خدمت سربازی، توفیقی اجباری است که هر وقت بحث آن نقل مجالس میشود نه سر آن مد نظر و نه ته آن...
گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ خدمت سربازی، توفیقی اجباری است که هر وقت بحث آن نقل مجالس میشود نه سر آن مد نظر و نه ته آن. چون اصولا سربازی نه ابتدای قابل تعریفی دارد که پر است از درهای جانکاه و دل سپاردن به سبک زندگی که شاید بتوان آن را چرخشی 180درجه ای نسبت به زندگی فعلی دانست و نه انتهای قابل تعریفی دارد که آن هم سرشار است از ذوق مرگی نهان همراه با اندکی اضطراب آنهم بابت برگشت مجدد به زندگیای که قریب دو سال با آن غریب بودهای و مشکلات پشت سر آن.
تمام سربازی اگر از دریچه خاطرات و حرف های قابل گفتن به آن نگاه کنی مربوط میشود به کمی بعد از شروع آن یعنی تقریبا زمانی که لقب پر افتخار آشخور برازندهات شد که در این زمان بر اثر تمرینات شدید ورزشی که قبلا عادت آن را نداشتهای، روزی صد بار دویدن بین صفا و مروه سختی خود را در نظرت از دست میدهد تا زمانی که برای خودت و در داخل یگان پایه شوی. در مقام پایه شدن ذکر شده است که در این جایگاه از سربازی به چنان درجه و مرتبه خواهی رسید که حتی اگرکمی شیشه خرده هم داشته باشی، برای حرف سرهنگ مافوقت هم تره که هیچ، سبزی آش هم خرد نمیکنی؛ البته نه اینکه تبعاتی در پی نداشته باشد، بلکه مرتبه و مقام پایه بودن غیر از این را نمیطلبد. بله دقیقا همین زمان و مکان مد نظر است.
اما جدای از شوخی و زبان طنز حرف های قابل گفتنی هم در این باب وجود دارد که شاید گفتن آنها از زبان یک سرباز نه تنها ارزش و اعتباری نداشته باشد، بلکه به نوعی گستاخی به مافوق هم محسوب شود. جملاتی که همیشه با ادای یکسری کلمات کلیشه ای از قبیل " تو سربازی و تماما باید تحت امر مافوقت باشی" و کلماتی از این دست، در نطفه خفه میشود. حال چه خوب است که آنها را با یک جابجایی ساده از زبان آن ها به زبان خود بیاوریم و مشکلات موجود را در جهت بهبود اوضاع بیان کنیم. بهتر است بگوییم امروز آمدهایم که فقط و فقط تریبونی باشیم برای حرف های نگفته سربازان وظیفه.
فلسفه خدمت مقدس سربازی یا همان وظیفه عمومی، خدمت به کشور عنوان شده است؛ خدمتی که بابت آن هرچند مبلغی پرداخت میشود اما بهتر است بگوییم با این نرخ تورم و گرانی و مشکلات اقتصادی که همه درگیر آن هستند، این مبلغ ناچیز، را میتوان چیزی در حد صفر دانست. این شاید دقیقا اولین و بزرگترین مشکلی است که سربازان کشور و بخصوص متاهلین از آن گله دارند. مسئله قابل درکی است. درست است که این فشار سختی خود میتواند تمرین خوبی برای شروع یک زندگی و گذار از مرحله نوجوانی به جوانی و پذیرش مسئولیت باشد، اما اگر ریزتر به این مساله نگاه کنیم، میبینیم که در سال به کرات شاهد افزایش قیمتها و شیب صعودی تورم هستیم در حالی که افزایش حقوق این قشر از جامعه شاید فقط سالی ده هزار تومان آنهم در بهترین حالت مثلا از پنجاه هزار تومان به شصت هزار تومان باشد. مبلغی که در شهری مثل تهران حتی کفاف هزینه های رفت و آمد هم نمیدهد. نیازی به نتیجه گیری و قضاوت نیست. خود میتوانید تصور کنید. در این جا به عنوان نمایندهای برای بیان خواسته های این قشر از جامعه بر خود میبینیم از مسئولین ذیربط تقاضا نماییم تا در این مسئله بازنگریای داشته باشند.
خدمت به وطن خوب است یا بد؟
از گذشته ها تا به امروز، نه تنها در فرهنگ و ادبیات ایران بلکه در جای جای نقاط جهان، خدمت صادقانه و مخصوصا بی مزد و منت به وطن جزو پاک ترین و قابل ستایش ترین اعمال بوده و شخص مورد نظر از احترام و جایگاهی ویژه از نگاه مردم برخوردار بوده است.
اما واقعا چه کسی است که از چنین خدمتی احساس نارضایتی کند و بی صبرانه منتظر از دست دادن این جایگاه اجتماعی باشد؟
تا بحال با خود درباره این واقعیت فکر کردهاید که چرا اکثرا پیش از رفتن به خدمت سربازی خوشحال نیستد و تمام تلاش خود را برای فرار از خدمت به وطن و گرفتن توجیحاتی مانند معافی، کسری و ... انجام میدهد؟ اقدام به سند سازی، تشکیل پروندههای ساختگی پزشکی، رژیم های عجیب غریب و حتی در مواردی صدمه زدن به ساختار طبیعی بدن خود برای گرفتن معافی یا لااقل کسری خدمت چیزی نیست که کسی با آن ها روبرو نشده باشد و در نزدیکان و دور و اطراف خود حکایت آن ها را نشنیده باشد.
اما واقعا چرا؟ دلیل این همه ترس از خدمت سربازی چیست؟ درست است که هر کسی با توجه به شرایط زندگی اش دلایل و توجیحات خاص خودش را دارد اما موارد عمومی ای هم وجود دارد که شاید بتوان آن ها را بخشی از دلایلی بر این ترس دانست.
جایگاه اجتماعی سرباز وظیفه در ایران
همانطور که در بالا گفته شد سرباز وظیفه نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان مصداق بارز یک فرد خادم مملکت آنهم بی مزد و منت محسوب میشود که در متون خود جایگاهی والا را برای آن در نظر میگیریم. بله. متون خود. چرا که عملا علیرغم اینکه قوانین حمایتی مناسبی که از طرف ستاد کل نیرویهای مسلح برای سربازان وظیفه تبیین و ابلاغ شده است، در سطوح اجتماعی نزدیکتر به جامعه و لایه های پایین هرم یک سازمان نظامی بعضا دیده میشود که رفتارهای درخور شانی با یک سرباز وظیفه به عنوان یک خادم به وطن انجام نمیشود.
رفتارها و گفتارهایی که زیبنده شخصی که مقام معظم رهبری آن را زینت کشور معرفی کرده نمیباشد. متاسفانه دو رکن " اجباری بودن خدمت سربازی" و " عدم دریافت حقوق وزارت کار" برای سربازان وظیفه، این تصور را در ذهن عدهای - نه چندان کم- ایجاد کرده است که یک سرباز وظیفه را باید به چشم طفیلی و موجودی با شان اجتماعی پایین بنگرند و بخود این اجازه را میدهند تا در رفتار و گفتار خود آنطور که شایسته این قشر از جامعه است، برخورد نکنند. متاسفانه در موارد کمی هم دیده شده است که این نوع نگاه و برخورد به داخل یگان های خدمتی سربازان نیز سرایت کرده و در بخش های پایین هرم یک یگان نظامی- نیمه نظامی، برخوردهای دلخواهی با سربازان صورت میپذیرد.
این برخوردها علاوه بر این که شایسته نمیباشد، در روحیه و شخصیت آن سرباز هم تاثیر مستقیمی دارد و اگر هدف از خدمت مقدس سربازی، خدمت به وطن باشد، کم کم این میل و رغبت، به عذاب و شمارش معکوس برای پایان خدمت آن فرد بدل میشود. در این صورت است که علاوه بر این که هیچ خدمت صادقانهای به وطن در دراز مدت صورت نمیپذیرد، بلکه دوران سربازی جز هدر رفتن وقت و زندگی سرباز، ماحصلی نخواهد داشت.
چه خوب است این شعر را همیشه سرلوحه زندگی خود قرار دهیم: چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید...
سوء تعبیراز خدمت به وطن ؟
هرچند که تا حدی از سربازان وظیفه در بخش های متناسب با تخصص و رشته تحصیلی دانشگاهی آنان استفاده میشود اما با توجه به این که بخش اعظمی از نیروی تحصیلکرده مملکت غریب دو سال در خدمت نظام هستند، میتوان از این ظرفیت به نحو احسن استفاده کرد. این کار دو حسن دارد: اول این که توانستهایم نیروی خادم مملکت تحت عنوان سرباز وظیفه را به بهترین نحو بکار گیری کنیم و دوم اینکه حس علم طلبی، ادامه تحصیل و تخصص فراگرفته شده سرباز وظیفه در مدت دو سال، تحلیل نرود و پس از این دوره بتواند با قدرت و مهارت و تجربه بیشتری خارج از عنوان سرباز وظیفه، به مملکت سود برساند.
هرچند که رفتن به این سمت و سو یکی از اهداف عالی ستاد کل نیروهای مسلح است و تمام تلاشها برای رسیدن به این مهم انجام میشود اما بنا به همان تصور و دید اشتباهی که متاسفانه در بین عده کمی در لایه های پایینی یک یگان نظامی- نیمه نظامی باب شده است، گاها از سربازان وظیفه در جهت انجام کارهایی استفاده میشود، که نه تنها در حوزه تخصص آن فرد نیست، بلکه صرفا جهت تخریب و تحقیر روحیه سربازان آنهم با نیت "گربه را دم حجله کشتن" صورت میپذیرد. رفتارهایی که علاوه بر آن که از نظر دینی، اخلاقی بودن آنها زیر سوال است، مورد تائید آیین نامه ستاد کل نیروهای مسلح نیز نمیباشد. اما چنان در لوای توجیهات قانونی آن را انجام میدهند که کسی به خود جرات اعتراض را نمیدهد و طبیعتا صدا به گوش بخش های بالایی یک یگان نمیرسد که اگر میرسید مطمئنا اوضاع متفاوت بود.
آیا هدف این افراد قلیل، بکار گیری سربازان برای خدمت به وطن است یا با سوء استفاده از نیروی زیر دست خود سعی در اعمال علائق شخصی خود دارند؟
امید است این مطلب نردبانی باشد تا خواسته های به حق سربازان وظیفه زودتر و بدون واسطه به گوش مسئولین ذیربط برسد. مطالبی که هر چند دغدغه تمام سربازان است اما کمتر پیش میآمد که گفته شود.