنگ اگر صلح هست صلح اگر صلح هست متن باید داشته باشد اگر آنها فکر می کنند که در سوریه موفق می شوند اشتباه می کنند.
ما حدود مرزهای سیاسی جغرافیایی امان خیلی فراتراز مرزهای ایران رفته ما حاشیه های بسیار قوی پیدا کردیم آمریکا تو خاورمیانه یکسری دولت دست نشانده دارد که آنها هم از او فرمان نمی گیرند بهترین مثالش همین اسراییل هست صد سال هست اینها کمک می کنند حالا دیگه آمریکایی نمی تواند به ایران حمله بکند هی دائم پالس می دهد به اسراییل که به ایران حمله کن اسراییل هم می گوید تو اگر از من حمایت نکنی دو تا لشکر شکست خورده با هم دارند تعارف می کنند اگر کوچکترین اتفاقی از ناحیه اسراییل یا از ناحیه آمریکا به وجود بیاید من نسل جنگم من نسل کارم من یک روز تو اهواز اعلام کردم که مردم عراق دارد به اهواز نزدیک می شود دویست هزار نفر ریختند لشکر عراق را از دوازده کیلومتری اهواز راندند به هفتاد کیلومتری ملت زیر بار نمی رود علت اینکه یک فاصله ای شده به خاطر مسائل اقتصادی است شما بر مسائل اقتصادی محکم بایستید دشمن خودش عقب می رود سیاست خارجی انعکاس استعداد داخلی است استعداد داخلی را قوی کن سیاست خارجی پیروز می شود.
سوال کارشناس: سوال اصلی این هست که ارزیابی شما از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در فاز اول چی هست و نقاط ضعف و قوت آن را چه می دانید و در ادامه آن بعد از اینکه اگر انشاءالله رأی بیاورید در دولت شما فاز دوم چگونه می خواهد اجرا بشود و نحوه حمایت از مردم و خصوصاً دهک های پایین و اقشار مستضعف جامعه همین حمایت نقدی خواهد بود یا نه روش های دیگه ای را برای حمایت مردم در نظر دارید.
غرضی: خیلی متشکر خوب توضیح دادید من فقط یک کلمه اضافه کنم که این یارانه پردازی دفعه اول نیست در دولت های قبل وقتی هم که من وزیر نفت بودم ما بنزین یک تومان را کردیم سه تومان دوتومانش را بردیم دادیم به فقرا ولی هیچ اتفاقی در کشور نیفتاد تحت یک سلطه وسیع سازمان یافته انجام شد به طوری که این دو تومان یا این پولی که ما آوردیم دادیم به فقرا معاششان را تامین کرد یا بخشی از معاششان را تامین کرد.
این هست که بایستی این قیمت ها به سرحد مقصود برسد در آن شک نیست این که بایستی طوری عمل بشود که بخش های دیگه را آسیب نزند کشور را بخشی اداره کنی از بین می رود این روشی که این دفعه آمده بر همین مفاهیم شما استوار است که بیاییم دهک های پایین را نجات بدهیم وقتی بخشی عمل بکنی می آیی می روی این قیمت را بالا می بری این پول را میگیری تزریق می کنی به بخش های پایین تورم سرسام آور می رود بالا.
حالا چرا این اتفاق می افتد برای اینکه شما وقتی که این یارانه ها را به بخش های پایین دست می دهید نیاز به تولید دارید آن پول تبدیل به ارزاق عامه می شود تبدیل به تلویزیون می شود تبدیل به فرش ماشینی می شود مصرف می شود اگر قبلاً شما تولید به اندازه کافی نداشته باشی متورم می شود بخشی نگذارید من به جوان ها می گویم هر کی آمد گفت من تو را نجات می دهم تو سر پدرت می زنم بدون دشمن هر دوی شماست این آمده سربازگیری کند علیه پدر شما این کارها کاملاً قابل اجراست دولت های قبلی هم که نتوانستند برای اینکه نتوانسته بودند تولید را سامان بدهند وقتی تولید سامان پیدا نمی کند تو بیایی پول تزریق بکنی تو جامعه همین بلا به سرت می آید طرح من برای انجام این کار اول ترمز تورم است تولید فعال هست اشتغال فعال هست اول دست تو جیب فقرا نکنیم بعد این جوان ها را در راه اشتغال تکنیکی فنی راهی میدان نبرد زندگی بکنیم نیازهای خودمان را در داخل تولید بکنیم.
اولین محموله گندم در سال هزار و سیصد و چهل و سه وارد کشور شد به عنوان اینکه امسال خشکسالی است الان پنجاه سال هست هر سال این دولت ها می روند گندم می آورند حالا یک زمانی هم گفتند امسال وارد نمی کنیم ولی مال سال گذشته راداشتند ولی سال بعد دو دفعه وارد کردند یک مثال خیلی ساده بزنم همیشه دولت گندم را به قیمت ارز آزاد از مردم ارزان تر خریده می گفتند دلار هفت تومان هست قیمت گندم پانزده ریال هست در حالی که دلار سی تومان بود بعد به کشاورز می گفتند که امام فرمودند بروید کشت کنید اینها رفتند کشت کردند گفتند چقدر بخریم گفتند کیلویی پانزده ریال آخه این که الان تو دنیا مثلاً هفت تومان هست همه ول کردند رفتند و همین طور تو محتاج ماندی و همین طور وارداتت بر تولیدت چیره شد.
تو همه زمینه ها شکر همین طور هست گندم همین طور است حالا روغن یک سری مسئله دارد اتومبیل شما همین طور است همه خدماتت همین طور است دولت ها تصورشان بر این هست که اگر یک بخشی حکومت کند مسئله حل می شود اگر یک بخشی کمک شد گرفتاری اش بیشتر می شود بنابراین راه حل من این هست که اول ترمز تورم بعد فعال کردن تولید اقتصادی کردن تولید در یک دولتی وزیر صنایع آن آمد گفت که یازده هزار سوله نیمه کار داریم الان شاید پنجاه هزار سوله نیمه کاره هست چرا برای اینکه آقا آمده رفته یک پولی برداشته یک کاری را انجام داده فکر کرده مثلاً ارز هشتصد تومان هست برای آن ریال تهیه کرده.
آمده برود ماشین آلات بخرد ارز شد هزار تومان از بین رفته جواب حضرتعالی این هست که بر اساس استعداد داخلی اول فقرا و جمعیت های حقوق بگیر را وضعشان را تثبیت بکنیم اگر خواستیم کاری بکنیم به اینها آسیب نزنیم اینها را در زندگی متعرض خودمان نکنیم تثبیت که شد تولید که شد برویم یارانه ها را انجام بدهیم آن چیزی که امروز پرداخت می شود جزو تعهدات دولت هست مصوبه قانونی دارد هر دولتی می آید طبق قانون باید این راپرداخت کند این هم من جزو تعهدات دولت می دانم جزو هزینه های دولت می دانم می گویم در دولت بنده اگر رأی آوردم من به اندازه درآمدم هزینه می کنم بیش از درآمدم هزینه نمی کنم تا اینکه استقرار پیدا کند این یارانه ها هم جزو تعهدات هست مثل بقیه.
سوال کارشناس: پس نحوه پرداخت و ترکیب پرداخت را همین جوری نقدی ادامه می دهید تا بعد شرایط در واقع به یک ثباتی برسد.
غرضی: یک قدری از این بیشتر است شما اگر توانایی این را داشته باشید که پنجاه و پنج میلیون رأی را بیاورید پای صندوق و منطق شما را فقرا بپذیرند و فقرا قبول بکنند که دولت هایی که از این به بعد تا هزار سال دیگه تشکیل می شود نباید متورم باشد این عمل قابل اجراست ولی اگر یک رأی بیست میلیونی و نمی دانم سی میلیونی و اینها آمد و یک عده زیادی نیامدند پای صندوق دولت های متورم می آیند وضع ازاین هم بدتر می شود.
باید صدا و سیما این منطق را به درون جامعه با شخصیت های معتبر نه مثل من که حالا اعتباری ندارم ببرد که شما به دولت های متورم رأی ندهید یا در مقابل تصمیمات دولت های متورم مجلس شورای نگهبان اعضای فقها اعضای قم بایستند در گذشته تاریخ تو این طوری بوده که اگر یک پادشاهی سکه اش تقلبی نبود می گفتند این عادل است بعد که از او سوال می شد که خوب آقا این آدم می کشد این چه کار می کند او می گفت کار شخصی اش هست خوب نکشد نکند این کار نکند ولی عدالتش در این هست که سکه تقلبی درست نمی کند سکه تقلبی درست می کند بعد می خواهی اسمت را بگذاری مسلمان خجالت ما نباید بکشیم.
چهار نفر آمدند تو سال هشتاد و هشت عکس امام را زیر پا کردند میلیاردها میلیاردها اسکناس تو جوب و کف خیابان زیر پا و اینها از بین رفته یک نفر صدایش در نمیآید مگه ما فقیر هستیم مگه ما کسری داریم چرا دولت ها باید مجوز پیدا کنند دو هزار تومانی الان دیگه ارزش ندارد یک روز هزار تومانی ارزش داشت صد تومانی ده تومانی یک تومانی تو کشور رایج بود.
الان هزینه تولید پول از ارزش پول دارد بالا می زند شما اگر بتوانید این منطق را به صورت شرعی عرفی قانونی و طلب ملت از دولت ها جا بیاندازید آن وقت آن دولتی که می آید روی کار می گوید من می خواهم با تورم مبارزه کنم مردم منطقش را بپذیرند اگر آمدند رأی دادند و اکثریت قاطع مردم به این رأی دادند می شود اگر نه من هم مثل بقیه مردم می روم تو صف متن مردم و می ایستم ولی با رأی کم دولت نمی شود اداره کرد نه اینکه دولت ها هیچ دولتی را نمی شود اداره کرد.
وقتی تعداد آرای شما کم باشد مخالفین شما به شما چیره می شوند تو مجلس این طرف آن طرف علیه شما فعال می شوند تو هم هیچ کاری نمی توانی بکنی بنابراین اینجا سیاست و فرهنگ و اقتصاد با هم یکی می شود می گوییم یک حاکمیتی که متن مردم قبولش داشته باشد تو اگر یک اتفاقی افتاد که یک عده ای ممکنه ناراضی باشند می گویند مردم قبول کردند.